بخش اول : آشنایی با اتحادیه اروپا 132
۶-۱-۱: قوانین اتحادیه اروپا ۱۳۳
۶-۱-۲: ساختار اتحادیه اروپا 134
۶-۱-۳: بانک مرکزی اتحادیه اروپا. 135
بخش دوم: دکترین تحریم اقتصادی اتحادیه اروپا علیه روسیه 137
۶-۲-۱: تاریخچه تحریم اقتصادی. 143
۶-۲-۲: مفهوم تحریم اقتصادی 145
۶-۲-۳ : تحریم های اتحادیه اروپا علیه روسیه. 148
۶-۲-۴: آثار و پیامدهای تحریم در روسیه 152
۶-۲-۵: آیا اتحادیه اروپا به پشتیابنی نظامی از اکراین روی می آورد؟. 156
۶-۲-۶: جایگاه حقوقی تحریم های اتحادیه اروپا علیه روسیه . 159
بخش سوم: سازمان ملل ولزوم همکاری های بین المللی در اعمال مجازات تحریم. ۱۶۵
۶-۳-۱ :شورای امنیت وتحریم های اقتصادی 167
۶-۳-۱-۱ : پرونده عراق 168
۶-۳-۱-۲ : پرونده کره شمالی. 169
۶-۳-۱-۳: پرونده ایران. 169
۶-۳-۱-۴:پرونده یوگسلاوی. 170
۶-۳-۱-۵ : سایر موارد 171
بخش چهارم : نقش تحریم های شورای امنیت در حفظ واعاده صلح وامنیت جهانی. 171
نتیجه گیری 174
منابع 177
چکیده
درادامه روند دموکراسی خواهی مردم اکراین از انقلاب نارنجی وسرخوردگی از حکومت فاسد یانوکویچ طرفدارروسیه ،باردیگراکراین رادرآستانه تغییرات جدی قرارداد . درسال ۲۰۱۳ مجددا مردم آن کشوربا حضورگسترده درخیابانهای کییف مقدمات سقوط دولت یانوکویچ و فراروی به روسیه را فراهم آوردند.با روی کار آمدن دولت و پارلمان مخالف روسیه در این کشور با حمایت های معنوی غرب نفوذ روسیه درآن کشور کم رنگتر شد و حوزه نفوذ غرب تا پشت دروازه های روسیه رسید.این تغییرات به مزاق روسیه خوش نیامد و این کشور را مجبور به واکنش تند نمود که منجر به الحاق کریمه در ژانویه ۲۰۱۴ به خاک آن کشور شد.روسیه برای توجیه اقدامات غیرقانونی و نامشروع خود در اکراین تفسیرهای غیر منطقی و آزاد از اسناد و قواعد بینالمللی ارائه داده، بنحوی که در عمل اراده مداخله جویانه آن کشور به کلی اصل حاکمیت قانون را در روابط بینالمللی زیرسوال برده است. روسیه در مسیر تحمیل اراده خود به جامعه جهانی به اصولی همچون « دعوت دولت حاکم به حضورنظامی» ، «حق تعیین سرنوشت »، «مداخله بشردوستانه»و«اصل مسوولیت برای حمایت از اتباع»متوسل شدهاست. اتحادیه اروپا نیز با همراهی ایالات متحده امریکا برای مقابله با روسیه و کنترل افزون طلبی های آن کشور،اقدام به اعمال تحریم های یک جانبه و فرا قطعنامه ای ،بدون مجوز از شورای امنیت نموده است. بحران اکراین برخورد دوگانه و مصادره به مطلوب کردن قواعد و استانداردهای حقوق بینالملل از سوی غرب و روسیه را بخوبی نشان داد و بار دیگر ثابت نمود که آنها چگونه در یک زمان واحد در مقابل دو وضعیت کاملا مشابه به لحاظ حقوقی، دو موضع متفاوت و متضاد را اتخاذ می کنند. برای نمونه مواضع اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا در مقابل تحولات سوریه ، بحرین و یمن این دوگانگی را بهوضوح نشان میدهد، و عدم شناسایی استقلال کوزوو در بحران بالکان از سوی روسیه به بهانه مغایرت با اصل لزوم حفظ تمامیت ارضی کشور و اصل عدم مداخله در مقابل دفاع پرشورآن کشور از استقلال و تمامیت ارضی سوریه و محکوم کردن مداخلات بیگانگان در آن کشور، با تهاجم نظامی روسیه به قلمرو حاکمیت اکراین در تعارض آشکار قرار دارد. الحاق کریمه و حضور نظامی روسیه به تجویز مجلس آن کشور و نادیده گرفتن حاکمیت ملی کشور اکراین نقض آشکار حقوق بینالملل می باشد.مواضع اتخاذی روسیه نشان میدهد که آن کشورهیچ اعتقادی به حق تعیین سرنوشت ملتها ندارد و دغدغه اصلی آن کشور اجرای قواعد حقوق بینالمللی نیست ،بلکه هدف تامین منافع خود به بهای نادیدهگرفتن استقلال و تمامیت ارضی کشورهای پیرامونی است. بحران اکراین نشان داد که حقوق بینالملل در مواجهه با قدرت های بزرگ چقدر ناتوان و زمینگیراست و شورای امنیت نیز هرجا که به داوری در مورد رفتار یکی از اعضای دایم خود فراخوانده میشود در آنجا اصول پایه حقوق بینالملل به سادگی زیرپا گذاشته میشود گویی که رعایت اصول و قواعد حقوق بینالملل صرفا به شرط انطباق آن با منافع ملی قدرت های بزرگ ضروری است.هدف ما در این پژوهش،بررسی بحران اکراین و ریشه های آن و همچنین تحلیل و بررسی دکترین روسیه و اتحادیه اروپا در این بحران از منظر حقوق بین الملل با توجه به مواد منشورسازمان ملل متحد،اعلامیه جهانی حقوق بشر،میثاقین حقوق مدنی- سیاسی،کنوانسیونهای حقوق بشری،آرای دیوان بین المللی دادگستری وعملکردشورای امنیت می باشد که برمبنای تحلیلی -توصیفی انجام شده وبا استفاده ازمنابع کتابخانه ای،اسنادی و منابع اینترنتی گردآوری شده،بررسی گردیده است.
واژه های کلیدی:بحران اکراین،حق تعیین سرنوشت،مداخله بشردوستانه، اصل حمایت،دعوت دولت حاکم برای حضور نظامی ،اتحادیه اروپا و دکترین تحریم
مقدمه
با بروز بحران های زنجیره ای در خاومیانه (بهار عربی )وبا سرنگونی حکومت طرف منازعه غرب در لیبی ،تغییرحکومت های تاریخ مصرف گذشته در تونس و مصر ، بروز بحران در سوریه که حیات خلوت روسیه در خاورمیانه محسوب می شد وتنها پایگاه دریایی روسیه در مدیترانه در آن کشور واقع شده ،خواسته های غرب در این منطقه – که بعد از جنگ جهانی اول و فروپاشی امپراطوری عثمانی هرگز روز خوش ندیده و همیشه با تنش وکشمکش مواجه بوده- ،تامین گردید. شروع بحران داخلی اکراین در نوامبر۲۰۱۳ و الحاق کریمه به روسیه توجهات بین المللی را معطوف اکراین نمود،گسترش بحران آن کشور از کی یف به شبه جزیره کریمه در ۲۳ نوامبر ۲۰۱۴ و اعلام استقلال جمهوری خود مختار کریمه در ۱۱ مارس ۲۰۱۴ و متعاقب آن با برگزاری رفراندوم و الحاق به روسیه در ۱۶ مارس ۲۰۱۴ در زیر لوای حق تعیین سرنوشت ، عملا” بحران اکراین را از یک بحران داخلی ( صاحبان قدرت) ومنطقه ای ( بین روسیه واکراین) به یک بحران تمام عیار بین المللی (روسیه وغرب ) تبدیل کرد. قدرت نمایی روس ها در کریمه و متعاقب آن نا آرامی ها خونین در ایالت های شرقی اکراین ، اتحادیه اروپا و ایالات متحده امریکا را وادار به واکنش های تند دیپلماتیک،ازجمله اخراج روسیه از گروه کشورهای صنعتی (G8) و تقابل در قالب دکترین تحریم نمود.از سوی دیگر تاکید کرملین به حمایت از روس تبارها و دست آویز حقوقی قرار دادن حمایت از روس تباران در اکراین به بهانه در معرض تروریسم وپاکسازی قومی بودن زنگ خطر جدی متوجه سایر جمهوری های جدا شده از اتحاد جماهیر شوروی را بصدا در آورد و باعث ایجاد نگرانی در این جمهوری ها از قبیل آذربایجان، گرجستان، ازبکستان و حتی قزاقستان طرفدار روسیه گردید.
با الحاق کریمه به روسیه ،تغییر مرزهای جغرافیایی در دریای سیاه ودگرگونی وضعیت ژئوپو لتیکی این دریا ،این منطقه بار دیگر به مرکز مناقشه روسیه وغرب تبدیل شد.بعد از وقوع انقلاب های رنگی در این حوزه جغرافیایی در طی سال های ۲۰۰۳ و۲۰۰۴ مخصوصا” انقلاب نارنجی در اکراین که منجر به روی کار آمدن طرفداران غرب در این کشور شد و کفه ترازوی قدرت را به نفع غرب سنگین نمود،از آن روز به بعد این موضوع باعث بروز تنش خزنده و زیر پوستی بین روسیه وغرب گردید. این تنش و رقابت پنهان بعد از رخدادهای نوامبر ۲۰۱۳ که منجر به سقوط دولت ویکتور یانوکویچ طرفدار روسیه گردید وارد فاز جدیدی شد و با گسترش بحران کی یف به کریمه ، جنگ سرد نوین بین دو بلوک قدرتمند نظامی جهان (روسیه وغرب) شکل گرفت. روسیه بر آن است تا جهان را متقاعد کند که جهان تک قطبی عملا” فروپاشیده و بعد از مارس ۲۰۱۴ دنیای متفاوتی از لحاظ توازن قوا در روابط بین المللی شکل گرفته که بر گرفته از تعاریف و برداشتهای حقوق بین المللی است که جهان غرب خود مبدع آن در بحران های بین المللی و منطقه ای همانند بحران کوزو وبهار عربی بوده است.
