۴-۴-۲-۱. بطلان متکی بر قواعد عمومی ۸۰
۴-۴-۲-۲. بطلان ناشی از قواعد تجاری ۸۰
۴-۴-۳. محدودیت آثار بطلان ۸۱
۴-۴-۴. گستره مسئولیتها ۸۲
۴-۴-۵. آیین رسیدگی به دعوای بطلان ۸۳
۴-۴-۵-۱. سازوکار رفع اختیاری موجبات بطلان ۸۵
۴-۴-۵-۲. سازوکار رفع الزامی موجبات بطلان ۸۶
۴-۵. موارد احصاء شده بطلان ۸۸
۴-۶. بطلان تصمیمات مجامع و هیأت مدیره شرکت سهامی ۸۹
۴-۶-۱. روش رسیدگی به صورتجلسات مجمع عمومی فوق العاده ۹۰
۴-۶-۱-۱. تبدیل نوع شرکت. ۹۱
۴-۶-۱-۲. افزایش یا کاهش سرمایه. ۹۲
۴-۶-۱-۲. روش رسیدگی به صورتجلسات مجمع عمومی عادی ۹۳
۴-۶-۳. صورتجلسات هیأت مدیره با قابلیت ابطال ۱۰۰
۴-۶-۴. ضمانت اجراهای عدم رعایت تشریفات برگزاری جلسات. ۱۰۱
۴-۶-۴-۱. ضمانت اجراهای کیفری ۱۰۱
۴-۶-۴-۲. ضمانت اجراهای مدنی ۱۰۲
۴-۷. تصفیه و مباحث مربوط به آن ۱۰۶
۴-۷-۱. وظایف مدیر یا متصدی تصفیه. ۱۰۶
۴-۷-۲. اداره شرکت باطل شده ۱۰۹
۴-۷-۳. اداره تصفیه امور ورشکستگی ۱۱۲
فصل پنجم: بحث، نتیجهگیری و پیشنهادها ۱۱۵
۵-۱. بحث و نتیجهگیری ۱۱۶
۵-۲. پیشنهادها ۱۱۹
منابع ۱۲۱
۱) منابع فارسی ۱۲۲
۲) منابع عربی ۱۲۴
۳) منابع اینترنتی ۱۲۴
چکیده انگلیسی ۱۲۵
۱-۱. بیان مسأله
موضوع بطلان شرکت سهامی در برخی از مواد لایحه قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت مصوب ۲۴/۱۲/۱۳۴۷ (مبحث اول از باب سوم قانون تجارت ۱۳۱۱) پیشبینی شده است. موارد بطلان شرکت سهامی در ماده ۸۲ قانون تجارت مصوب ۱۳۱۱ به صراحت پیشبینی شده و در ماده ۲۷۰ لایحه قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت مصوب ۱۳۴۷ (مبحث اول از باب سوم قانون تجارت ۱۳۱۱) به صورت قاعده کلی مقرر شدکه به موجب آن هرگاه مقررات قانونی در مورد تشکیل شرکت سهامی رعایت نشود، میتوان بطلان شرکت را از دادگاه تقاضا کرد. بدین معنا که اگر مقررات لایحه قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت مصوب ۱۳۴۷ (مبحث اول از باب سوم قانون تجارت ۱۳۱۱) راجع به تشکیل شرکت سهامی رعایت نشده باشد، شرکت باطل است. با این وجود، مفاد ماده ۲۷۰ مذکور مانع از بطلان شرکت سهامی به عللی از علل مربوط به قراردادها نیست.[۱]
هرگاه در تشکیل شرکت سهامی عام یا خاص، مقررات قانونی مراعات نشود، بنا به درخواست هرذینفع، دادگاه پس از رسیدگی، حکم بطلان شرکت را صادر خواهد کرد. بدین ترتیب رعایت نکردن هریک ازمقرراتی که در مورد تشکیل و ثبت شرکت سهامی عام یا خاص وجود دارد، موجب بطلان آن خواهد شد. بطلان مزبور هرگز نمیتواند در حقوق اشخاص ثالث مؤثر باشد و مؤسسین و مدیران و بازرسان و صاحبان سهام شرکت، نمیتوانند در مقابل اشخاص مذکور، به این بطلان استناد نمایند.[۲] خسارات ناشی از بطلان به صورت تضامنی، متوجه اشخاصی خواهد بود که مسئول بطلان هستند.[۳] اشخاصی را که مسئول بطلان هستند، دادگاه تعیین میکند.[۴]
