۵-۳-۳ نتیجهگیری
4-3 نکاتی در باب تفسیر ماده ۳
۱-۴-۳ اهمیت و جایگاه بند ۱ ماده ۳ گات
۲-۴-۳- در جستجوی زمینه های شکایت
۳-۴-۳- علت اشاره تفسیر ماده ۳ هم به شباهت سیاستی کالاهای و هم شباهت بازاری آنها
۴-۴-۳ رابطه میان کالاهای مشابه و کالاهای مستقیما رقابتی یا جایگزینپذیر
۵-۴-۳ توجیه اقدام ناقض ماده ۳ گات با توسل به ماده ۲۰
۶-۴-۳ ارزیابی شباهت بازاری و حمایت
۷-۴-۳ قصد در برابر آثار
۸-۴-۳ معیار هدف و آثار
۹-۴-۳ مالیات بر فرایند تولید
۵-۳ بازبینی قضایای مهم در پرتو رویکردهای پیشنهادی این نوشته
۱-۵-۳ قضیه مشروبات الکلی ۲- ژاپن
۲-۵-۳- مشروبات الکی-کره
۳-۵-۳- مشروبات الکلی-شیلی
نتیجه گیری
منابع
چکیده:
سازمان جهانی تجارت موثرترین نهاد بین المللی در تنظیم قواعد و مقررات بین المللی در عرصه تجارت بین المللی است. مهمترین اصل حاکم بر این سازمان اصل عدم تبعیض است که بر اساس آن اعضای این نهاد بین المللی حق اعمال تبعیض و یا اعطای امتیاز به تجار داخلی و خارجی ندارند. اصل رفتار ملی ناظر بر مقرراتی است که اعطای این امتیازات را کنترل و محدود می نماید.
واژگان کلیدی: سازمان جهانی تجارت، اصل عدم تبعیض، موافقت نامه عمومی تعرفه و تجارت، گات، اصل رفتار ملی
مقدمه:
مطالعه حاضر در پی آن است تا به تفسیر شرط رفتار ملی مندرج در ماده ۳ گات بپردازد. تفسیر شرط مزبور مستلزم فهم و درک نقش ماده ۳ در این موافقتنامه میباشد. بدین منظور ابتدا در بخش اول، به بررسیِ منطق و دلیل گنجاندن این ماده در تاریخچهی مذاکرات مربوطه و نیز نگاه رویهی قضایی ذیربط به این شرط پرداخته خواهد شد. همچنین در این بخش نقش شرط رفتار ملی در موافقتنامه تعرفه و تجارت از منظر اقتصادی مورد مطالعه قرار خواهد گرفت. آنگاه پس از تعیین هدف و مقصود شرط رفتار ملی، در بخش دوم چگونگی اجرای شرط رفتار ملی در رویه قضایی مورد بررسی قرار می گیرد تا بدین ترتیب، عوامل اصلی و اساسی مربوط به تحقق اهداف این شرط در گات و نهادهای قضایی سازمان جهانی تجارت مشخص گردد؛ و در انتهای بخش دوم، مطالعهای انتقادی از رویه قضایی مربوطه به عمل خواهد آمد. سپس با توجه به انتقادات وارد بر تفاسیر به عملآمده در رویهی قضایی، در بخش سوم، تفسیر مطلوب از نظر این پژوهش ارائه خواهد شد.
رویهی قضایی، نظریه اقتصادی و تاریخچهی مذاکرات نگاهی مشترک در خصوص هدف این شرط دارند، بدین صورت که مقصود از شرط رفتار ملی را ممنوع نمودن استفادهی حمایتی از تولیدات داخلی خواندهاند. در اغلب موارد مشخص نیست که آیا تفاسیر به عمل آمده از مفاد این شرط در رویهی قضایی میتوانند در عمل اهداف این شرط را ترقی دهند. این امر عمدتا ریشه در فقدان یک شیوهی منسجم و یکپارچه که مبتنی بر تفکر حقوقی و اقتصادی باشد، دارد؛ و در حقیقت هدف مطالعه پیش رو نیز پرکردن همین خلا میباشد. ضرورت تکیه بر تحلیل حقوقی در خصوص تفسیر و ارزیابی مقررات مندرج در گات امری کاملا روشن و مشخص است. اما مسئله این است که ضرورت تکیه بر تحلیل اقتصادی در چیست؟ دلایل زیادی حکایت از آن دارند که عملکرد بایسته و مطلوب ماده ۳ گات[۱] بدون توجه به تحلیلهای اقتصادی ممکن نخواهد بود.
