امداد شهرستان کرمانشاه در سال 1393
استاد
جناب آقای دکتر امیری
(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است)
فصل اول
مقدمه پژوهش
-
بیان مسأله
بهداشت روانی و شاخص های سلامت روانی، در هرجامعه ای نقش اساسی در تخمین پویایی و کامیابی جامعه ایفا می نمایند. سلامت روانی افراد در پیشبرد اهداف ملی و آرمانی جوامع از بیشترین اهمیت از لحاظ صرفه جویی در هزینه های مادی و معنوی برخوردار است. بر اساس یافته های موجود اختلالات روانی به عنوان یکی از مهمترین و معنی دارترین اجزای بار کلی بیماریها می باشد و پیش بینی می شود که در سال ۲۰۲۰ سهم اختلالات روانی و عصبی از بار کلی بیماریها ۵۰ درصد افزایش5/10 درصد کنونی به ۱۵ درصد کل باردرمانی بیماریها برسد(وو[1] و همکاران ،2006). لذا توجه به بهداشت روانی در تمام عرصه های زندگی از جمله زندگی فردی و اجتماعی و شغلی حائزاهمیت است . سازمان بهداشت جهانی در سال ۱۹۹۱ اعلام کرد افراد شاغل در جامعه از ابتلا، آسیب و میرایی بیشتری برخوردارند(کورماک[2]، 1991).بررسی سلامت کارکنان کمیته امداد نیز میتواند یکی از حوزه های توسعه سلامتی در جامعه باشد.در حوزه سلامت روانی و هوش هیجانی می توان گفت که هوش هیجانی شامل درک، فهم و استدلال و اداره هیجان در خود و دیگران است ( سالوی و همکاران، 2000 ) و مجموعه ای از تواناییها، کفایت ها و مهارتهای غیرشناختی است که توانایی فرد برای کسب موفقیت در مقابله با اقتضائات محیطی را تحت تأثیر قرار می دهدوباعث فائق آمدن فردبر فشارها و نیازهای محیط می گردد (بار- اون، 1997).
نظریه پردازان هوش هیجانی براین باورند که بین هوش هیجانی و قدرت مقابله با موقعیتهای مخاطره آمیز رابطه مثبت وجود دارد (سالوی، بدل، دیتویلر و مایر، 2000 ) و بالا بودن هوش هیجانی را به عنوان یک عامل محافظت کننده مطرح نمودند.
پژوهشهای اخیر نشان داده است که تنظیم هیجانها در سلامت روانی نقش مهمی دارد و نقص در تنظیم هیجانها با دامنه وسیعی از اختلالات روانی و رفتارهای مشکلزا از قبیل مصرف مواد (کان و دمترویچ، 2010)، خود زنی عمدی (باخولت[3] و دیگران، 2009؛ میکولیزاک[4]، پتریدز[5] و هاری[6]، 2009)، افسردگی (گروس[7] و جان[8]،2003) و اضطراب (سیزلر[9] و دیگران، 2010) دارای رابطه است.
متغیر دیگری که در این پژوهش مورد بررسی قرار می گیرد هوش معنوی است که مجموعهای از فعالیتها است که علاوه بر لطافت و انعطافپذیری در رفتار، سبب خودآگاهی و بینش عمیق فرد نسبت به زندگی و هدفدار نمودن آن میشود، به گونهای که هدف، فراتر از دنیای مادی ترسیم میگردد و همین فرآیند موجب سازگاری فرد با محیط به خشنودی و رضایت دیگران شده است، زیرا وی با این سازگاری درصد جلب رضایت خداوند متعال است. در پارادایمهای جدید بجای تأکید بر مدل سنتی و فرماندهی بر گروههای مشارکتی بر خلاقیت و معنویت تأکید میشود. سازمانها با کارکنان رشد یافته و بالندهای روبرویند که در پی یافتن کاری با معنا، هدفمند و پرورش محیطهای کاری با چنین ویژگیهایی هستند.
افرادی که دارای هوش معنوی هستند دارای این صفات