الف: فارسی ۱۸۰
ب:انگلیسی:۱۸۳
ج:سایت ها:.۱۸۴
Abstract 185
چکیده
موفقیت نسبی همگرایی در اروپا، موجب شده است که سایر مناطق جهان به ایجاد ترتیبات منطقهای، به منظور رشد و توسعه اقتصادی و ترویج صلح و دوستی در منطقه فکر میکنند. یکی از زمینه های اصلی شکل گیری سازمان همکاری اقتصادی(اکو) را نیز می توان این موفقیت در اروپا دانست.وضعیت اقتصادی موجود کشور ووضعیت فعلی جمهوری اسلامی ایران در عرصه ی بین الملل مسئولین را بر آن داشته تا از طریق ایجاد همگرایی در سازمان های بین المللی به نفع خود به رفع موانع موجودی که از طریق کشورهای غربی برای ایران به وجود آمده است اهتمام ورزند.در حال حاضر برخی از مسائل هسته ای جمهوری اسلامی ایران به عنوان ملعبه ی دست اجانب قرار گرفته تا به وسیله ی آن به دشمنی های دیرینه ی خود علیه ایران ادامه داده و تحریم های همه جانبه ی خود را افزایش دهند تا بدینوسیله ایران را مجاب نماید تا به خواسته های معاندانه ی آنان تن دهد.یکی از راه های جلوگیری از این موضوع اثبات حقانیت ایران با نظر مثبت سازمان های بین المللی و همگرایی آنان در سطح فراملی و فرامنظقه ای می باشد و راه حل دیگر التزام علمی و عملی به ضرورت های موجود و راهکاری ارائه شده دراقتصاد مقاومتی می باشد که این راهکارها ضمن معرفی سازمان اکو و اتحادیه ی اروپا و جایگاه ایران در این سازمان ها در این تحقیق گنجانده شده است.
کلید واژه
سازمان همکاری اقتصادی (اکو) ـ اتحادیه اروپا ـ سازمانهای فرامنطقهای-اقتصاد مقاومتی
مبحث اول: مقدمه
ایجاد اروپای واحد، یکی از بزرگترین حوادث تاریخی قرن بیستم بوده است. فرآیندی که بر اساس اهداف و ارزشهای مشترک اروپای مدرن، حفظ صلح، توسعه اقتصادی، پیشرفتهای اجتماعی و برتری بنا شده است. اندیشه همگرایی در اروپا به دوران شارلمان (شارل کبیر) در قرون ۸ و ۹ میلادی باز میگردد. شارل کبیر معتقد بود که اروپائیان به دلیل داشتن فرهنگ، دین، زبان، نژاد، هنر و ادبیات نسبتاً مشترک باید متحد شوند تا به صورت قدرتی بزرگ در نظام بینالمللی عمل کنند. همچنین تفکر پیدایش اتحادیه اروپا از زمان جنگ جهانی دوم و به زمان سخنرانی معروف چرچیل در زوریخ در سپتامبر ۱۹۴۴ بر میگردد که در آن سخنرانی ایده ایالات متحده اروپا را مطرح کرد.
در ابتدا بازار مشترکی با شش عضو ایجاد شد و به طور کلی تاکنون پنج بار افزایش عضو داشته است. پیوستن دانمارک، ایرلند و انگلستان در ۱۹۷۳، یونان در ۱۹۸۱، پرتغال و اسپانیا در ۱۹۸۶، اتریش، فنلاند و سود در ۱۹۹۵ و قبرس، اسلواکی، استونی، مجارستان، لهستان، جمهوری چک، لتونی، لیتوانی، مالت، اسلوانی در ۲۰۰۴، این اتحادیه در حال حاضر ۲۵ عضو دارد و از ابتدای سال ۲۰۰۷ نیز با پیوستن بلغارستان و رومانی، تعداد اعضای آن به ۲۷ عضو خواهد رسید.