با گذشت هر روز از شروع بحران اکراین،اختلافات روسیه وغرب عمیق ترمی شود.اقدامات وقرارهای اتحادیه اروپا در قبال بحران اکراین و تقابل و حضور فزاینده روسیه درمنطقه شرق آن کشور و شمال دریای سیاه بار دیگراین منطقه را به یکی از کانون های بحران بین المللی تبدیل کرده است. گرچه با وقوع انقلاب های رنگین در اروپای شرقی در طی سال های ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴ علی الخصوص انقلاب نارنجی اکراین،سیاست های توسعه طلبانه اتحادیه اروپا بسوی شرق ودخالت ناتو در بحران کوزو در سال ۱۹۹۹با چراغ سبز شورای امنیت گمان آن می رفت موازنه قدرت در منطقه به سود غرب وبه ضرر روسیه تغییر یافته است.اما با گذشت زمان،ناتوانی غرب گرایان در تامین حداقل خواست های انقلابیون ، فساد گسترده در بین حاکمان منطقه و ساختار اجتماعی جوامع اروپای شرقی مخصوصا اکراین با تنوع قومیتی و مذهبی ( روس تباران، کاتولیک های مرکز وغرب و ارتدوکس های شرق آن کشور) از یک سو و رهایی روسیه از بحران داخلی (بحران اقتصادی و بحران هویتی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی) با افزایش قیمت نفت و ثبات مدیریتی با روی کار آمدن پوتین ، بار دیگر نقش روسیه دراین منطقه را پر رنگ نمود و با روی کار آمدن دولت طرفدار روسیه در انتخابات ۲۰۱۰ اکراین این نقش پر رنگ تر هم گردید.بحران اکراین نشان داد که حقوق بینالملل در مواجهه با قدرت های بزرگ چقدر ناتوان و بیمقدار است و شورای امنیت نیز در برخورد با اعضای دایم خود صلح وامنیت بین المللی را بسادگی قربانی می کند. گویی که رعایت اصول و قواعد حقوق بینالملل صرفا به شرط انطباق آن با منافع ملی قدرت های بزرگ ضروری است.از انجائیکه امور جهانی امروزه بهطور تنگاتنگی به همدیگر گره خورده است و هر نا امنی و بحرانی در یک گوشه از جهان سریعا به مناطق دیگر منتقل میشود وصلح وامنیت بین المللی رابه مخاطره می اندازد و اگر طرفین یا احدی از طرفین منازعه اعضای دایم شورای امنیت باشد متاسفانه آن شورا عملا”به عنصر بی خاصیت تبدیل می شود. از اینرو مساله بسیار حیاتی و حائز اهمیت در این میان ضرورت بازنگری در ساختار شورای امنیت برای اعاده و حفظ صلح و امنیت بین المللی است.
در این نوشتار سعی می کنیم به دو سوال مهم و اصلی این پژوهش از منظر حقوق بین الملل پاسخ قانع کننده ای بیابیم ،اولا” دکترین روسیه در بحران اکراین چه بوده است ؟ ثانیا” اتحادیه اروپا درقبال بحران اکراین به چه دکترینی متوسل شده است ؟ از اینرو در این پژوهش سعی خواهیم کرد در ۶ فصل به تشریح ،بررسی و تحلیل بحران اکراین بپردازیم.درفصل اول ضمن آشنایی اجمالی با تاریخ و جغرافیای سیاسی آن کشور به بررسی چگونگی شکل گیری وریشه های بحران اکراین می پردازیم .
مقامات روسیه همواره تاکید کرده اند که اقدامات آنها در اکراین مطابق با اصول حقوق بین الملل بوده است.از اینرو برای راستی آزمایی ادعاهای روسیه مبنی بر تطابق اقداماتشان با اصول حقوق بین الملل در 4 فصل اقدامات و دکترین روسیه در بحران اکراین را با توجه به اهداف و مواد منشور سازمان ملل متحد ،آرای دیوان بین المللی دادگستری ، اقدامات عملی شورای امنیت و اعلامیه جهانی حقوق بشر و اسناد مرتبط با آن،تحلیل و بررسی می کنیم . نهایتا” در فصل ششم دکترین اتحادیه اروپا در قبال بحران اروپا را از منظر حقوق بین الملل بررسی وسعی خواهیم نمود در این اثنا به سوالات فرعی یگری نیز پاسخ دهیم که:آیا حضور نظامی روسیه در خاک اکراین منطبق با حقوق بین الملل می باشد یاخیر؟این اقدامات در حقوق بین الملل با «اصل لزوم حفظ تمامیت ارضی» کشور ها و «اصل تساوی حاکمیت ها » تعارض دارد یا خیر؟ جایگاه حقوقی برگزاری رفراندوم جدایی به استناد «اصل حق تعیین سرنوشت مردم» درشبه جزیره کریمه و الحاق به خاک روسیه چگونه است؟ «اصل حمایت از اتباع »و «مداخله بشر دوستانه» درچه مواردی ازمشروعیت قانونی برخوردار است؟ عکس العمل غرب وروسیه در پرونده های مشابه درموارد گذشته چه بوده است؟ آیا اقدامات یک جانبه اتحادیه اروپا با حقوق بین الملل هم خوانی دارد یا خیر؟آیا تحریم های اعمال شده اتحادیه اروپا بدون جواز شورای امنیت سازمان ملل متحد از مشروعیت قانونی برخوردار است؟ نظرمنشور سازمان ملل در خصوص اعمال تحریم های فرا قطعنامه ای چیست؟عملکرد شورای امنیت در بحران اکراین چگونه بوده است؟
روش تحقیق این پژوهش تحلیلی – توصیفی و با بهره گرفتن از منابع کتابخانه ای ،اسنادی واینترنتی می باشد.
بخش اول :آشنایی اجمالی با کشور اکراین[۱]
۱-۱-۱ ) جغرافیای سیاسی
اکراین از کشورهای اروپای شرقی است. این کشور از شرق با روسیه؛ در شمال با بلاروس؛ از غرب با لهستان، اسلوواکی و مجارستان؛ از جنوب شرقی با رومانی و مولداوی هم مرز است و در جنوب آن دریای سیاه و دریای آزوف قرار دارد و پایخت آن شهر کییف میباشد نوع حکومت اکراین جمهوری بوده که از ۲۴ استان تشکیل شدهاست و دارای یک بخش خودمختار (کریمه) نیز میباشد( بود ).
1-1-2) حکومت و سیاست
نظام سیاسی اکراین، جمهوری ترکیب شده نیمه پارلمانی، نیمه ریاست جمهوری است که در آن قوه مقننه، قوه مجریه و قوه قضاییه مستقل میباشند و رئیس جمهور در یک انتخابات عمومی برای ۵ سال به عنوان رئیس دولت انتخاب میشود.
۱-۱-۳ ) نظامی
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، اکراین بعد از روسیه دارای بزرگترین ارتش در اروپا است.اکراین صاحب ۰۰۰/۷۸۰ سرباز در خاک خود و سومین زرادخانه تسلیحات هستهای در جهان شد. در ماه می۱۹۹۲ در حالی که اکراین با تحویل تسلیحات هستهای خود به روسیه برای دفن موافقت کرده بود، پیمان کاهش سلاحهای اتمی را امضا نمود تا به عنوان یک کشور بدون سلاح اتمی به عضویت در پیماننامه منع گسترش سلاحهای هستهای در آید. اکراین این پیمان را در سال ۱۹۹۴ در دوران ریاست جمهوری لئونید کوچما، به تصویب رساند و در سال ۱۹۹۶ به یک کشور فاقد سلاح اتمی تبدیل شد.اکراین تاکنون کشوری بدون تسلیحات اتمی شناخته شده است. 1-1-4 ) اقتصاد
اکراین پس از روسیه پهناورترین کشور اروپاست. با ذخیره وسوسه انگیزی از معادن فلزی ارزشمند. نیمی از آهن و فولاد کل شوروی از اکراین بدست میآمد. چهل درصد از کل سنگ منگنز دنیا در دوران شوروی از اکراین صادر میشد. به این فهرست، منابع ذغال سنگ، جیوه، تیتانیوم و نیکل را هم باید فزود. اکراین یکی از مهمترین کشورهای معدنی دنیاست که هم از نظر تنوع و هم حجم ذخایر در دنیا کم نظیر است. گفته میشود ۸۰۰۰ معدن از ۹۰ کانی ارزشمند در سراسر خاک اکراین وجود دارد.بر خلاف بیشتر کشورهای معدنی که کشاورزی خوبی ندارند اکراین صاحب نوع بسیار حاصلخیزی از خاک هم هست. این خاک که بنام خاک سیاه (یا چرنوزیوم) معروف است حاصلخیز ترین خاک کره زمین است و در روسیه و کانادا نیز یافت میشود. اکراین صاحب یک چهارم از خاک سیاه کره زمین است. این خاک استثنایی و حاصلخیز، یکی از سرمایه های ملی اکراین است. کشاورزی در این خاک بدون کود انجام میشود. کشاورزان اکراینی میگویند سربازان نازی در جنگ جهانی دوم این خاک را با خود به آلمان میبردند.
