برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده و استاد راهنما در سایت درج نمی شود
(در فایل دانلودی نام نویسنده و استاد راهنما موجود است)
چکیده فارسی
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی آموزش مهارت های زندگی بر افزایش هوش فرهنگی دانش آموزان مهاجر افغانستانی شهر قزوین بود. روش پژوهش نیمه تجربی ،به صورت پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری(2 ماهه)بود.جامعه آماری کلیّه ی دانش آموزان دختر و پسر مهاجر افغانستانی را در بر می گرفت که در سال تحصیلی 93-1392 در مقطع دبیرستان مشغول به تحصیل بودند. ابتدا از بین دانش آموزان تعداد 64 نفر به روش تصادفی ساده به منظور کار مداخله ای انتخاب شدند. تعداد 32 نفر(16پسر و 16 دختر) در گروه آزمایش و 32 نفر(16 دختر و 16 پسر) در گروه کنترل جایگزین شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسش نامه ی هوش فرهنگی بود که در سال (2004) از سوی مرکز مطالعات هوش فرهنگی در آمریکا ارائه گردید. مداخله های آموزشی مهارت های زندگی بر اساس دستورالعمل کارشناسان و پس از آماده سازی قالب جلسه ها، به مدّت 10 جلسۀ 90 دقیقه ای، هفته ای یک روز، روی گروه آزمایش انجام گرفت، به گروه کنترل هیچ آموزشی ارائه نشد. برای آزمون فرضیه ی اصلی پژوهش از تحلیل کوواریانس استفاده شد. و نتایج نشان داد که آموزش مهارت های زندگی بر افزایش هوش فرهنگی مؤثّر بوده است. برای مقایسۀ هوش فرهنگی دختران و پسران از آزمون، t مستقل استفاده شد و نتایج حاکی از عدم تفاوت معنا دار بین دو گروه بود همچنین نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که بین میزان اثر بخش آموزشی مهارت های زندگی بر هوش فرهنگی دختران و پسران تفاوت معنا داری وجود ندارد.
نتایج آزمون تحلیل واریانس یک طرفه با اندازه گیری عملکرد نیز حاکی از افزایش هوش فرهنگی در دو مرحله پس آزمون و پیگیری بود. بنا براین می توان نتیجه گیری کرد که آزمون مهارت های زندگی باعث افزایش هوش فرهنگی دانش آموزان می شود.
واژگان کلیدی: هوش فرهنگی، مهارت های زندگی، دانش آموزان دبیرستان
فهرست مطالب
عنوان. شماره صفحه
چکیده أ
فصل اول: کلیّات پژوهش
1-1- مقدّمه 3
1-2- بیان مسأله: 6
1-3- ضرورت و اهمّیّت پژوهش 11
1-4- هدفهای پژوهش 14
1-5- سؤالها و فرضیّههای پژوهش 14
1-5-1- سؤالهای پژوهش 14
1-5-2- فرضیّههای پژوهش 15
1-6- متغیّرهای پژوهش 15
1-7- تعریف مفهومی متغیّرهای پژوهش 15
1-7-1- متغیّر مستقل 15
1-7-2- متغیّر وابسته 15
1-8- تعریف عملیّاتی متغیّرهای پژوهش 16
1-8-1- متغیّر مستقل 16
1-8-2- متغیّر وابسته 16
فصل دوم: مبانی نظری و پیشینه مطالعاتی
2-1- مقدّمه 19
2-2- هوش و انواع آن 19
2-3- فرهنگ 22
2-4- رویکردهای متفاوت در خصوص هوش 23
2-4-1- زمینه فرهنگی و هوش 24
2-4-2- نظریّۀ هوش چندگانه گاردنر 24
2-4-3- نظریّۀ هوش و رشد شناختی آندرسن 25
2-4-4- نظریّۀ زیست- بوم شناسی سوسی 26
2-4-5- نظریّۀ سهوجهی استرنبرگ 26
2-5- هوش فرهنگی 26
2-6- مقیاس چهار عاملی هوش فرهنگی: 28
2-6-1- ابعاد مربوط به خود 29
2-6-2- ابعاد اجتماعی 29
2-7- ابعاد هوش فرهنگی 30