تغییر نام رسمی بازار مشترک اروپا (EEC) به اتحادیه اروپا (EU) و توسعه قلمروی این اتحادیه به ۱۵ عضو، طبق پیمان ماستریخت در ۷ فوریه ۱۹۹۲ اعمال شد. از سوی دیگر مجمع عمومی سازمان ملل متحد، دهه شصت میلادی را دهه توسعه و عمران کشورهای در حال توسعه اعلام نمود و بر اهمیت همکاری بین کشورهای مختلف در چارچوب منطقهای تأکید کرد. با وجود صف بندیهای سیاسی موجود در این منطقه از جهان، کشورهای ایران، ترکیه و پاکستان تصمیم گرفتند تا با توجه به علایق تاریخی، فرهنگی و مرزهای مشترک یک سازمان همکاری چند جانبه تشکیل دهند. وجود برنامههای توسعه اقتصادی و صنعتی مشابه در هر سه کشور، اجرای طرحهای صنعتی به شیوه غربی، نیاز به دریافت تکنولوژی، محدودیت ذخایر ارزی، استفاده از امکانات رفاهی منطقه و قرار گرفتن در یک منطقه استراتژیک سبب شد که اندیشه ایجاد این سازمان تقویت شود.
این سازمان در سال ۱۹۶۴ میلادی برابر با سال ۱۳۴۳ شمسی به موجب عهدنامه ازمیر به عنوان سازمان همکاری عمران منطقهای با نام اختصاری آر.سی.دی آغاز به کار کرد.
سازمان همکاری عمران منطقهای در دهه اول تشکیل با موفقیت چندانی روبرو نبود. اما پس از آن کشورها با اجرای طرحهایی مانند مثل تولید آلومینیوم در ایران، کاغذ و بلبرینگ در پاکستان، تدوین اساسنامه بانک سرمایهگذاری و توسعه و نیز تهیه پیشنویس مقررات همکاریهای گمرکی و تعرفهای گامهایی را در راستای اهداف این سازمان برداشتند.
با این حال سازمان همکاری عمران منطقهای زیر بنای مناسبی برای افزایش توانایی اقتصادی سه کشور فراهم نساخت. ایران به عنوان کشوری ثروتمند و برخوردار از دلارهای نفتی و رواج فرهنگ مصرفگرایی، برای تأمین نیازهای اقتصادی خود نمیتوانست در کشورهای همجوار مانند ترکیه و پاکستان عرصه مناسبی بیابد.
از سوی دیگر کشورهای ترکیه و پاکستان فاقد ساختار اقتصادی مناسب تولید و دارای تقاضای مؤثر بودند. لذا برای دریافت کمک با ایران همکاری داشتند. ضعف تفکرات فراملی و همچنین برخی از تعهدات فرامنطقهای برخی کشورهای عضو سازمان موجب شد تشکیلات و سازمان پیشبینی شده نتواند اهداف مورد نظر را تحقق بخشد، با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و تحولات سیاسی، روند فعالیت سازمان همکاری عمران منطقهای تا چند سال دچار رکود شد.
مبحث دوم: بیان مسئله
ایران از جمله کشورهایی است که به لحاظ قرار گرفتن در موقعیت جغرافیایی بسیار مناسب از مزایای ترانزیتی خوبی بهرهمند بوده و با گسترش شبکه حمل و نقل و ارتباطات مطمئن و کارآمد، میتواند از این مزایا در راستای افزایش درآمدهای ارزی و ارتقای موقعیت استراتژیک خود در منطقه به نحو مطلوب استفاده کند.