موقعیت ژئوپولتیک اکراین برای غرب هم بی نظیر است. مرزهای اکراین تنها ۶۰۰ کیلومتر تا مسکو فاصله دارند. در زمان جنگ سرد رسیدن پای غرب به این فاصله از قلب بلوک شرق رویایی بیش نبود. اکراین یکی از سرنوشت سازترین حلقه های غرب در زنجیره مهار روسیه است.علاوه بر همه این امتیازات بالقوه، اکراین گلوگاه انرژی اروپا هم هست. ۲۵ کشور اروپایی، وارد کننده گاز از روسیه هستند و همه خط لولهها به جز یکی از خاک اکراین میگذرند. این یعنی اکراین گلوگاه درآمد گازی روسیه نیز هست. در روز اول ژانویه سال ۲۰۰۶، روسیه شیر خطوط صادرات گاز از خاک اکراین را در پی اختلاف بر سر حق ترانزیت، بست. البته روسیه و اکراین پس از چهار روز به تفاهم اولیه رسیدند. اما اصل اختلاف پابرجا ماند. سه سال بعد در ژانویه ۲۰۰۹، بار دیگر شیر گاز بسته شد و قربانی این اختلاف هم صنایع اروپایی بودند. اروپا هنوز سرمای شب های بدون گاز، به خاطر بسته شدن این گلوگاه را به خوبی به یاد دارد. در آن سال ۱۸ کشور اروپایی افت فشار یا قطع کامل جریان گاز را گزارش کردند.در حال حاضر اتحادیه اروپا تقریباً ۱۸.۷ تریلیون فوت مکعب گاز در سال مصرف میکند که ۱۶% آن از خاک اکراین ترانزیت میشود. پس عجیب نیست که این کشور فقیر (از نظر مالی) تا این اندازه مهم است و همین اهمیت است که جامعه اکراین
۴-۵-۲-۱- تعدد زوجات در قانون مدنی ۸۵
۴-۵-۲-۱-۱- تعدد زوجات در قانون حمایت خانواده سال ۴۶. ۸۶
۴-۵-۲-۱-۲- تعدد زوجات در قانون حمایت خانواده سال۱۳۵۳. ۸۶
۴-۵-۲-۲- کاهش آمار تعدد زوجات در ایران. ۸۷
۴-۵-۳- تبعیض تابعیت. ۸۸
۴-۵-۳-۱- تبعیض در تابعیت زنان در قانون مدنی ۹۰
۴-۵-۳-۲- تأثیر الحاق ایران به کنوانسیون بر تابعیت زنان در قانون مدنی ۹۱
۴-۵-۴- حقوق مالی زن. ۹۱
۴-۵-۴-۱- نفقه. ۹۲
۴-۵-۴-۱-۱- نفقه زن پس از انحلال نکاح ۹۲
۴-۵-۴-۱-۲- تحلیل حقوقی ماده ۱۱۰۷ قانون مدنی در نفقه. ۹۴
۴-۵-۴-۱-۳- نفقه در مذاهب و ملیتهای دیگر. ۹۶
۴-۵-۴-۲- مهریه. ۹۷
۴-۵-۴-۲-۱- احتساب مهریه به نرخ روز. ۹۹
۴-۵-۴-۳- ارث. ۱۰۲
۴-۵-۴-۳-۱- تفاوتهای احکام ارث زن و شوهر. ۱۰۳
۴-۵-۴-۳-۲- تحول در قانون ارث زن(زوجه) در نظام حقوقی ایران. ۱۰۴
۴-۵-۴-۳-۳- اجحاف در حقوق زن در ماده ۹۴۶ قانون مدنی قبلی و اشکالات آن. ۱۰۵
۴-۵-۴-۳-۴- اصلاح ماده ۹۴۶ قانون مدنی قبلی ۱۰۶
۴-۵-۵- روابط غیر مالی زن و شوهر. ۱۰۸
۴-۵-۵-۱- ریاست شوهر بر خانواده ۱۰۸
۴-۵-۵-۲- قانون مدنی و اشتغال زن. ۱۱۱
۴-۵-۵-۲-۱- سوءاستفاده از حق ریاست شوهر در منع اشتغال همسر. ۱۱۲
۴-۵-۵-۲-۲- قلمرو ریاست شوهر در خصوص اشتغال زن. ۱۱۲
۴-۵-۵-۲-۳- نظر فقهای معاصر در خصوص اشتغال زوجه. ۱۱۴
۴-۵-۶- حقوق زن پس از انحلال نکاح ۱۱۶
۴-۵-۶-۱- طلاق ۱۱۶
۴-۵-۶-۱-۱- طلاق به اراده مرد در قانون پیشین ۱۱۷
۴-۵-۶-۱-۲- ماده ۱۱۳۳ اصلاحی قانون مدنی ۱۱۸
۴-۵-۶-۲- نگهداری و تربیت اطفال(حضانت) ۱۲۰
۴-۵-۶-۲-۱- حق مادر در حضانت درفقه و قانون مدنی ۱۲۰
۴-۵-۶-۲-۲- مانع بودن ازدواج مادر در حضانت طفل ۱۲۲
۴-۶- جایگاه زن در قوانین کیفری ۱۲۴
۴-۶-۱- شهادت زن. ۱۲۴
۴-۶-۲- قضاوت زن. ۱۲۶
۴-۶-۲-۱- ادله و رویه عملی ناظر به جواز قضاوت زنان. ۱۲۸
۴-۶-۲-۱-۱- بند اول- ادله ناظر به جواز قضاوت زنان. ۱۲۸
۴-۶-۲-۱-۲- بند دوم-رویه عملی ناظر به جواز قضاوت زنان در حقوق ایران. ۱۲۸
نتیجه گیری ۱۳۱
فهرست منابع. ۱۳۶
چکیده
تغییر و تحولات روز افزون شرایط زندگی و التزامات جدید جامعه مدنی در عصر حاضر احساس نیاز به تعدیل و اصلاح برخی از قوانین را ایجاب می کند. از جمله قوانینی که باید مورد اصلاح و بازنگری قرار گیرد قوانین مربوط به حقوق زن در عرصه اجتماع و خانواده است. بسیاری از زنان بر این باورند که در طول تاریخ به آنها ستم رفته و حقوق و منافع آنها نادیده گرفته شده است. این امر حتی در دوران کنونی و با همه پیشرفتهایی که نصیب زنان شده است وجود دارد و زنان را در بسیاری از موارد با مشکلات و چالشهای گوناگونی مواجه ساخته است.
خوشبختانه پویایی فقه و مبانی اصیل اسلامی، نقش مهمی در ارائه نظریات و تئوریهای عمیق و ژرف به منظور دستیابی به قوانین نوین بنا به مقتضیات زمان و مکان دارد. در این رساله تحقیقی، برآنیم که قوانین مربوط به حقوق زن و سیر تحول این قوانین را مورد بررسی قرار دهیم و نارساییهای موجود در آن را که منجر به تضییع حقوق زنان شده است را برشمرده و راهحلهای مناسبی در راستای اصلاح قوانین و احیای حقوق زنان ارائه دهیم.
کلید واژهها: حقوق مدنی، حقوق زن، مقتضیات زمان، مقتضیات مکان، فقه، نوآوری.
مقدمه
سپاس خدای را که به ید قدرت بیمنتهایش دریای آفرینش را جاری کرد و به اراده ازلیاش همه خلق را صورت بخشید؛ هر کس را در سایه ارادهاش به راهی راهرو گردانید و آتش عشق خود را در وجودشان برانگیخت؛ نه از آن سوی که پیش فرستادشان توان برگشت دارند و نه در این سوی که بازشان داشت توان سبقت.
یکی از ویژگیهای جهان امروز و تمدن نوین بشری، تحولات دائم و نوپدیدی است که در عرصههای مختلف در حال اتفاق است. در حال حاضر، چهره جهان در مقاطع بسیار کوتاهتری نسبت به گذشته، دائما در حال دگرگونی است. توسعه چشمگیر و بهرهمندی از ابزارهای نوین و فنآوری متحول، نیازمندی بشر را به یک سلسله قوانین، دستورات جدید و کارآمد ضروری ساخته و باعث شده است که همه مکاتب، مذاهب، فرهنگها، تمدنها و نظامهای فکری و سیاسی بشری به دنبال هماهنگ نمودن خود با این تحولات و مقتضیات جدید زمانی و مکانی باشند.
جوامع بشری در گذر زمان دچار دگرگونی شده، ضمن فراز و نشیبهای بسیار راه تکامل میپیماید. حقوق هم به تناسب آن متحول شده و در هر عصری متناسب با شرایط و اوضاع و احوال آن عصر، چهره جدیدی به خود میگیرد. حقوق زنان نیز که بازتابی از سنتها، نگرشها و اوضاع و احوال حاکم بر هر جامعه است، همواره در تحول و دگرگونی بوده است. اما قاعده کلی در تحول حقوق زنان این بوده است که تغییرات این حوزه از حقوق، حالتی مثبت و روندی رو به جلو داشته است. مساله تامین حقوق زنان و اصلاح یا وضع قوانین در این خصوص از مدتها پیش چه در ایران و چه در کشورهای دیگر مطرح بوده است. چرا که بسیاری از مقررات و قوانین قبلی حاکم بر جامعه مبتنی بر تفکر مردسالارانه یا ضعیف بودن زن و در حاشیه گذاردن وی تدوین یافته بود. پیشرفت جوامع و بهبود وضعیت اقتصادی، بالارفتن سطح رفاه خانوادهها، رشد فرهنگی و نیز افزایش سطح آگاهی و بیداری زنان و به تبع آن حرکتها و جنبشهای زنان از عوامل مهمی بود که سبب گشته است حقوق زن و مرد رو به تعادل نهد. با این حال کمتر کشوری را مییابیم که در آن حقوق زنان در کوره زمان دستخوش تحول نشده و اصلاحات و اقدامات مثبتی در جهت حمایت از آن صورت نگرفته باشد.
پژوهش حاضر با عنوان «تبیین نسبت حقوق مدنی زن و مقتضیات زمان و مکان» مشتمل بر کلیات و سه فصل است.در فصل اول به بررسی تایخچه حقوق زن در ادیان و آیینهای قبل از اسلام و در دولتهای مختلف از جمله، ایران، یونان، چین و. پرداختهایم.در فصل دوم مفهوم مقتضیات زمان و مکان را مورد بررسی قرار دادهایم. و در فصل پایانی حقوق زن و سیر تحولات آن مورد کاوش و ارزیابی نقادانه قرار گرفته است.
تاکنون پژوهشهای مختلفی در رابطه با حقوق زن به صورت عام صورت گرفته است که از جمله آنها میتوان به این موارد اشاره کرد: مقالات «جایگاه زن در گذر تاریخ و سیری در حقوق آن»، نوشته حسن حیدری و یوسف ابراهیمنسب، فصلنامه علمی-پژوهشی زن و فرهنگ، سال دوم، شماره پنجم، صفحات ۸۴-۷۱، پاییز ۱۳۸۹. و مقاله «امام خمینی و مقوله نوآوری در فقه سیاسی»، بهرام اخوان کاظمی، حکومت اسلامی، سال سیزدهم، شماره سوم، پاییز۱۳۸۷ و پایان نامههای «تحولات حقوق خصوصی در جهت حمایت از حقوق زنان»، یوسف درویشیهویدا، ۱۳۸۰.و «بررسی معیارها و رفتار با زن در فقه و حقوق»، فاطمه لطفی، ۱۳۹۱.