2-7-1- بعد فراشناختی (استراتژی هوش فرهنگی) 30
2-7-2- بعد شناختی (دانش هوش فرهنگی) 31
2-7-3- بعد انگیزشی (انگیزش هوش فرهنگی) 31
2-7-4- بعد رفتاری هوش فرهنگی 31
2-8- ابعاد هوش فرهنگی از دیدگاه اندیشمندان و پژوهشگران مختلف 32
2-9- تقویّت و توسعه هوش فرهنگی 35
2-9-1- الگوی مراحل ششگانه ارلی و موساکوفسکی 36
2-9-2- الگوی قواعد مشارکت توماس و اینکسون 37
2-9-3- الگوی حلقههای سهگانه باووک و همکاران 38
2-10- مشخصّات ذاتی و اکتسابی تقویّت هوش فرهنگی 39
2-11- ارزیابی هوش فرهنگی و نگرش چهار عاملی در سنجش فرهنگی 39
2-12- مهارت های زندگی 40
2-12-1- مقدّمه 40
2-13- آموزش مهارتهای زندگی 41
2-14- اهداف آموزش مهارتهای زندگی 42
2-15- تاریخچه مهارتهای زندگی: 42
2-16- طبقهبندی مهارتهای زندگی: 43
2-16-1- توانایی خودآگاهی: 43
2-16-2- تفکّر خلّاق: 43
2-16-3- تفکّر انتقادی: 44
2-16-4- مهارتهای اجتماعی: 44
2-16-5- مهارتهای ارتباط مؤثّر: 44
2-16-6- همدلی: 44
2-16-7- توانایی روابط بین فردی: 45
2-16-8- مقابله با استرس: 45
2-16-9- مهارت حلّ مسأله و تصمیمگیری: 45
2-16-10- مهارتهای مدیریت خشم (توانایی مقابله با تنیدگی) 46
2-17- نظریّههای یادگیری مرتبط با آموزش مهارتهای زندگی 46
2-17-1- نظریّه شناختی – اجتماعی بندورا 46
2-17-2- نظریّه یادگیری ساختگرایی 47
2-17-3- نظریّه پردازش اطّلاعات شناختی در یادگیری 48
2-17-4- دلالت نظریّه مازلو بر آموزش مهارتهای زندگی 50
2-18- شناخت سبکهای شخصیّتی انطباقپذیر 52
2-18-1- روانرنجوری 52
2-18-2- برونگرایی 53
2-18-3- گشادهرویی 53
2-18-4- خوشمشربی (مقبولیّت) 53
2-18-5- وظیفهشناسی 53
2-19- شیوهی مداخله 54
2-20- جلسههای آموزشی 54
2-21- پیشینه پژوهشی 57
2-21-1- پژوهشهای انجام شده در خارج از کشور 57
2-21-2- پژوهشهای انجام شده در داخل کشور 59
فصل سوم: روش پژوهش
3-1- مقدّمه 63
3-2- بیان روش و مراحل انجام پژوهش 63
3-3- جامعهی آماری 64
3-4- حجم نمونه و روش نمونهگیری 64
3-5- روش اجرای پژوهش 65
3-6- ابزار پژوهش 65
3-7- شیوههای جمعآوری اطّلاعات 65
3-8- روشهای آماری 66
فصل چهارم:تحلیل دادهها
4-1- مقدّمه 69
4-2- توصیف ویژگیهای جمعیّتشناختی آزمودنیها 69
4-3- تحلیل استنباطی 70
4-4- فرضیّهی پژوهش: بین دانشآموزان دختر و پسر از نظر هوش فرهنگی تفاوت وجود دارد. 70
4-5- فرضیّهی پژوهش: آموزش مهارتهای زندگی باعث افزایش هوش فرهنگی دانشآموزان میشود. 70
4-6- فرضیّهی پژوهش: بین میزان اثربخشی آموزشی مهارتهای زندگی در دانشآموزان دختر و پسر تفاوت وجود دارد. 74
فصل پنجم: بحث و نتیجهگیری
محدودیّتهای پژوهش 96
پیشنهادها 97
فهرست مطالب 99
منابع فارسی 99
منابع انگلیسی 102
Absract 108
مقدّمه
به دلیل افزایش ارتباطهای جهانی[1] گرایش به سمت تنوّع فرهنگی[2] و جهانی شدن افزایش پیدا کرده است. جهانی شدن شامل تعامل اجتماعی[3] در یک مقیاس جهانی است که در آن بسیاری از ملیّتهای گوناگون با هم پیوند و ارتباط دارند و در یک محیط متفاوت از نظر فرهنگی در قلمروهای مختلف سیاسی، اجتماعی، علمی، ورزشی، فرهنگی، تجاری و مذهبی فعّالیّت میکنند.
