استیلای مرد بر اموال یا بخشی از اموال زن میباشد. زن ثروتمند بخشی از اموال خود را در برابر چنین ازدواجی به شوهر میبخشد؛ زیرا بیم جدا شدن شوهر را دارد.۴) گاهی به دلیل ناراحت شدن همسر اول از ازدواج مجدد مرد یا نارضایتی خویشاوندان و فرزندان وی که ازدواج مجدد را نمیپسندند، مرد خواهان ازدواج مسیار مخفی است. مانند موردی که کار مرد در دو شهر است و در هر شهر خانه و خانوادهای تشکیل میدهد (همان، ص۱۷۰).
ازدواج مسیار نوعی ازدواج در فقه اسلامی است که در آن زن و شوهر با قراردادن شروطی در عقد نکاح از برخی حقوق و تکالیف خود مانند نفقه، زندگی مشترک، تعیین مسکن توسط شوهر، حق همبستری صرف نظر میکنند و زن و شوهر از یکدیگر ارث نمی برند. در نکاح مسیار معمولاً زن و شوهر جدا از یکدیگر زندگی میکنند. این ازدواج در ابتدای مرسوم شدنش، مخالفت بزرگان اهل سنت را بر انگیخت و در کتابها و به خصوص فتاوای خود، با آن به مخالفت برخاستند، به گونهای که مطلقاً آنرا حرام و در ردیف زنا برشمردند. از جمله این فتاوا میتوان به فتوای بن باز درسال۱۴۲۰ امّا در حدود هفت سال بعد توسط مجمع فقهی اسلامی که تابع مجموعه «الرابطه العالم الاسلامی» که مرکز آن در مکه مکرمه قرار دارد اجازه شرعی برای ازدواج مسیار صادر میشود و دلائل متعددی در جواز آن برشمرده شده است. این نکاح از تاسیسات فقه عامه است.این نوع ازدواج بیشتر در میان اعراب سنیمذهب ساکن عربستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس رواج دارد.
مسیار در لغت و اصطلاح تعریف شده است.در باره ریشه لغوی مسیار در نظریه مطرح است،بعضی گفته اند مسیار ریشه لغوی ندارد، بلکه کلمه عامیانهای است که در سرزمین نجد در عربستان سعودی به معنای دیدار روزانه (الزیاره النهاریه) به کار میرود علت نام گذاری این ازدواج آن است که شوهر غالباً در دیدارهای روزانه به دیدن زوجه میآید، شبیه دیدار از همسایهها(تمیمی، ۱۴۱۸ق: ش ۴۶، ص۱۰) برخی نیز معتقدند مسیار از سیر گرفته شده و به مردی گفته میشود که در مسیر سفر خود برای تجارت یا کسب علم با زنی ازدواج میکند و در زمان تحصیل و تجازت نزد زوجه می رود(اشقر،پیشین،ص۱۶۱).
فقها و حقوقدانان معاصر آن را این گونه تعریف نمودهاند:«ازدواجی است که در آن مرد و زن عقد شرعی با تمام ارکان و شرایط میبندند و فقط زن از سکونت و نفقه صرف نظر میکند» (تمیمی، پیشین، ص۱۰). «مسیار ازدواجی است که با ایجاب و قبول، شهادت شهود و حضور ولیّ، بین مرد و زن منعقد میشود؛ بنابراین زن از حقوق مادی مثل مسکن، نفقه و فرزندانی که به دنیا میآورد و برخی حقوق معنوی مانند: حق قسم و همخوابگی صرف نظر میکند. در این ازدواج زن قبول میکند که مرد فقط گاهی به او سر بزند. این عقد طبق توافق طرفین هم میتواند علنی و رسمی باشد که برای آن سند صادر شود و هم مخفی و سرّی. طرفین میتوانند توافق کنند، در این ازدواج نسب و ارث حفظ میشود. اما زن در خروج از منزل آزاد است، چون شرط نفقه وجود ندارد، زیرا اطاعت زن در صورتی واجب است که شوهر نفقه بپردازد و اگر نفقه نباشد اطاعت واجب نیست» (زحیلی، ۱۴۲۸ ق: ص۸۴).همچنین در معرفی ازدواج مسیار آوردهاند: «زنانی که مشکل مادی، مسکن و نفقه ندارند؛ ولی به دلیل بیوه بودن کسی با آنان ازدواج نمیکند، این زنان از حق نفقه، مسکن و مبیت صرف نظر میکنند و شوهر مختار است هر وقت میسر شد با وی ملاقات کند و این ازدواج تمام شرایط و ارکان عقد نکاح شرعی از قبیل گواه، تعیین مهر و ثبوت نسب را دارد. در این ازدواج زوجین توافق میکنند که زن در خانه والدین خود بماند و تقاضای مسکن، نفقه و حق قسم از شوهر ننماید. غالباً این ازدواج از جانب مردی است که فقیر بوده یا ازدواج مجدد سبب مشکلات با همسر اول میشود. این عقد علناً با حضور گواهان با رضایت کامل زوجین و حضور ولیّ زن و کلماتی که بر دوام نکاح دلالت دارد انجام میشود» (www.Sunnionlin.com ).
برخی از فقهای شیعه ازدواج مسیار را چنین تعریف می کند: «ازدواج مسیار به حسب ظاهر ازدواج دائم با همه شرایط است، اما در آن حق نفقه، قسم و ارث نیست، یعنی شرط عدم مطالبه شده است و شرط عدم استحقاق زن نیست» (مکارم شیرازی، ۱۳۸۳، ص۲۱).