پژوهشهای فراوانی در مورد حقوق مدنی زن به صورت عام و کلی انجام شده است ولی به ندرت به مساله نسبی بودن آن با توجه به مقتضیات زمان و مکان در تدوین قوانین مربوطه پرداخته شده است. نارسایی قوانین و مقررات ایران در زمینه حقوق زنان در عصر حاضر و نیاز به مطالعه عمیق فقهی و حقوقی و بررسیهای تطبیقی جهت اصلاح و تکمیل مقررات یاد شده ضرورت این تحقیق را نشان میدهد.
در پایان لازم به ذکر است که با وجود تلاش فراوان پژوهش حاضر خالی از نقض و کاستی نیست از این رو امید است خوانندگان از کاستیهای آن در گذرند و با دیده اغماض به آن بنگرند.
همچنین بر خود لازم دیده که از همهی اساتید فرهیخته و به ویژه استاد محترم راهنما کمال تشکر و قدردانی را بنمایم.
۱-۱-بیان مساله
با گذشت زمان و با توجه به اینکه، بشریت روز به روز قدم در راه پیشرفت و ترقی برداشته و همواره با مسائل و نیازهای جدید روبرو بوده بررسی مقتضیات زمان و مکان برای انطباق احکام اسلامی با موضوعات متحدثه از اهمیت خاصی برخوردار است. مقتضیات زمان و تحولات اجتماعی ایجاب می کند هر از چند گاهی راه کارهای مناسب جهت اجرای هر چه بهتر قوانین اسلامی ارائه شود. سازگاری با مقتضیات زمان و تحول فرهنگ و تمدن انسان و جامعه انسانی در احکام فقهی و قوانین عملی حائز اهمیت است.
اصل اجتهاد در فقه -که پایه و اساس مسائل حقوقی است -وپویایی آن به این معناست که فقه باید جوابگوی نیازهای زمان خود باشد. لازم به ذکر است که فقهاء در استنباط احکام و استخراج آن از قرآن و سنت، همواره شرایط زمانه و زمینه های حاکم بر آن را مدنظر داشته اند. این اصل ایجاب می کند که اموری همواره دستخوش تغییرات شوند و این مهم مسلمانان را بر آن داشت که به بازخوانی متون و احکام استنباط شده از آن بپردازند.
از مهمترین این قوانین که مورد بحث و بررسی قرار گرفته است حقوق زن و چالشهای پیرامون آن است با گذشت زمان، مورد به مورد و کشور به کشور زنان پیوسته و به تدریج نیازهای خاص خود را مطرح می کنند و انتظار دارند حقوق آنان به رسمیت شناخته شود و از آنان حمایت شود.
حقوق زن در همه جوامع و دورههای مختلف تاریخی همواره به مقتضیات زمان و نوع مناسبات اجتماعی آن عصر بستگی داشته است، و این مساله دال بر این است که اصول کلی حاکم بر روابط زوجین از ثبات نسبی برخوردار بوده است. حقوق مدنی زن یکی از موضوعات مهمی است که همواره باید مورد توجه حقوقدانان قرار گیرد و با توجه به مبانی دینی در جهت احقاق حقوق زنان پیگیریهای لازم صورت گیرد.
۱-۲- اهمیت و ضرورت انجام تحقیق:
حقوق زن درحوزه مدنی و تحولات آن با توجه به عنصر زمان و مکان در حیطه موضوعات فراوانی از جمله حق ارث، حق حضانت، حائز اهمیت است.
در اندیشه اسلامی، زنان و مردان در حقوق انسانی خود عموما مشترک هستند ولی در مراحل اقدام و اجرا ممکن است تبعیضهایی صورت گیرد. که از جمله این قوانین میتوان به مساله شهادت، قضاوت، تابعیت و.اشاره کرد.
۱-۳-جنبه جدید بودن و نوآوری در تحقیق:
پژوهشهای فراوانی در مورد حقوق مدنی زن به صورت عام و کلی انجام شده است ولی به ندرت به مساله نسبی بودن آن با توجه به مقتضیات زمان و مکان در تدوین قوانین مربوطه پرداخته شده است.
۱-۴-اهداف تحقیق:
۱-تاکید بر ضرورت تحول در بعضی از مواد قانونی که با مقتضیات زمان و مکان سازگاری ندارد به همراه پایبندی به اصول.
۲-اصلاح و تعدیل مواد قانونی که موجب بی عدالتی و تضییع حقوق زن در عصر حاضر میشود. تفکیک میان قوانین برآمده از دین و قوانین حاصل از سنتهای اجتماعی و فرهنگی.
۱-۵-سؤالات تحقیق:
۱-حقوق مدنی زن شامل چه موضوعاتی است؟۲-آیا مقتضیات زمان و مکان بر حقوق زن و نسبی بودن آن موثر است ؟
۳-در چه مواردی حقوق زن با توجه به زمان و مکان تغییر یافته است؟
۴-با توجه به شرایط کنونی جامعه لزوم و تعدیل چه قوانینی احساس میشود که تاکنون تغییر نکرده اند؟
۱-۶-فرضیههای تحقیق:
۱-حقوق مدنی زن شامل موضوعاتی از جمله نفقه، مهریه، حضانت .میشود.
۲-در بعضی از موارد حقوق زن با توجه به مقتضیات زمان و مکان نسبی است .
۳-حقوق زن در بعضی موارد از جمله، سن ازدواج، ارث، طلاق، حق حضانت.تغییر یافته است .
۴-به نظر میرسد در بعضی از موارد قانونی از جمله، تابعیت، اشتغال همسر، ارث، حضانت، نفقه با توجه به شرایط کنونی جامعه نیاز به تغییر و تعدیل وجود دارد.
۱-۷-تعریف واژهها و اصطلاحات:
کلید واژهها: حقوق مدنی، حقوق زن، مقتضیات زمان، مقتضیات مکان، فقه، نوآوری
حقوق مدنی: مجموعه قواعدی است که احوال شخصیه شهروندان یک جامعه را تعیین می کند. مالکیت خصوصی و حقوق اصلی را که شهروندان میتوانند در برابر هم بدست آورند (ساکت، ۴۹:۱۳۷۶).
حقوق زن: عبارت است از امتیازاتیاند که برای زنان بالغ و نابالغ در حدود احکام قانون و شریعت به رسمیت شناخته شده است.
مقتضیات مکان: تغییر شرایط زندگی با توجه به جوامع و فرهنگهای گوناگون یعنی مقتضیات محیط و اجتماع و زندگی بشرمقتضیات زمان: زمان چیزی است که دائما در حال گذشتن و آمدن است، و در هر لحظهای، در هر وقتی و در هر قرنی، در هر چند سالی یک تقاضائی دارد(مطهری، اسلام و نیازهای زمان، ج۱، ۱۳۹۱، ص۱۱۲).
فقه: واژه «فقه»در لغت به معنای «فهمیدن» و «درک کردن» است. فقه عبارت است از فهم دقیق و استنباط مقررات عملی اسلام از منابع و مدارک تفصیلی مربوط به آن و گاه به معنای مجموع مسائل شرعی عملی استنباط شده و آرای مستدل فقها نیز اطلاق میشود(اخوان کاظمی، بهرام، امام خمینی و مقوله نو
ب- وجود ضرر ۷۶
ج- رابطهی سببیت. ۷۷
بند دوم- مسئولیت کیفری ۷۸
گفتار سوم- نقد مقررات حقوق ایران در زمینه اصل شفافیت معاملات بورس ۷۹
مبحث دوم- اصل نظارت بر معاملات بورس ۸۴
گفتار اول- مبانی، تحلیل مکاتب اقتصادی و شیوه های نظارت دولت بر بازار ۸۴
بند اول- مبانی نظارت دولت بر بازار ۸۵
بند دوم- تحلیل مکاتب اقتصادی مبنی بر دخالت دولت در اقتصاد. ۸۶
الف_ مکتب اقتصادی کلاسیک. ۸۷
ب_مکتب اقتصادی نئوکلاسیک. ۸۸
ج- مکتب اقتصادی کینز. ۹۰
بند سوم- شیوههای نظارت دولت بر معاملات بورس. ۹۱
الف-وضع مقررات و قوانین مربوط به نظارت ۹۳
ب- تحدید اصل آزادی قراردادها در معاملات بورس. ۹۴
ج- تضمین حسن اجرای مقررات ۹۷
گفتار دوم- نهاد ناظر بر بازار سرمایه. ۹۸
بند اول- جایگاه نهاد ناظر در بازار سرمایه. ۱۰۰
بند دوم- ساختار و وظایف نهاد ناظر در بازار سرمایه. ۱۰۲
الف- ساختار و وظایف شورای عالی بورس. ۱۰۳
ب- ساختار و وظایف سازمان بورس و اوراق بهادار ۱۰۵
گفتار سوم- نقد مقررات حقوق ایران در زمینه اصل نظارت بر معاملات بورس ۱۰۹
مبحث سوم- اصل رقابت، تعریف، مبانی و جایگاه آن در معاملات بورس ۱۱۵
گفتار اول- تعریف و مبانی حقوق رقابت. ۱۱۶
بند اول- تعریف حقوق رقابت. ۱۱۶
بند دوم- مبانی حقوق رقابت. ۱۱۸
گفتار دوم- هدف و لزوم اصل رقابت در معاملات بورس ۱۲۰
بند اول-هدف اصل رقابت در معاملات بورس. ۱۲۰