با توجه به اینکه اغلب قوانین امروز شرکتهای سهامی را سازمان قانونی دانسته و فقط تابع عقد قرارداد بین شرکا نمیدانند تشریفاتی که برای تشکیل آن درقانون پیشبینی شده باید رعایت گردد. قانون تصریح نموده است که عدم رعایت تشریفات مزبور باعث بطلان شرکت است. ولی ل.از طرف دیگر برای جلوگیری از این که اشخاص سوء استفاده جو با تهدید ابطال شرکت منافعی برای خود تحصیل کنند مقرر داشته است که در صورتی که موجبات رفع ابطال قبل از صدور حکم محکمه مرتفع گردد شرکت میتواند به حیات خود ادامه دهد و دعوای ابطال دیگر پذیرفته نخواهد شد.[۵]
ضمانت اجرای یک عمل حقوقی معیوب معمولاً بطلان آن است که عطف به ماسبق میشود. این قاعده مدنی در زمینه شرکتهای تجاری که با اشخاص ثالث طرف معامله هستند، فاقد انعطاف و نرمش لازم به شمار میرود. کارگران بنگاههای اقتصادی برپا شده، توزیع کنندگان کالا و خدمات در صورت بطلان شرکت متضرر گردیده و تنها به مؤسسین آن حق مراجعه دادند که توفیق شان در این مسیر تردید باقی میگذارد.
پیش از تغییرات سال ۱۳۴۷، قانونگذار در باب شرکتهای سهامی، یک بند مشتمل بر شش ماده به بطلان شرکت و یا ابطال اعمال وتصمیمات آن اختصاص داده بود. امری که در این قواعد جلب نظر میکند، احصای موارد بطلان شرکت است: هر شرکت سهامی که مقررات یکی از مواد ۲۸ و ۲۹ و ۳۶، ۳۷، ۳۸، ۳۹، ۴۱، ۴۴، ۴۵، ۴۶، ۴۷ و ۵۰ این قانون را رعایت نکرده باشد از درجه اعتبار ساقط و بلا اثر خواهد بود. مطابق برهان خلف، سایر عیوب در تشکیل شرکت سهامی که ناشی از اجرا نشدن دیگر مقررات امری این قانون بوده، سبب بطلان به حساب نمیآید.
در اثر اقتباس از قانون تجارت فرانسه مصوب ۱۹۶۶ در هنگام تنظیم لایحه مورخ ۱۳۴۷ ملاحظه میشود این شاید به جهت اطلاق عبارت فراز ماده۲۷۰ لایحه قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت مصوب ۱۳۴۷ (مبحث اول از باب سوم قانون تجارت ۱۳۱۱) م رعایت کلیه موازین قانونی در تشکیل شرکت سهامی میتواند موجب ابطال آن باشد.
هر شرکت با مسئولیت محدود نیز که برخلاف مواد ۹۶ و ۹۷ قانون تجارت تشکیل شده باشد، باطل و از درجه اعتبار ساقط است.
همین حکم با وحدت ملاک از مواد ۱۱۸ و ۱۲۲ در خصوص شرکت تضامنی نیز صادق است.