دلیل نخست از این واقعیت ناشی میشود که برای تعیین چگونگی تفسیر صحیح (و احتمالا بازنویسی) ماده ۳ گات لازم است که منطق نهفته در این ماده و درنتیجه منطق نهفته در این موافقتنامه به طور کل، مد نظر قرار گیرد. مسائل مربوط به هدف موافقتنامه در ادامه با جزئیات بیشتر مدنظر قرار خواهد گرفت، لذا در این جا صرفا به اشاره به مقدمه گات بسنده میشود[۲]:
.با تصدیق اینکه روابط آنها در زمینه تلاشهای تجاری و اقتصادی باید به منظور ارتقای استانداردهای زندگی، تضمین اشتغال کامل و حجم زیاد و رو به تزاید درآمدهای واقعی و تقاضای موثر، توسعهی استفادهی بهینه از منابع جهان و با هدف گسترش تولید و تجارت کالاها[۳]
لذا مشاهده میشود که اهداف مندرج در گات همگی ماهیتی اقتصادی دارند.
دومین علت ضرورت توجه به تحلیل اقتصادی در این واقعیت نهفته است که میزان دستیابی موافقتنامه به اهداف مذکور تا حد بسیار زیادی مبتنی بر این امر میباشد که مقررات این سند به چه میزان، عملکرد بازار را متاثر میسازند. در واقع تعامل میان مفاد گات و عملکرد بازار امری ذاتا اقتصادی میباشد. بدین ترتیب روشن است که اهداف مندرج در گات و مکانیزمهایی که از رهگذر آنها این اهداف محقق میگردند، ذاتا ماهیتی اقتصادی دارند. لذا تحلیلهایی که صرفا با تکیه بر دیدگاه حقوقی سنتی به تحلیل ماده۳ بپردازند، نمیتوانند به قدر کافی اهمیت و معنای این اهداف را نشان داده و روشن سازند. بنابراین در خصوص مسئله تفسیر ماده ۳ گات، تحلیل اقتصادی امری ضروری و حائز اهمیت است.
اما مسئله آن است که چگونه میتوان این تحلیل اقتصادی را انجام داد: باید دانست که نظریه اقتصادی به سختی می تواند مبنا و دستورالعملی محسوس در خصوص طرح و شکل قوانین در دست دهد. در خصوص ماده ۳ گات، وضعیت به مراتب بدتر است، چه آنکه تاکنون مطالعه اقتصادی چندانی در خصوص طرح درست شرط رفتار ملی انجام نشده است.
همچنین حتی در مواردی که این نظریه اقتصادی بتواند راهکارهایی در خصوص رفتار با کالاهای داخلی در سیاق یک موافقتنامه تجاری ارائه دهد، این راهکار شباهت چندانی با ساختار ماده ۳ گات نخواهد داشت، و لذا نمیتوان به سادگی به آن ارجاع نمود.
[۱] – ماده ۳ گات:
اعضا میپذیرند که مالیاتهای داخلی و دیگر قیمتهای داخلی، و قوانین، مقررات و شروط اعمالشده بر فروش، عرضه، خرید، انتقال، توزیع و مصرف کالاها و نیز مقررات کمی داخلی ترکیب کننده، فراوری یا استفاده کالاها به مقدار یا تناسب خاصی، نباید نسبت به کالاهای دخلی یا وارداتی به گونهای اعمال شود که موجب حمایت از کالاهای داخلی گردد.