یکی از مسائل فقهی مورد توجه فقه شیعه، ازدواج موقّت است اما اهل سنت موضعگیری سختی کرده و مخالفت با متعه را جزو اصول تغییر ناپذیر فقه و مذهب خود دانستهاند، امّا واقعیتهای اجتماعی، آنان را به سمتی سوق داد که چارهای جز پذیرش ازدواج جدیدی به نام «نکاح مسیار» نداشتند.این نکاح نوعی از نکاح دائم می باشد که جز با طلاق یا فسخ نکاح پایان نمی پذیرد ولی از لحاظ نتایج و آثار همان ازدواج موقت است که فقط وقت را در آن ذکر نکردهاند، اگر چه موقّت بودن را میتوان نیّت کرد.در فقه شیعه صحبتی از نکاح مسیار به میان نیامده است اگرچه لغو برخی از شرایط؛ مانند نفقه و مسکن که حق زن است اشکالی ندارد.
در فقه اهل سنت «نکاح مسیار» به دو گونه قابل تصوّر است:
صورت اول؛ به نکاحى میگویند که تمام شرایط نکاح؛ مثل ایجاب، قبول، مَهر و شاهد – که در نظر اهل سنت از شرایط نکاح است- را دارد با این تفاوت که مرد، در عقد نکاح، حق نفقه و مسکن زن را ساقط میکند.
صورت دوم؛ جایی است که مرد، حق نفقه را اسقاط نمیکند، بلکه حق شبخوابی را در ضمن عقد از زن اسقاط میکند و این صورت دوم در بین اهل سنت بیشتر است.
در مورد حکم ازدواج مسیار بین علمای معاصر اهل سنت اختلاف نظر وجود دارد، برخی آن را جایز، برخی حرام و برخی قائل به توقف شدهاند.
۱-جواز
طرفداران این نظریه به ادله ذیل استناد نمودهاند:
الف)- ارکان و شرایط ازدواج صحیح را دارا میباشد؛ زیرا دارای ایجاب و قبول، شرایط معروف ازدواج یعنی رضای طرفین، ولایت، شهادت، کفایت و مهر توافقی در آن وجود دارد. برای صحت این ازدواج باید موانع شرعی منتفی شود (زن در عده نباشد و.) بعد از محقق شدن آن برای طرفین، تمامی حقوق مترتب بر ازدواج از جهت نسل و ارث، عده، طلاق، استباحه بضع، مسکن، نفقه و سایر حقوق و تکالیف ثابت میشود، فقط زوجین توافق میکنند که زوجه حق مبیت یا قسم نداشته باشد و شوهر اختیار دارد که هر وقت خواست نزد زوجه بیاید (شعراوی، ۱۴۲۲ ق، ص۱۳۸).«اصل در عقود شرعی از جمله ازدواج، اباحه است، پس هر عقدی که ارکان و شرایط شرعی را دارا باشد، صحیح و مباح است، مادامی که منجر به حرام نشود» (اشقر، پیشین، ص ۱۷۶). این دلیل، مهمترین دلیل برای قائلین به اباحه و مشروعیت ازدواج مسیار است.
ب)- در سنت آمده سوده از همسران رسول خدا(ص) روز خود را به عایشه بخشید. وجه استدلال این است که بخشش سهم توسط سوده به عایشه و پذیرش پیامبر دلالت میکند بر اینکه زوجه میتواند حقی را که شارع برایش قرار داده، مانند نفقه و مبیت ساقط کند.
ج)- در این نوع ازدواج مصالح زیادی وجود دارد. این ازدواج غریزه فطری را پاسخ داده و از فحشا جلوگیری میکند و در مواردی زن فرزنددار میشود و بدون شک از تعداد زنان بیشوهر میکاهد.
د)- از آن جا که انواع مشابه این ازدواج مانند ازدواج نهاریات و لیلیات در فقه وجود دارد، پس ازدواج مسیار هم درست است (همان، ص۱۷۹).
۲- حرمت
قائلین به حرمت به ادله ذیل استناد نمودهاند:
الف)- عقد مسیار با مقاصد شرعی ازدواج تنافی دارد. هدف از ازدواج در اسلام، تنها برآورده ساختن نیاز جنسی نیست؛ بلکه ازدواج سنت پیامبر (ص) است و برای معانی و مقاصد فردی، اجتماعی و دینی تشریع شده مانند: مودت و رحمت، سکون و آرامش، حفظ نوع انسانی، تعهد به صورت کامل و رعایت حقوق و تکالیف زوجین، اما ازدواج مسیار هیچکدام از این مقاصد را محقق نمیسازد (همان، ص۱۸۱).
ب)- روش این ازدواج با نظام ازدواجی که شریعت اسلام آورده و بین مسلمانان مرسوم بوده، مخالف است و مسلمانان با چنین ازدواجی آشنا نیستند.
ج)- برخی از شروط این ازدواج، مخالف با مقتضای عقد است (مانند: اشتراط اسقاط نفقه و مبیت) لذا عقد باطل میشود. زوجه از حق نفقه و مبیت میگذرد، ولی در بسیاری از موارد نظرش عوض میشود، به ویژه بعد از درک اسرار زندگی زناشویی و آگاهی به حقوقی که شرعاً و عرفاً در ازدواج پیدا میکند.د)- این نوع ازدواج راه ورود و مدخلی برای فساد و افساد خواهد بود، زیرا در آن مقدار مهر، ساده گرفته شده و زوج مسئولیت خانواده را به عهده نمیگیرد. لذا ازدواج و طلاق برای زوج آسان خواهد بود. ممکن است این ازدواج مخفی و بدون حضور ولیّ باشد. همه این موارد باعث میشود، تا ازدواج مسیار بازیچهای در دست هواپرستان شود.
هـ)- در صورتی که زن در این ازدواج دارای فرزند شود، دوری از شوهر و ارتباط کم با وی تاثیر منفی در تربیت و اخلاق فرزند خواهد گذاشت.