در جنوب ایران خلیج فارس قرار دارد که کشورهای عمده تولید کننده نفت جهان را در خود جای داده است. در شمال ایران نیز دریای خزر قرار دارد که بهترین پل ارتباطی میان کشورهای ایران، روسیه، قزاقستان، ترکمنستان و آذربایجان است و میتواند نقش مهمی در تجارت میان این کشورها ایفا کند. از سوی دیگر ایران از شرق و غرب با کشورهای ترکیه، پاکستان و افغانستان مرتبط است، لذا ایران میتواند به عنوان پل ارتباطی میان کشورهای منطقه ایفای نقش کند. ارتباط کشورهای آسیای میانه با خلیج فارس و همچنین برقراری رابطه تجاری بین شرق آسیا با کشورهای اروپایی از طریق ایران بسیار مقرون به صرفه است.
ایران میتواند با تقویت مناسبات منطقهای از جمله گسترش تجارت با کشورهای واقع در این منطقه، فرآیند یکپارچگی اقتصادی را به گونهای مطمئن و با حفظ منافع ملی فراهم آورده و مبانی امنیت و اقتدار ملی کشور را تحکیم و تقویت کند.
بنابراین تعامل منطقهای با کشورهای واقع در منطقه اکو میتواند فرصت مناسبی برای جمهوری اسلامی ایران محسوب شود. قرار گرفتن ایران در مرکزیت جغرافیایی کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی (اکو)، نقش مهمی برای ایران در برقراری ارتباط تجاری و اقتصادی فیمابین کشورهای عضو ایجاد کرده است. ایران میتواند در چارچوب همکاریها و موافقتنامههای مختلف تجاری، در ترانزیت کالاهای صادراتی و وارداتی کشورهای عضو نقش مؤثر داشته باشد.
موقعیت جغرافیایی ایران در منطقه مذکور اهمیت ویژهای به این کشور به لحاظ ترانزیت کالا و عبور خطوط لولههای نفت و گاز در اقتصاد جهانی بخشیده است. ایران با بهرهگیری از این مزیت میتواند منافع بسیاری را به دست آورد و جایگاه اقتصادی خود را در سطوح منطقهای و جهانی ارتقا بخشد. این مهم مستلزم درک واقعیت، بهرهگیری از فرصتها و کسب آمادگی لازم برای رقابت با رقبای منطقهای و بینالمللی است.
از سوی دیگر وضعیت بینالمللی جمهوری اسلامی ایران سبب شده که اتحادیه اروپا از کانال اکو و همچنین به صورت مستقیم در پی ارتباط با ایران بوده و به مذاکره با ایران در خصوص مسائل هستهای بپردازد.
مبحث سوم: ضرورت و اهمیت تحقیق
تا پیش از تأسیس جامعه اقتصادی اروپا صادرات ایران به کشورهای عضو آن با مسئله خاصی روبرو نبود، اما از سال ۱۹۵۸ که جامعه اقتصادی اروپا تأسیس شد، صادرات کالاهای ایرانی با دشواریهایی روبرو شد. این دشواریها حاصل اتخاذ سیاست مشترک گمرکی از سوی کشورهای عضو بود. برای رفع این مشکلات ایران از سال ۱۹۶۲ با جامعه اقتصادی اروپا وارد مذاکره شد که به امضای یک قرارداد بازرگانی بین طرفین در سال ۱۹۶۳ منتهی شد. بر اساس این قرارداد حقوق گمرکی برای برخی از کالاهای صادراتی ایران کاهش یافت. مدت این قرارداد پنج سال بود اما تا ۱۹۷۲ تمدید شد.
با انقلاب اسلامی ایران، روابط ایران با جامعه اقتصادی اروپا دچار فراز و نشیب زیادی شد که تا امروز ادامه دارد. بر این اساس روابط ایران با اتحادیه اروپا را میتوان به چند دوره تقسیم کرد.
دوره اول، دوره (۱۹۹۷-۱۹۹۲) است که اتحادیه سیاست «گفتگوی انتقادی با ایران» را اتخاذ کرد و از سیاست آمریکا که تحریک اقتصادی ایران بود، پیروی نکرد. با وجود این روابط اقتصادی ایران با اتحادیه همچنان غیر فعال بود.