بند دوم- لزوم اصل رقابت منصفانه در معاملات بورس. ۱۲۳
گفتار سوم- ضمانت اجرای رعایت قواعد حقوق رقابت و مراجع قانونی اعمال ضمانت اجراها ۱۲۴
بند اول- ضمانت اجرای رعایت قواعد حقوق رقابت. ۱۲۵
بند دوم: مراجع قانونی اعمال ضمانت اجراها ۱۲۸
الف- شورای رقابت. ۱۲۸
ب- هیأت تجدیدنظر شورای رقابت. ۱۳۰
ج- مراجع قضایی دادگستری ۱۳۲
گفتار چهارم- نقد مقررات حقوق ایران در زمینه اصل رقابت درمعاملات بورس ۱۳۳
فصل سوم- اصل تشریفاتی بودن معاملات بورس و لزوم حل وفصل اختلافات از طریق داوری 141
مبحث اول- اصل تشریفاتی بودن معاملات بورس ۱۴۲
گفتار اول- مراحل و نحوهی انعقاد معاملات. ۱۴۲
بند اول- ثبت سهام نزد سازمان بورس. ۱۴۵
بند دوم- تشریفات ثبت نزد سازمان ۱۴۷
بند سوم- پذیرش و عرضهی سهام. ۱۴۹
گفتار دوم- الزام به انجام معامله از طریق کارگزار ۱۵۱
بند اول: تبیین جایگاه و ماهیت حقوقی عمل کارگزار ۱۵۳
بند دوم- شرایط و نحوهی عملکرد کارگزار در انعقاد معاملات ۱۶۰
الف_شرایط فعالیت کارگزاران ۱۶۱
ب- شرایط دریافت و اجرای سفارش مشتریان ۱۶۳
بند سوم- نحوه ی تراضی طرفین معامله. ۱۶۵
الف- نحوهی اعلام اراده ۱۶۵
ب- توافق دو اراده در بیع کالا و سهام. ۱۶۶
ج- اشتباه اراده و آثار آن: ۱۶۹
گفتار سوم- نقد مقررات حقوق ایران در زمینه اصل تشریفاتی بودن معاملات بورس ۱۷۱
مبحث دوم- اصل لزوم حل و فصل اختلافات راجع به معاملات بورس از طریق داوری بورس ۱۷۵
گفتار اول- جایگاه و ماهیت هیأت داوری مقرر در قانون بازار ۱۷۶
گفتار دوم- نحوهی عملکرد هیأت داوری در رسیدگی به اختلافات ناشی از معاملات. ۱۷۶
بند اول: فرآیند تشکیل پرونده در هیئت داوری: ۱۷۷
الف- تکمیل فرم مخصوص رسیدگی در هیأت داوری: ۱۷۷
ب- واریز هزینه داوری و ارائه مدارک و مستندات: ۱۷۷
ج- گواهی عدم سازش از کانون مربوطه: ۱۷۸
گفتار سوم- نقد مقررات حل و فصل اختلافات ناشی از معاملات بورسی در هیأت داوری ۱۷۹
نتیجهگیری ۱۸۴
پیشنهاد. ۱۸۸
فهرست منابع ۱۹۱
مقدمه
بیان مساله:
بورس بازاری متشکل و رسمی است که در آن معاملات اوراق بهادار از قبیل سهام شرکت ها و اوراق مشارکت در بورس اوراق بهادار، مواد خام و اولیه در بورس کالا و مشتقات سوخت همانند منابع هیدروکربوری، نفت، گاز و برق در بورس انرژی تحت ضوابط و قوانین خاصی انجام میپذیرد. ساختار بورس ایران بر اساس قانون بازار اوراق بهادار مصوب سال ۱۳۸۴ به دو نهاد نظارتی و اجرایی تقسیم شده است. شورای عالی بورس و سازمان بورس و اوراق بهادار وظیفه سیاستگذاری و نظارت بر بازار سرمایه را بر عهده دارند و شرکتهای بورس نهادهای اجرایی بازار بورس هستند. در قواعد عمومی قراردادها معاملات با رعایت شروط صحت و اصول متعارفی که حاکم بر آن است، زمینه حصول تراضی و انعقاد معامله فراهم میگردد و حاکمیت اراده متعاملین به عنوان یک اصل و قاعده پذیرفته شده است. “اصل حاکمیت اراده یک اصل مهم فلسفی است که از قرنها پیش مورد توجه حقوق دانان بوده و مبنای نظریهی تعهدات به شمار میآمده است”(صفایی،۱۳۸۷، ص ۴۴). تجربه نشان داده است که آزادی قراردادی راه عادلانهی تأمین نظم در روابط مالی مردم است، به همین جهت در اقتصاد آزاد قانونگذار ترجیح میدهد به جای وضع قاعده برای تمامی روابط نامحدود اجتماعی توافق اشخاص را محترم شمرد و تنها در مواردی که نظم عمومی و منافع جامعه ایجاب میکند، این آزادی را محدود کند”(کاتوزیان، ۱۳۸۶، ص ۱۴۵). اما معاملات در بورس تابع شرایط و احکام خاصی است؛ ویژگیهای معاملات، و بازار های بورس موجب شده است که قواعد عام قانون مدنی و دیگر مقررات، برای تنظیم معاملات بورس کافی نباشد. به بیان دیگر، تفاوتهای عمده بین معاملات بورس با سایر معاملات اقتضا میکند که اصول و قواعد خاصی بر معاملات بورس حاکم باشد.
معاملات در بورسهای رسمی بر اساس قوانین و مقررات بورس انجام میشود و سازمان های بورس ها بر روند آن نظارت دارند که این نظارت از طریق ناظران معاملات یا همان ناظران تالار بورس ها انجام میشود. دراین نوع معاملات نحوهی انجام معامله توسط سازمانهای بورس مشخص میشود و به اراده طرفین واگذار نمیشود. این سازمان ها بویژه بر حفظ فضای رقابتی بورس نظارت دارند”(امینی، ۱۳۸۸، ص ۱۲۸). قسمت اخیر مادهی ۶ دستور العمل اجرایی معاملات قراردادهای آتی در شرکت بورس کالای ایران مصوب ۱۹/۱۲/۱۳۸۶ و اصلاحی۱۰/۹/۱۳۸۸ هیآت مدیره سازمان بورس مقرر میدارد: «فعالیت در این بازار بمنزلهی پذیرش مفاد این دستورالعمل است.» نتیجهی این امر این است که یک معامله زمانی از نظر بورس صحیح تلقی میشود و تضمینهای یک معامله بورسی را مییابد که مطابق مقررات بورس انجام شده باشد پس مقررات این دستورالعمل شرط ضمنی رابطه طرفین است. قسمت اخیر بند دو ماده یک آیین نامه معاملات در شرکت بورس اوراق بهادار تهران مصوب ۲۵/۱۰/۱۳۸۵ شورای عالی بورس اوراق بهادار در این خصوص مقرر میدارد: «هر معامله زمانی قطعیت مییابد که به تآیید بورس برسد.» از دیگر خصیصههای مقررات بازار بورس لزوم ارجاع اختلافات ناشی از فعالیتهای حرفهای بازار به هیآت داوری سازمان بورس اوراق بهادار است. ماده ۳۶ قانون بازار اوراق بهادار مصوب ۱/۹/۱۳۸۴ مجلس شورای اسلامی مقرر میدارد: «اختلافات بین کارگزاران، بازارگردانان، کارگزار/معامله گران، مشاوران سرمایه گذاری، ناشران، سرمایه گذاران و سایر اشخاص ذیربط ناشی از فعالیت حرفه ای آن ها، در صورت عدم سازش در کانون ها توسط هیأت داوری رسیدگی میشود.» “صلاحیت هیأت داوری در رسیدگی به اختلافات بازار سرمایه، صلاحیتی اجباری و به موجب قانون است و از این حیث با داوری اختیاری که در قانون آیین دادرسی مدنی پیش بینی شده، متفاوت است”(سلطانی، ۱۳۹۰، ص ۱۱۳). اما آنچه در این میان مطرح میشود آن است که چه تفاوت هایی بین معاملات بورس با سایر معاملات وجود دارد؟ آیا این تفاوت عمده بین معاملات بورس با سایر معاملات اقتضا میکند تا اصولی خاص بر این حوزه حاکم باشد؟ قواعد و اصول حاکم بر معاملات بورس چیست؟ چه ابهامات و نارسایی های در مقررات بازار سرمایه در ارتباط با نحوه انجام معاملات وجود دارد؟ آیا شیوه انجام معاملات بورس مبتنی بر دستورالعمل های اجرایی و آیین نامه های معاملاتی مصوب هیأت مدیره سازمان بورس و شورای عالی بورس اوراق بهادار از جنبهی حقوقی پاسخگوی نظام بازار سرمایه ایران میباشد؟ این پژوهش در سه فصل نگاشته شده است که فصل اول کلیات مفاهیم بازار سرمایه را بیان کرده ایم، در فصل دوم به بررسی تحلیلی سه اصل شفافیت، نظارت و رقابت منصفانه در بازار بورس پرداخته ایم و در فصل سوم سعی شده است ابتدا نحوه و شرایط انعقاد معاملات در بازار سرمایه و به روش تحلیلی اصل تشریفاتی بودن معاملات بیان گردد. سپس به بررسی شرایط و نحوه حل اختلاف اجباری اختلافات حرفه ای بازار سرمایه در هیأت داوری سازمان بورس و اوراق بهادار پرداخته ایم.