اولین هیأت نظارت در شرکت مختلط سهامی هم باید بعد از انتخاب شدن بلافاصله تحقیق کرده و اطمینان حاصل کند که تمام مقررات مواد ۲۸، ۲۹، ۳۸، ۳۹، ۴۱ و ۵۰ این قانون را رعایت کردهاند.[۶]
در مورد شرکتها و اتحادیههای تعاونی، قانون بخش تعاونی اقتصاد جمهوری اسلامی ایران مورخ ۵/۷/۱۳۷۷، مقرر میدارد که آنها موظفند اساس نامه خود را با این قانون تطبیق دهند و پس از تأیید وزارت تعاون تغییرات اساس نامه خود را به عنوان تعاونی به ثبت رسانند. در غیر این صورت از مزایای مربوط به بخش تعاونی و این قانون برخوردار نخواهند شد.[۷]
ضمانت اجراهای عدم رعایت قواعد مربوط به تشکیل شرکت سهامی را میتوان از دو منظر بررسی نمود. ضمانت اجراهایی که نتیجه آن، عدم تشکیل شرکت یا بطلان شرکت است و ضمانت اجراهایی که متوجه کسانی میشود که عدم تشکیل شرکت یا بطلان آن حاصل اقدامات آنان است. اقدامات مؤسسان شرکت که ممکن است مسئولیتهای مدنی و کیفری به همراه داشته باشد، از آن جملهاند.
عدم تشکیل شرکت سهامی ممکن است به سبب عوامل متعددی باشد. با توجه به تفاوتهایی که در تأسیس شرکتهای سهامی عام و خاص وجود دارد، عدم تشکیل این شرکتها نیز میتواند متفاوت باشد. در شرکت سهامی عام، عدم ثبت شرکت تا قبل از پذیرهنویسی نتایج حقوقی مشخصی را به همراه ندارد. اما پس از انجام پذیرهنویسی، عدم تشکیل شرکت و یا ثبت آن تبعاتی دارد که فراتر از مؤسسان خواهد بود. در این بین پذیرهنویسان نیز در تشکیل یا عدم تشکیل شرکت ذینفع محسوب میشوند.
تشکیل نشدن شرکت سهامی ممکن است به دلایل ذیل باشد:
عدم دعوت از مجمع مؤسس؛
عدم حصول حد نصاب لازم برای انعقاد مجمع مؤسس؛
عدم حصول اکثریت قانونی لازم برای تصمیمگیری در جلسه مجمع مؤسس.
هر یک از حالتهای فوق الذکر به تنها یی برای عدم تشکیل و ثبت شرکت سهامی عام کفایت می کند. همان طور که مشاهده میشود، حالات مذکور تنها در خصوص عدم تشکیل مجمع عمومی مؤسس و یا عدم حصول حد نصابهاواکثریت های لازم است، لیکن ممکن است این مجمع مطابق شرایط قانونی تشکیل شود و با رعایت تشریفات قانونی تصمیماتی را اتخاذ کند، ولی به دلیل اهمال افرادی که میبایست اسناد و مدارک لازم برای ثبت شرکت را به مرجع ثبت شرکتها ارائه کنند و انقضای بیش از ۶ ماه از تاریخ تسلیم اظهارنامه اولیه و استرداد وجوه پرداختی از سوی هر یک از مؤسسان و پذیرهنویسان، هرگز شرکت به ثبت نرسد.
ماده ۱۹ (ل. ا. ق. ت) در این خصوص مقرر میدارد:
«در صورتی که شرکت تا شش ماه از تاریخ تسلیم اظهارنامه مذکور در ماده ۶ این قانون به ثبت نرسیده باشد به درخواست هر یک از مؤسسین یا پذیره نویسان مرجع ثبت شرکتها که اظهارنامه به آن تسلیم شده است گواهی نامهای حاکی از عدم ثبت شرکت صادر و به بانکی که تعهد سهام و تأدیه وجوه در آن به عمل آمده است ارسال میدارد تا مؤسسین و پذیرهنویسان به بانک مراجعه و تعهدنامه و وجوه پرداختی خود را مسترد دارند. در این صورت هرگونه هزینهای که برای تأسیس شرکت پرداخت یا تعهد شده باشد به عهده مؤسسین خواهد بود.»
در این ماده از پذیرهنویسان حمایت شده است. بدین شکل که اگر شرکت تا شش ماه از تاریخ تسلیم اظهارنامه تشکیل نشود هر پذیرهنویس قادر خواهد بود به اداره ثبت شرکتها مراجعه و گواهی عدم ثبت شرکت را دریافت و سپس از بانک مربوط مبلغ پرداختی خود را مسترد کند. ضمناً تمام هزینههای مربوط به شرکت در شرف تأسیس به عهده مؤسسین میباشد.