زندگی بشر تحت تأثیر تغییرات وسیع صنعتی، اجتماعی، فرهنگی، دچار تحوّل شده است. شمار زیادی از افراد قادر نیستند بین مُحرّکهای متنوّع بیرونی ونیروهای متعارض درونی توازن ایجادکنند ودر فرایند رشد موزون و همه جانبه که هدف اصلی تعالی انسان است، دچار مشکل میشوند (بوتوین،[4] 2000). اگر چه به طور فزایندهای از مرزها عبور کردهایم و موانع کسب و کار، مهاجرت، سفر و تبادل اطّلاعات را کنار زدهایم، ولی مرزهای فرهنگی به راحتی از میان نمیروند. بر خلاف جنبههای شهود قانونی، سیاسی یا اقتصادی محیطهای تجاری فرهنگ تا حدود زیادی نامرئی افزایش رقابت در عرصههای جهانی و تغییرات مداوم در تجارت و تکنولوژی باعث شد تا شیوههای مدیریّت سازمان مورد بازنگری قرار گیرد. یکی از مهمترین دستاوردهای این بازنگری توسعه مدیریت منابع انسانی بود (چلادورای،[5] 2006). منابع انسانی به عنوان یکی ازمنابع مهم سازمان، تأثیر فراوانی از روند جهانیسازی یافته است. به نحوی که بیتوجّهی به این تغییرات و عدم انطباق با آنها موجب ناکارآمدی سازمانها در شرایط جدید گشته است (عباسعلی زاده، 1386). درواقع تنوّع فرهنگی یکی از تهدیدات و البتّه فرصتهایی است که به طور فزاینده بر موفقیّت سازمانهایی که در فضای دارای این تنوّع به فعّالیّت میپردازند تأثیر میگذارند (عباسعلی زاده، 1387). بسیاری از سازمانهای قرن بیست و یکم چند فرهنگی هستند (کاظمی، 1387). بیشتر در میان مجموعههای مختلفی از فرهنگها و دیدگاهها درگیر میشوند. پژوهش (راشل کراپازانو،[6] 2002) نشان داد که در فرهنگهای مختلف و حتّی در خرده فرهنگها میتوان طیف وسیعی از احساسات را با علائم شفاهی و غیر شفاهی متفاوت مشاهده کرد (به نقل از من آل آقا، 1387).
این دشواریهای ادراکی و تعارضات و رشد روز افزون تعاملات بینالمللی، سبب ارائه مفهومی نوین در مباحث شناختی شده است که با نام هوش فرهنگی[7] شناخته میشود. هوش فرهنگی مهمترین ابزاری است که میتوان برای مواجهه مناسب با موقعیّتهای چند فرهنگی به کار گرفت. هوش فرهنگی کمک میکند با درک صحیح و سریع از مؤلّفههای فرهنگی مختلف، رفتاری متناسب با هریک از آنها بروز دهیم (عباسعلی زاده و نائیجی، 1386). فیّاضی و جان نثار احمدی (1385)، هوش فرهنگی را توانایی فرد برای تطبیق با ارزشها، سنّتها و آداب و رسوم متفاوت از آنچه به آنها عادت کرده است و کار کردن در یک محیط متفاوت فرهنگی، تعریف میکنند.
هوش فرهنگی یعنی توانایی فرد برای سازگاری موفقیّتآمیز با مجموعههای نوین فرهنگی که براساس زمینهی فرهنگی فرد، میتوان آنها را مجموعههایی نامأنوس و ناآشنا دانست (ارلی،[8] آنگ[9] و تان[10] 2006). در تعریفی دیگر هوش فرهنگی یک قابلیّت فردی برای درک تفسیر و اقدام اثربخش در موقعیّتهای متنوّع فرهنگی است و با آن دسته از مفاهیم مرتبط با هوش سازگار است که هوش را بیشتر یک توانایی شناختی میدانند (پترسون،[11] 2004). هوش فرهنگی درک ظاهر و باطن افراد از نظر فکری علمی است. همچنین چارچوب و زبانی را در اختیار ما قرار میدهد که تفاوتها را درک کرده و روی آنها سرمایه گذاری کنیم نه این که آنها را تحمّل کرده یا نادیده بگیریم (پلام[12] و دیگران، 2007).
هوش فرهنگی برگرفته از نظریّهی هوشهای چندگانه[13] است که در سال 1993از سوی گاردنر[14] ارائه شد. ساختار هوش فرهنگی با انواع دیگر هوش از جمله هوش عاطفی و اجتماعی مربوط است (آنگ و ونداین، 2008). به عبارت دیگر دو نوع از هوش زیربنای هوش فرهنگی هستند هوش هیجانی[15] و هوش اجتماعی.[16] هوش هیجانی به توانایی فرد برای دانستن