کالاهای هر کشور عضو که وارد قلمرو هر کشور عضو میشود نباید، به طور مستقیم یا غیر مستقیم، موضوع مالیاتهای داخلی یا دیگر عوارض داخلیِ بیشتر از مالیاتها یا عوارضی قرار گیرند که بر کالاهای مشابه داخلی اعمال میشود. علاوه براین، هیچ کدام از اعضا نباید مالیاتهای داخلی یا دیگر عوارض داخلی را نسبت به کالاهای داخلی یا وارداتی بر خلاف اصول مندرج در بند ۱ اعمال نماید.
در رابطه با مالیاتهای داخلی موجود که در تغایر با مفاد بند ۲ بوده اما مشخصا به موجب یک موافقتنامه تجاریِ لازمالاجرا در تاریخ ۱۰ آوریل ۱۹۴۷، مجاز شناخته شده اند، دولت عضوی که آن مالیاتها را وضع کرده است مجاز است اعمال مفاد بند ۲ در خصوص آن مالیاتها را به تعویق اندازد مادامیکه که به منظور اجازهی افزایش مالیاتها تا میزان لازم برای جبران آثار ناشی از حذف عنصر حمایتیِ مالیات مزبور، از تعهدات مندرج در موافقتنامه تجاری مزبور معاف باشد.
رفتار اتخاذشده در مورد محصولات سرزمین هر یک از طرفهای متعاهد که وارد سرزمین هر طرف متعاهد دیگری میشوند، نباید نامطلوبتر از رفتاری باشد که در ارتباط با تمامی قوانین، مقررات و الزامات موثر بر فروش داخلی، عرضه برای فروش، خرید، حمل و نقل، توزیع یا استفاده، در مورد محصلات دارای منشا ملی اتخاذ میگردد. مقررات این بند مانع از برقراری هزینه های متفاوت حمل و نقل داخلی نه بر ملیت محصول بلکه منحصرا بر عملکر اقتصادی وسایل حمل و نقل مبتنی هستند، نخواهد شد.
هیچیک از اعضای سازمان نباید هیچگونه مقررات مقداری داخلی در مورد مخلوطکردن، فرآوری، یا استفاده از محصولات در مقادیر یا نسبتهای ویژه را که به طور مستقیم یا غیرمستقیم تامین مقدار یا نسبت خاصی از هر محصول مشمول مقررات مزبور از منابع داخلی باشد، وضع یا حفظ کند. بعلاوه هیچ طرف متعاهدی نباید به طریق دیگری، مقررات مقداری داخلی را به گونهای مغایر با اصول مقرر در بند ۱ اعمال کند.
مفاد بند ۵ بر هیچیک از مقررات کمی داخلی لازمالاجرا در تاریخهای ۱ ژوئیه ۱۹۳۹، ۱۰ آوریل ۱۹۴۷ و ۲۴ مارس ۱۹۴۸ سرزمین دولتها عضو اعمال نخواهد شد؛ مشروط به آنکه آندسته از مقررات کمیای که در تغایر با بند ۵ هستند به نحوی اصلاح نشوند که به ضرر واردات باشد، و [نیز مشروط به آنکه] با این مقررات به عنوان عوارض گمرکی برخورد شود.
هیچیک از قوانین کمیِ مربوط به ترکیب، فراوری یا استفاده از کالاها در مقادیر یا نسبیتهای خاص نباید به گونهای اعمال گردد که آن مقدار یا نسبیتها را در میان منابع خارجی تامین قرار دهد.
الف) مقررات این ماده در مورد قوانین، مقررات یا الزامات حاکم بر تهیه محصولاتی که توسط کارگزارهای دولتی که برای مقاصد دولتی و نه به منظور فروش مجدد یا استفاده در تولید کالا برای فروش تجاری، خریداری میشوند، اعمال نخواهد شد.
ب) مقررات این ماده مانع از پرداخت سوبسید منحصرا به تولیدکنندگان داخلی، از جمله پرداخت به تولیدکنندگان داخلی از محل عواید حاصل از مالیاتها یا هزینه های داخلی اعمالشده در چارچوب مقررات این ماده و پرداخت یارانه به صورت خرید محصولات داخلی توسط دولت، نخواهد شد.