البته قانونگذار در این ماده، حق رجوع به مرجع ثبت شرکتها را منحصر به پذیره نویسان ندانسته است، بلکه بر طبق نص ماده موصوف، مؤسسان نیز از چنین حقی برخوردارند. این امر از آن جهت قابل دفاع به نظر میرسد که عدم تشکیل شرکت همیشه در نتیجه اهمال و تقصیر مؤسسات حادث نمیشود، بلکه ممکن است به دلائلی سرمایه مقرر پذیرهنویسی نشود یا مجمع عمومی مؤسس تشکیل نشود یا تشکیل شود لیکن قادر به اتخاذ تصمیم نشود، که در هر یک از شرایط پیش گفته باید حق درخواست عدم تشکیل شرکت را برای همه سرمایهگذاران به رسمیت شناخت.در شرکت سهامی خاص نیز میتوان مواردی را برای عدم تشکیل شرکت برشمرد. این موارد به شرح ذیل میباشند:
استنکاف یکی از مؤسسین از امضای اساسنامه، اظهارنامه و. که موجب شود تا تعداد سهامداران به کمتر از سه نفر کاهش یابد؛
عدم ارائه اسناد به مرجع ثبت شرکتها؛
نقص در ارائه اسناد به مرجع ثبت شرکتها و عدم رفع نقض آنها؛
انصراف یکی از مؤسسین که سبب شود به هر دلیلی مؤسسین دیگر نیز تأسیس شرکت منصرف شوند.
ابطال شرکت ممکن است در اثر عدم رعایت مقررات تجارتی و یا قواعد راجع به بطلان معاملات باشد. در خصوص مراعات نشدن مقررات تجارتی لایحه قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت مصوب ۱۳۴۷ (مبحث اول از باب سوم قانون تجارت ۱۳۱۱)، قانونگذار به هیچ مورد ویژهای اشاره ندارد. بنابراین رعایت نکردن هر یک از قواعد آمره این قانون راجع به تشکیل شرکت میتواند سبب بطلان شرکت باشد.
برعکس، در شرکت با مسئولیت محدود فقط مراعات نشدن دو ماده ۹۶ و ۹۷ از موجبات بطلان شرکت شناخته شده است. طبق ماده ۹۶، شرکت وقتی تشکیل میگردد که تمام سرمایه نقدی تأدیه و سهم الشرکه غیر نقدی نیز تقویم و تسلیم شده باشد. و براساس ماده ۹۷، در شرکت باید صراحتاً قید شده باشد که سهم الشرکههای غیر نقدی هر کدام به چه میزان تقویم شده است.[۸]
ترتیبات فوق عیناً در ماده ۱۱۸ و ۱۲۲، راجع به شرکت تضامنی ملاحظه میگردد. در شرکت نسبی هم دو ماده فوق باید رعایت شود.[۹]
در خصوص شرکت مختلط غیرسهامی، ماده ۱۴۳ مقرر میدارد: «هر یک از شرکا با مسئولیت محدود که اسمش جز شرکت باشد در مقابل طلبکاران شرکت شریک ضامن محسوب خواهد شد. هر قراری بر خلاف این ترتیب بین شرکاء داده شده باشد در مقابل اشخاص ثالث بی اثر است.[۱]– اسکینی، ربیعا، حقوق تجارت، شرکتهای تجاری، انتشارات سمت، چاپ هفتم، ۱۳۸۴، ص ۵۴.
[۲]– رجوع شود به ماده ۲۷۰ لایحه اصلاح قانون تجارت.
[۳]– رجوع شود به ماده ۲۷۳ لایحه اصلاح قانون تجارت.
[۴]– حسنی، حسن، حقوق تجارت مشتمل بر کلیه مباحث، نشر میزان، چاپ ششم، ۱۳۸۷، ص ۲۰۴.