ضرورت تحقیق:
رشد و توسعه اقتصادی از پدیده های بسیار با اهمیت عصر حاضر است و در زمرهی آرمان های بسیاری از کشورها است. تحقق این واقعیت انکارناپذیر و ضروری عصر حاضر، به سازوکارهای مناسبی نیاز دارد. یکی از سازوکارهای ضروری برای تحقق این هدف، بازار بورس میباشد. اهمیت و نقش بورس اوراق بهادار در دنیای امروز بر کسی پوشیده نیست، بورس به عنوان نبض اقتصادی و نشان دهندهی وضعیت اقتصادی هر کشور است”(تهرانی و قدرتی، ۱۳۸۴، ص ۹۵). بازار اوراق بهادار جایگاهی برای جذب سرمایههای خرد وهدایت آن به سمت سرمایهگذاری کلان با هدف رشد و توسعه اقتصادی کشورهاست. انجام معاملات در این بازار چه به لحاظ کمی و چه به لحاظ کیفی، تابع قواعد خاص خود میباشد که با نظام داد و ستدهای سنتی تفاوت بسیار دارد. باتصویب قانون بازار اوراق بهادار در آذر ۱۳۸۴، قواعد جدیدی بر بازار سرمایه حاکم شد وسیستم جدیدی بر پایه سیاستهای اجرایی اصل ۴۴ قانون اساسی و اهتمام به خصوصیسازی بر مبنای توسعه بورس پیریزی گردید”(یاسینی، ۱۳۹۰، ص ۶ ). به لحاظ اهمیت روزافزون معاملات در بازار سرمایه و نیز در پی آن نیاز مبرم به تدوین قوانین و مقررات متناسب با این بازار و هماهنگ با دیگر قوانین کشورمان، از نظر تئوری بررسی حقوقی روابط این داد وستد بسیار مهم میباشد. آشنایی با ساختار و جایگاه حقوقی ارکان بورس اوراق بهادار از جمله شورای عالی بورس، سازمان بورس و. شناسایی ماهیت عملکرد حقوقی آنها و مسئولیت ها و آثار حقوقی حاکم بر آن، انواع معاملات سهام در این بازار و ماهیت حقوقی آن و نیز شرایط و شیوهی انجام معاملات و نیز قوانین حاکم بر آن ها و به تبع آن رفع مشکلات و تنگناهای حقوقی ناشی از این معاملات، آثار این معاملات در صورت انعقاد، فسخ، عدم قطعیت و نیز مغایرت و مطابقت آنها با قوانین عادی دیگر و قانون اساسی از موارد بسیار مهم و خطیر بازار سرمایه است که روشن شدن آنها میتواند کمک بسیار بزرگی در رفع موانع حقوقی آن معاملات داشته باشد. از نظر عملی نیز تحقیق حاضر میتواند مدیران مالی، بورس، کارگزاری ها و سایر سازمانهای وابسته به بورس را با اصول حاکم بر معاملات بورس از دیدگاه علم حقوق یاری کند و آن ها را مجاب کند تا یک بازنگری در شیوهی انجام معاملات داشته و به کمک نهاد قانونگذار این امر، اصول و مقررات مورد نیاز برای بازارسرمایه را وضع نمایند.پرسش های اصلی و فرعی:
سوال اصلی:
قواعد و اصول حقوقی خاص حاکم بر معاملات بورس کدامند؟
سوالات فرعی:
چه قواعدی بر معاملات بورس حاکم است؟
چه شرایط و ضوابطی برای تحقق یا انعقاد معاملات در بورس وجود دارد؟نحوهی حل اختلافات ناشی از معاملات بورس در هیآت داوری سازمان بورس و اوراق بهادار چگونه است؟
اهداف تحقیق:
هدف اصلی:
تببین اصول و قواعد حقوقی خاص حاکم بر معاملات بورس.
الف: تأثیرات داخلی. ۱۰۹
ب: تأثیرات منطقهای. ۱۱۰
پ: تأثیرات جهانی. ۱۱۱
پیوست ۱ –آییننامه معاملات بیع متقابل مصوبه هیئتوزیران. ۱۲۲
پیوست ۲-بیع متقابل در قانون برنامه سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران. ۱۲۸
فصل پنجم :نتیجهگیری ۱۳۰
منابع ۱۳۴
منابع فارسی. ۱۳۴
الف-فهرست مقالات ۱۳۴
منابع لاتین. ۱۳۶
چکیده
تأمین مالی پروژههای صنعت نفت بهعنوان سرمایه برترین صنعت کشور همواره یکی از اساسیترین دغدغههای دولت در این بخش بوده است. محدودیت حاصل از اصول ۴۴،۸۰ و۸۱ قانون اساسی و بهتبع آن قوانین بودجه سالانه و قوانین برنامه پنجساله توسعه و نیز قوانین نفت بهویژه قانون نفت مصوب ۱۳۶۶، موجب شد تا برای جلب سرمایهگذاری خارجی روش بیع متقابل بهویژه در بخش بالادستی نفت و گاز برگزیده و استفاده شود. عوامل مؤثر در اتخاذ شیوه بیع متقابل ازنقطهنظر داخلی یکی محدودیتها و الزامات قانونی بوده و دیگری الزامات اقتصادی منبعث از قوانین بودجهای کشور و برنامههای کلان اقتصادی میباشد. روش بیع متقابل در ایران بهعنوان یک شیوه سرمایهگذاری غیر استقراضی درواقع مدل اصلاحشده از بای بک در سایر کشورها است که متناسب با منافع و احتیاجات کشور و ایجاد انگیزه برای شرکتهای نفتی خارجی برای آوردن سرمایه و تکنولوژی و دانش فنی خود به ایران مورداستفاده قرارگرفته است. همچنین به شرکت نفت ملی ایران اجازه کنترل کامل فعالیتها را نیز میدهد. البته باید در نظر داشت پیمانکاران مسؤولیت پذیرش ریسک را ندارند، انتقال مهارتهای مدیریتی به شرکت نفت ملی ایران انجام نمیشود و این شرکت مسئول هزینههای فعالیت میدانهای نفتی است. علاوه بر این، انتقال تکنولوژی مسئله دائمی و همیشگی نیز نیست. ثابتشده علیرغم خطرات موجود، قراردادهای بای بک در صنعت نفت و گاز کشور بهصورت دوطرفهای سودمند هستند.
یکی دیگر از محسنات معامله بیع متقابل استفاده از شبکهی بازاریابی سرمایهگذار خارجی است. در این رهگذر طرف خارجی کالا را به کشورهای دیگر صادر می کند، این کالا در بازار های آن کشور ها معرفی و شناخته می شود و در عمل تبلیغات و بازاریابی اولیه توسط طرف خارجی صورت می پذیرد. البته سرمایهگذاران خارجی، مناطق و کشورهایی را برای سرمایهگذاری انتخاب میکنند که برای آنها جذابیت لازم را داشته باشد. در کنار وجود شرایط مطلوب اقتصادی، سیاسی، حقوقی و مانند آن که از عوامل مهم در جذب سرمایهگذاری خارجی محسوب میشوند، یکی از شیوههایی که امروزه به منظور تحرک بیشتر سرمایهگذاران خارجی به امر سرمایهگذاری از جانب کشورهای در حال توسعه و نیز کشورهای صادرکننده سرمایه به کار گرفته میشود، استفاده از مشوقهای مالی است. این مشوقها میتوانند از طریق جذابتر کردن محیط سرمایهگذاری ریسک سرمایهگذاری را برای سرمایهگذاران خارجی کاهش دهند،
واژگان کلیدی : صنعت نفت، قراردادهای بین المللی نفت و گازی، بای بک (بیع متقابل)، سرمایهگذاران خارجی، قانون اساسی
مقدمه
حاکمیت دولتها در حقوق بینالملل بهرغم وجود برخی دیدگاههای بحثبرانگیز، اصطلاح شناختهشدهای است و عمری به بلندای عمر یک دولت دارد. یکی از جلوههای این حاکمیت، صلاحیت انحصاری دولتها در بهرهبرداری از منابع طبیعی واقع در قلمرو آنها اعم از خشکی، دریایی و فضای بالای کشور و بهتبع آن بازداشتن دولتهای دیگر از استفاده از آن منابع بدون رضایت دولت اخیر است. ازجمله مهمترین منابع تخت حاکمیت دولتها، مخازن نفت و گاز میباشد. هر دولتی تلاش دارد تا به بهترین شیوه ممکن از این منابع تجدید ناپذیر بهرهبرداری کرده و عواید حاصل از آن را برای توسعه و بهبود زندگی شهروندان خود به کار گیرد.
کشور ما در منطقه خاورمیانه و جهان از موقعیت ژئواستراتژیک ممتاز و ژئوپلتیک قابلتوجهی برخوردار است. این کشور پل ارتباطی بین آسیا و اروپا است و حدود هشتاد درصد از منابع نفت و گاز دنیا در مناطق شمالی و جنوبی آن قرارداد. لذا با توجه به اینکه حدود منابع انرژی جهان نیز از خلیجفارس و تنگه هرمز عبور میکند، بیتردید امنیت منطقه متأثر از عملکرد ایران نیز است و اینکه چگونه بتواند در حفظ امنیت و ثبات سیاسی آن ایفاء نقش نماید. این نکته نیز حائز اهمیت است که موقعیت ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک ایران (ازلحاظ اقتصادی و سیاسی) تحت تأثیر استراتژی اقتصادی و سیاست خارجی کشورهای توسعهیافته بهویژه جهان غرب قرارداد که بیشتر توجه آنان به ایران، در حوزه مسائل انرژیزا میباشد.
در سالهای اخیر، جمهوری اسلامی ایران با توجه به موقعیت ژئوپلتیکی، میزان نقدینگی سطح تکنولوژی و سایر مؤلفههای تصمیمگیری، تلاش نموده است. بهمنظور توسعه صنایع خود، از میان روشهای موجود، شیوه بهینه، عقلایی و متناسب با هر بخش را برگزیند. از سوی دیگر توسعه صنایع نفت، گاز و پتروشیمی و نیز حفظ جایگاه ایران در بازار جهانی و بهویژه سازمان اوپک (با توجه به دارا بودن پتانسیل بالای ذخایر هیدروکربوری)، در برنامه کلان اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و امنیتی ایران جایگاهی خاص دارد.
با توجه به مطالب ذکرشده و در راستای حفظ امنیت ملی، ثبات سیاسی و تأمین منافع ملی، جمهوری اسلامی ایران در قالب برنامههای کلان توسعه، از مکانیزم بیع متقابل در قلمرو منابع انرژیزا بهره چیست.