اعضا اذعان میدارند که کنترل کنندههای حداکثر قیمت، هر چند که همسو با دیگر مفاد این ماده باشند، میتوانند آثار سوئی بر منافع دولتهای تامینکننده کالاهای وارداتی داشته باشند. بدین ترتیب، اعضایی که این کنترل کنندهها را اعمال می کنند باید به منظور اجتناب از این آثار زیانبار تا سر حد امکان، منافع طرفهای متعاهد صادرکننده را در نظر گیرند.
مفاد این ماده، دولتهای عضو را از وضع یا حفظ آندسته از مقررات کمی داخلیِ مربوط به فیلمهای سینمایی که همسو با شروط ماده ۴ هستند، منع نمیکند.
و تفاهم نامه تفسیری مربوط به این ماده به شرح ذیل میباشد.در ماده ۳:
هر گونه مالیات یا عوارض داخلی یا هرگونه قانون، مقرره یا شرط مندرج در بند ۱ که بر کالای وارداتی و کالای داخلی مشابه بار شده و در خصوص کالای وارداتی به هنگام یا زمان واردات آن اخذ یا اعمال میگردد، مالیات داخلی یا دیگر عوارض داخلی یا یک قانون، مقرره یا شرط از نوع مذکور در بند ۱ محسوب شده و لذا موضوع مفاد ماده ۳ خواهد بود.
اعمال بند ۱ بر مالیاتهای داخلیِ وضعشده توسط مقامات محلی در سرزمین یک دولت عضو، تابع مفاد بند نهایی ماده ۲۴ میباشد. اصطلاح «اقدامات معقول» در آن بند نهایی، از جمله، نمیتواند ایجاب کننده لغو قوانین موجود ملیای باشد که به مقامات محلی اجازهی اتخاذ مالیاتهای داخلیای را میدهد که هرچند در تغایر با نص ماده ۳ بوده اما با روح این ماده مغایرتی ندارند، مشروط به آنکه لغو این قوانین منجر به بروز مشکلات جدی مالی برای مقامات محلی ذیربط گردد. در رابطه با مالیاتهای وضعشده توسط این مقامات که در تغایر با روح و نص ماده ۳ هستند، اصطلاح « اقدامات معقول» به دولتهای عضو این امکان را میدهد که، چنانچه اقدام فوری در جهت حذف فوری این مالیاتها منجر به بروز مشکلات جدی اداری و مالی میگردد، به تدریج در یک دوره زمانی به این امر مبادرت ورزند.
در بند ۲:
مالیات همسو با شروط مندرج در عبارت نخست بند ۲، تنها در صورتی مغایر با مفاد عبارت دوم خواهد بود که میان کالای موضوع مالیات و کالای مستقیما رقابتی یا جایگزینپذیری که موضوع مالیات مشابهی نمیباشد، رابطهای رقباتی وجود داشته باشد.
در بند ۵:
مقرراتی که همسو با مفاد مندرج در عبارت نخست بند ۵ باشند را نمیتوان در تغایر با عبارت دوم دانست چنانچه تمامی کالاهای موضوع آن مقررات به مقدار زیاد در داخل کشور تولید میشده باشند. نمیتوان صرفا با استناد به اینکه نسبیت یا میزان اختصاص دادهشده به هر یک از کالاهای موضوع قانون ذیربط، یک رابطه منصفانه را میان کالاهای داخلی و وارداتی رقم میزند، قانون ذیربط را همسو با مفاد عبارت دوم دانست.[۲] – مقدمه موافقتنامه موسس سازمان جهانی تجارت گامی فراتر رفته و اهداف مربوط به محیط زیست و توسعه پایدار را نیز مدنظر قرار میدهد:
با تصدیق اینکه روابطشان در زمینه تلاشهای تجاری و اقتصادی باید به منظور ارتقای استانداردهای زندگی، تضمین اشتغال کامل و حجم زیاد و رو به تزاید