در سالهای ۵۷-۱۳۵۰ یعنی قبل از وقوع انقلاب اسلامی حکومت پهلوی تمایل زیادی به حضور شرکتهای خارجی در منطقه داشت درنتیجه شرایط طوری فراهم میشد که انگیزه سرمایهگذاری را افزایش دهد. ازنظر بینالمللی نیز روابط خوب ایران با سایر کشورهای جهان مخصوصاً کشورهای صاحب تکنولوژی خود موجب هموار شدن راه برای آنان بود زیرا ازلحاظ سیاسی هیچگونه مشکلی بین کشور ما و سایر کشورها وجود نداشت و ریسک سیاسی شرکتهای خارجی در این میان تقریباً صفر بود. بیع متقابل نوعی سیستم تجاری و اقتصادی میباشد که آثار امنیتی، سیاسی، اجتماعی و حتی فرهنگی خاصی دارد. ازآنجاییکه عقد قراردادهای بیع متقابل در ایران مقوله جدیدی به شمار میرود، بررسی و پژوهش و تفسیر هریک از ابعاد مذکور، ضروری و اجتنابناپذیر به نظر میرسد؛ بهویژه در جهان امروز که ارتباطات و تعامل نقش کلیدی و مهمی را ایفا می کند. درمجموع میتوان گفت سرمایهگذاری به مجموعه متنوعی از عوامل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و حتی فرهنگی بستگی دارد. بازده مورد انتظار و ریسک سرمایهگذاری به ترتیب مهمترین عامل جذب و بازدارنده سرمایهگذاری خارجی محسوب میشوند. سیاستهای مالیاتی (معافیتها و تخفیفهای مالیاتی)، مقررات دولتها نظیر تسهیلات مالی یارانهای، ترجیحات و اولویتهای انحصاری مثل اعطای حقوق انحصاری، موانع تجاری کم و تعرفههای معقول، زیرساختها، سوخت و انرژی کمهزینه، ثبات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی؛ کیفیت قوانین و مقررات اجرایی ازجمله قوانین قضایی، اقتصادی و وجود یک فرهنگ پذیرای جذب سرمایهگذاری خارجی از دیگر عوامل مؤثر بر سرمایهگذاری خارجی هستند. با تصویب قانون تشویق و حمایت سرمایهگذاری خارجی در سال ۱۳۸۱ بسیاری از موانع و محدودیتهای قبلی جذب سرمایهگذاری خارجی مرتفع شد، حوزه فعالیت سرمایهگذاران خارجی گسترش یافت، روشهای جدید سرمایهگذاری به رسمیت شناخته شد و یک تشکیلات واحد بانام مرکز خدمات سرمایهگذاری خارجی برای جلب سرمایهگذاران ایجاد شد. در این قانون، سرمایهگذاری خارجی علاوه بر تأمینکننده منابع مالی از جنبههای دیگر نظیر ایجاد زمینه ارتقای بهرهوری، انتقال تکنولوژی از خارج، توسعه مهارت و مدیریت برای ارتقای توان کیفی نیروی کار داخلی، توسعه بازارهای صادراتی و افزایش رقابتپذیری تولیدات داخلی نیز موردتوجه قرارگرفته است.قانون تشویق و حمایت سرمایهگذاری خارجی درزمینهٔ سیاستهای تشویقی بهویژه مشوقهای مالی، سیاست روشنی ارائه نمیدهند. بهطور مثال بر اساس ماده ۸ این قانون، تمام حقوق و تسهیلات برای سرمایهگذاران خارجی با سرمایههای داخلی مطابقت دادهشده بدون آنکه میزان و مدت معافیتها ازجمله معافیتهای مالیاتی و سایر مشوقهای مالی بهطور صریح بیان شود، یا در مورداستفاده از خدمات بیمهای، هیچگونه مفادی وجود ندارد. درحالیکه تحت پوشش قرار گرفتن سرمایهگذاران خارجی توسط بیمههای داخلی یا خارجی سبب اعتماد و اطمینان سرمایهگذاران خارجی خواهد شد. شاید بتوان گفت انتقال سود و اصل سرمایه به خارج تنها موضوعی است که از صراحت در این قانون برخوردار بوده و چگونگی انتقال در قانون و آییننامه اجرایی آن بهطور کامل بیانشده است.
سؤالات تحقیق
۱-تأثیرات قراردادهای بینالمللی نفتی بیع متقابل (بای بک) و نظام حقوقی آن در جذب سرمایهگذاریهای خارجی به چه میزان است؟
۲-قراردادهای بیع متقابل (بای بک) چه تفاوتی با دیگر قراردادهای بینالمللی نفت و گازی دارد و با توجه به تحریمهای دیگر کشورها علیه ایران به چه میزان میتواند سودمند باشد؟
۳-آیا این نوع قرارداد نقش به سزایی در پذیرش سرمایهگذاری خارجی دارد و در این نوع قرارداد میتواند نقش جمهوری اسلامی ایران را در جذب اینگونه سرمایهگذاریها بیشتر کرد؟
فرضیهها
تأثیرات قراردادهای بینالمللی نفتی بیع متقابل (بای بک) و نظام حقوقی آن در جذب سرمایهگذاریهای خارجی به میزان زیادی توانسته به جذب سرمایهگذاری خارجی کمک نماید.
یکی از عوامل مهمی که میتواند در صنعتی کردن و پیشرفت کشور جمهوری اسلامی ایران بشود استفاده از روش بیع متقابل در صنعت نفت و گاز میباشد.اهداف تحقیق
قراردادهای بیع متقابل (بای بک) تفاوتهای زیادی با دیگر قراردادهای بینالمللی صنعت نفت و گاز دارد و میتواند در جذب سرمایهگذاریهای خارجی بسیار سودمند باشد.
جذب سرمایههای خارجی نقش مهمی بر این نوع قرارداد اعمال میکند و همچنین داشتن مدیریت صحیح در اجرای این نوع قرارداد میتواند به نفع کشور
۳.۴.۴. سیستم قضائی.
۱۳۵
۴.۴.۴ رسانههای گروهی و ارتباطات
۱۳۶
۱.۴.۴.۴. رسانهها و جنگ.
۱۳۷
۲.۴.۴.۴. رسانهها برای تغییر اجتماعی.
۱۳۹
۵.۴.کودکان و روند صلح
۱۴۱
۱.۵.۴.پروسه صلح، بازسازی و توافق.
۱۴۳
۲.۵.۴.عقاید کودکان برای صلح.
۱۴۵
۳.۵.۴.آماده کردن منابع برای کودکان جنگزده
۱۴۶
۴.۵.۵.جلوگیری از جنگ.
۱۴۸
نتیجهگیری.
۱۵۳
پیشنهادات.
۱۵۵
منابع
۱۶۰
چکیده انگلیسی
۱۸۸
چکیده
درطی اقدامات جهانی بهمنظور افزایش حمایت از کودکان در جنگهای مسلحانه، این رساله یک طیف گستردهای از مسائل مهم را بررسی می کند که موضوعات زیر از مبنای یک درخواست فوری برای این اقدامات است:
پایانیافتن بخشودگی برای جرم علیه کودکان و پایان یافتن مقاومت برای جنگ، فراهم کردن جایگاه برای کودکان در برنامههای امنیتی، کنترل و اعلام نقض حقوق کودکان در جنگ، واکنش نسبت به وسعت درگیریهای جنسی و ایجاد صلح، درگیرشدن نوجوانان در بازسازی، حمایت کردن از کودکان در محاصره از ویروس HIV، بهبودبخشیدن اطلاعات، جمعآوری اطلاعات و روانکاوی کودکان در جنگ، آموزش و توجه روی حقوق کودکان و جنسیت، تأیید جامعه اجتماعی برای حمایت از کودکان، آماده کردن منابع برای کودکان متأثر از جنگ.
درمورد خطاب قراردادن مسئله کودکان در مخاصمات مسلحانه ناراحت و مغلوبشدن برای آمار ناامید کننده، طبیعی میباشد. وقتی ما از صدها، هزارها و میلیونها کودکان متأثر از جنگ صحبت میکنیم، لازم است به خاطر داشتهباشیم که هرتعداد و هرآماری زندگی یک بچه را نشان میدهد یعنی پسر، دختر، خواهر یا برادر کسی.
کلیدواژگان: جنگ، کودکانسرباز، خشونتجنسی، ایدز، پناهندگی.
مقدمه
در سراسر تاریخ، جنگ تلفات وحشتناکی را برای کودکان تحمیل کردهاست اما مهارتهای جنگی مدرن، کودکان را بیرحمانهتر و حسابشدهتر از قبل معلول میکند و مورد سوءاستفاده قرار میدهد. بهدلیل درگیر شدن در جنگهای پیچیده که علل متعدد و دورنماهای کوچکی از پایداری اولیه را دارد، کودکان ظاهراً برای قدرت و ثروت به درگیریهای رایج و دائمی گرفتار میشوند. در طول دههی ۱۹۹۰ بیش از ۲ میلیون نفر کودک درنتیجه مخاصمات مسلحانه، مردند و اغلب آنها از روی عمد، موردهدف قراردادهشده و کشته شدند. بیش از سه برابر آن تعداد، برای همیشه عاجز شدند و بهطور جدی صدمه دیدند.۱ حتی تعداد بیشتری قربانی بیماری، سوء تغذیه و خشونتهای جنسی شدند. درگیریهای مدرن امروزی بهطورخاص برای کودکان مرگبار هستند، زیرا تفاوتهای کمی بین جنگجوها و غیرنظامیها ایجاد میشود. در دهههای اخیر، میزان غیرنظامیهای زخمی و کشتهشده بهطور چشمگیری از ۵% تا بالای ۹۰% قربانیها افزایش یافته است.
امروزه، جنگ اغلب دلالت برسطوح وحشتناک خشونت و وحشیگری از تجاوز و ویرانی محصولات تا خراب کردن چاهها و کشتار دستهجمعی علنی دارد. تجاوزهای وحشیانه علیه کودکان و جوامع آنها منجربه این شد که ۲۰ میلیون بچه درحالحاضر از خانههایشان، یا بهعنوان پناهنده یا بهطور ناخودآگاه آواره شوند۲ و کودکان خودشان میتوانند بهعنوان جنگجو درگیر شوند و در مهلکهای گرفتار شوند که در آن نه تنها اهداف جنگ نیستند، بلکه حتی مقصر فجایع میباشند. در هر زمان بیش از ۰۰۰/۳۰۰ بچه در جنگها به عنوان سرباز مورد استفاده قرار میگیرند.۳
پایان جنگ سرد، امیدها را برای پایاندادن به جنگ ایجادشده توسط رقابت ابرقدرت را افزایش داد در عوض آن، جهان شاهد استرس مخاصمات مسلحانه بیشتر داخل ایالات، بلکه بین آنها بوده است اما حتی این به اصطلاح درگیریهای داخلی، ابعاد بینالمللی و منطقهای دارند و غالباً بهعنوان جنگهای قبیلهای یا برخوردهای قوی با کنارگذاشتهشدن بسیاری از این درگیریهای خانمان سوز توسط آن کشورها، مؤسسه و افرادی با منافع استراتژیک تشدید میشوند و بودجهی آنها تأمین میشود. بازماندهی استعمار در فروپاشی نظم عمومی منعکس میشود، قومیت و مذهب به کار برده میشود تا کاری برای منافع گروههای کوچک یا شخصی با تأثیرات ویرانکننده انجام دهد.
بدون محدودکردن بحث، این رساله چندین فاکتور دیگر تشدیدکننده درگیریهای مدرن را شناسایی میکند:
درگیریها روی منابع طبیعی: الماسها، جنگهای طولانی مدت در آنگولا و سیرالئون را حمایت مالی میکنند. در سودان و جاهای دیگر درگیریهای داخلی بر پایه نفت خام استوار میباشد و سود حاصل از موادمخدر غیرقانونی بهطورقابل ملاحظهای در جنگ افغانستان و کلمبیا نشان داده میشود.
هیچکدام از این موقعیتها نتوانست برای مدت طولانی بدون دادوستد در قسمتهای مرفه جهان وجود داشتهباشد. دادوستدهای جهانی که بعضی قانونی و بعضی دیگر غیرقانونی میباشد، تبانی بینالمللی را ایجاد کردهاست که جنگ را نهتنها ممکن، بلکه آنرا بسیار پرفایده میسازد.
میزان فروش سلاحهای جهانی بینالمللی مخصوصاً نیروهای کوچک به شعلهور شدن و تداوم جنگهایی کمک میکند که کودکان را قربانی میکنند. درواقع نیروهای کوچک که برای استفاده آسان میباشند اکنون آنقدر بهسادگی در دسترس میباشند که فقیرترین جوامع میتوانند دسترسی به سلاحهای کشنده را بهدست آورند.
با منعشدن توسط بدهی خارجی و ضروریات انطباق بنیادی، بسیاری از کشورهای درحال توسعه مجبور شدهاند نظام اقتصادیشان را سازماندهی کنند و خدمات اصلی را قطع کنند و وسعت بخش عمومی را کاهشدهند. در این پروسه، آنها اغلب نظام اقتصادیشان را ضعیف میکنند و ناخواسته درهایی را برای غارتگران مشتاق قدرت و منفعت باز میکنند.
با بدتر شدن وضعیت، کمکهای فوری بینالمللی برای قربانیان مخاصمات مسلحانه کم و غیرمنصفانه میباشد. بین سالهای ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۹ سازمان ملل متحد ۱۳۰۵ میلیارددلار برای کمکهای فوری درخواست داد که آن کمتر از ۹ میلیارددلار دریافت کرد. در سال ۱۹۹۹ درحالیکه کشورهای اهداکننده معادل ۵۹ سنت به ازای هرشخص در هرروز فراهم کردند بهمنظور اینکه به ۳.۵ میلیون مردم متأثر از جنگ در استان کوزوو (جمهوری فدرال یوگسلاوی) و سایر قسمتهای جنوبشرقی کمک کنند. در آفریقا ۱۲ میلیون نفر از مردم متأثر از جنگ هر یک معادل ۱۳ سنت به ازای هر روز دریافت کردند.۴
علاوه بر کمکهای فوری، جامعهی بینالمللی از طریق توجه زیاد به ایجاد صلح و حفظ صلح و گسترش مخاصمات مسلحانه واکنش نشان دادهاست. برای مثال موفقیت در السالوادور، نامیبیا و نیکاراگوئه وجود داشت اما همچنین شکست غمانگیز در سومالی، یوگسلاوی سابق و در روآندا که ۰۰۰/۸۰۰نفر کشته شدند وجود داشت.۵
وحشیگریهای انجام شده بهطور همیشگی علیه کودکان در جنگ، یک ایراد جدی را برای قانون بینالمللی ایجاد میکند. علی رغم این حقیقت که جامعهی بینالمللی اسناد زیادی را برای حمایت از حقوق بشر و برای تعقیب مجرمان کشتارهای جمعی ایجاد کرده است اما این تعهدها تنها به اندازهی تمایل حزبهای ایالات و سایرین برای حمایت کردن از آنها مؤثر میباشند و بسیاری وظایف و مسئولیتهایشان را بدون مجازات نادیده گرفتهاند.
۱.بیان مسئله و اهمیت موضوع
کودکان بهعنوان آسیبپذیرترین گروه جامعه همواره در برابر فشارهای ناشی از مشکلات زندگی قرار میگیرند چرا که عدم توانایی بدنی و فیزیکی آنها و بیتجربگیشان در برابر زندگی، آنان را سخت شکننده و آسیبپذیر میکند. حمایت از کودکان که آینده سازان جهانند، نیاز به تغییر رویکرد جدی از سوی اندیشمندان و سیاستمداران جهان دارد. اگر بر آنیم که فردا در صلح و آرامش باشد، باید امروز به آن بیندیشیم. چرا که کودک امروز جنگ، لامحاله سرباز جنگ افروز فردا خواهد شد.کودکی که با خشونت و بیرحمی بزرگ میشود، این بیرحمی را نسبت به همنوعان خود نشان میدهد.
کودکی که جنگ را تجربه میکند، برای دیرزمانی احساس عدم امنیت میکند. این عدم امنیت به شکلهای مختلف در رفتار او بروز میکند. ترس از تاریکی و حیوانات، و ترس از قرار گرفتن در موقعیتهای ناآشنا. کودکانی که دچار این علائم شدهاند، تکرار مکرر این حادثه در ذهنشان صورت میگیرد. در نقاشیها و بازیهای این کودکان باز هم این ماجرا تکرار میشود، در کابوسهای شبانهشان، در رویاها و تخیلشان. کودکی که در معرض جنگ قرار میگیرد نگاهش به زندگی و جهان دگرگون میشود.
این حق کودکان است که در محیطی آرام و شاد زندگی خود را آغاز کنند و از آن لذت ببرند. برقراری امنیت و آسایش برای کودکان از مهمترین وظایف ما بزرگترهاست. ایجاد ناامنی و خشونت آنان را هم از آغاز میپژمراند. دیدن صحنههای خشونتبار جنگ با چهره وقیح و بیرحمش چیزی نیست که برای بیپناهی آنان قابل تحمل باشد. لذا هدف از ارائه این پایان نامه، بررسی آثار مخرب جنگ بر زندگی کودکان و مخصوصاً دختران جوان می باشد که ممکن است در تمام مراحل و ابعاد زندگی آنها تأثیر گذار باشد. همچنین ضمن بررسی راههای جبران و جلوگیری از جنگ و عواقب آن، به بررسی کنوانسیونهای مرتبط با این موضوع از دیدگاه حقوق بینالملل نیز پرداخته شده است.
۲.علت انتخاب موضوع
در رابطه با انتخاب این موضوع، انگیزههایی وجود دارد. با توجه به اینکه یکی از روشهای انجام پژوهشهای علمی، مخصوصاً رشته حقوق مواجه شدن با مشکلات و خلأهای موجود در جامعه میباشد، لذا اینجانب طی راهنمایی استاد معزز و محترم، تصمیم گرفتم که در زمینه جنگ و تأثیرات آن بر حقوق کودکان، پژوهش خود را آغاز نمایم.
بنده به این امر واقف میباشم که جنگ، تأثیرات ناگوار و منفی روی سلامت جسمی و روانی کودکان میگذارد و حتی ممکن است زندگی آینده آنها را هم به مخاطره بیندازد. بنابراین به بررسی راهها و پیشنهاداتی برای جلوگیری از مخاصمات پرداختهام.
۳.روش تحقیق
عمده روش تحقیق روش کتابخانهای بوده که با مراجعه به مقالهها، کتابها و سایر منابع موجود، مقوله جنگ و آثار آن بر کودکان و جوامع بهدقت موردمطالعه و بررسی قرار میگیرد. سپس به بررسی این آثار پرداخته و نتیجهگیری لازم به عمل میآید. لذا روش تحقیق، روش توصیفی و تحلیلی میباشد.
۴.پرسشهای تحقیق
– پرسش اصلی تحقیق
جنگ چه آثار و عواقبی بر زندگی کودکان دارد؟
-پرسشهای فرعی تحقیق
آیا راهکارهای قانونی و بینالمللی میتواند در بهبود آسیبهای روانی کودکان مؤثر باشد؟
چگونه تحریمهای اقتصادی میتواند بر دولتها و زندگی اجتماعی کودکان اثرگذار باشد؟
کنوانسیون حمایت از حقوق کودکان، چگونه کودکان را موردحمایت قرار میدهد؟
آیا مشارکت زنان طی پروسه صلح میتواند تأثیرگذار باشد؟
بیماریهای واگیردار مخصوصاً ایدز چه تأثیری بر زندگی کودکان دارد؟
۵.فرضیات تحقیق
– جنگ، تلفات بیشماری را برای کودکان به وجود میآورد و آنها را مورد سوء استفاده قرار میدهد.
– تجاوزهای ناشی از جنگ، سبب میشود کودکان به عنوان پناهنده یا آواره و یا در اردوگاهها مستقر شوند.
– آموزش در طول جنگ میتواند یک امر مهم در مقابله با ضربه روحی ناشی از جنگ در کودکان باشد.
– استفاده از سلاحهای جنگی از قبیل مین و بمبهای خوشهای آثار جبرانناپذیری در زندگی کودکان حتی پس از جنگ دارد.
– راهنماییهای لازم از لحاظ بهداشتی و آموزشی به کودکان درطول و بعداز جنگ میتواند تاحدی از اثرات منفی جنگ بر روی کودکان و حتی زنان کاهش دهد.
۶.اهداف تحقیق
هدف از انجام این تحقیق، مطالعه و بررسی آثار و تبعات جنگ بر جامعه و بخصوص کودکان میباشد که این پیامدها، نتایج و آثار شومی را در زندگی فرد و دیگر افرادی که با وی در ارتباط هستند را در بردارد. بنابراین میتوان اهداف فرعی زیر را مدنظر قرار داد:
بیان پیامدهای وقوع جنگهای مسلحانه بر زندگی کودکان.بررسی راهکارهای لازم جهت کمک به کودکان در طی و بعد از جنگ.
بررسی حمایت از حقوق آنان به لحاظ امنیت جسمی و روحی، تعلیم و تربیت مناسب، و تغذیه و بهداشت آنها.
بررسی راههای حمایت روانی از کودکان در طی جنگ و حتی تأثیراتی که ممکن است جنگ بر روی روان آنها بگذارد را شناسایی و راهکاری برای آن در نظر گرفت.