دوره دوم، مربوط به سالهای (۲۰۰۱-۱۹۹۷) است. در این دوره سیاستی مبنی بر تنشزدایی و انعطاف بیشتر در مناسبات منطقهای و بینالمللی، فصل جدیدی در روابط اقتصادی ایران با اتحادیه اروپا گشوده شد. به طوری که اتحادیه سیاست «گفتگوی انتقادی» را کنار گذاشت و بجای آن سیاست جدیدی که مبتنی بر «مشارکت اقتصادی» در طرحهای توسعه اقتصادی ایران بود، در پیش گرفت. در این مورد میتوان به مشارکت اروپا در طرحهای نفت و گاز ایران اشاره کرد.
تنشزدایی در روابط ایران با اتحادیه بسیار مهم میباشد زیرا اقتصاد ایران از دیرباز به اروپا گره خورده است. اروپا از مهمترین شرکای تجاری ایران است و صنایع ایران از نظر تجهیزات، لوازم یدکی و قطعات به اروپا نیاز شدید دارد. با توجه به اینکه صنایع نفت و گاز ایران نیاز فوری به سرمایه و دانش فنی داشت و اروپا نیز نیازمند نفت ایران بود، در این راستا اروپا پس از آمریکا میتوانست این نیاز را تأمین کند. کشور ما همواره یکی از سه کشور تأمین کننده نفت اتحادیه اروپا بوده است. علاوهبر آن، نیاز صنایع نفت ایران به سرمایهگذاری خارجی و ایجاد انگیزه فراوان برای شرکتهای نفتی اروپایی جهت سرمایهگذاری سبب شد که اتحادیه اروپا قانون داماتو را که از سوی آمریکا وضع شده بود رد کند. با توجه به این قانون، شرکتهای غیر آمریکایی که بیش از ۴۰ میلیون دلار در صنایع نفت و گاز ایران سرمایهگذاری کنند، مورد تحریم و مجازات اقتصادی آمریکا قرار خواهند گرفت.
پس از حوادث تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ دوره سوم آغاز شد. در این دوره چرخش مهمی در روابط اقتصادی ایران و اتحادیه اروپا صورت گرفته است و مواضع اتحادیه اروپا در برابر ایران به مواضع آمریکا نزدیکتر شده است. به گونهای که اتحادیه اروپا ادامه گفتگو با ایران را مشروط کرده است. این گفتگوها در مورد انعقاد یک موافقتنامه تجارت و همکاری بوده است. کشورهای عضو اتحادیه اروپا در ژوئن ۲۰۰۳ با تصویب بیانیهای، ادامه مذاکرات با ایران را مشروط به پیشرفت مثبت ایران در زمینه احترام به حقوق بشر، جلوگیری از گسترش سلاحهای هستهای، تروریسم و روند صلح خاورمیانه دانستند.
در میان این مسائل، فعالیت های هستهای ایران ابعاد وسیعتری به خود گرفته است. در ۲۱ سپتامبر ۲۰۰۳ وزرای خارجه سه کشور انگلیس، فرانسه و آلمان برای مذاکره درباره برنامه هستهای ایران به تهران آمدند. به دنبال آن با صدور بیانیهای اعلام شد که ایران پروتکل الحاقی موسوم به ۲+۹۳ را امضاء خواهد کرد. موضع اروپا و آمریکا نسبت به برنامه هستهای ایران بسیار به هم نزدیک است، زیرا دولتهای آنها نمیخواهند انحصار قدرت هستهای از دست آنان خارج شود و در دسترس کشورهای دیگر قرار بگیرد. به نظر میرسد موضع فنآوری هستهای ایران، روابط آمریکا و اروپا را که پیش از این به خاطر مسائل عراق رو به واگرایی بود، همگرا کرده است. هر چند در بررسی تاریخچه روابط ایران با اتحادیه اروپا، شاهد بودهایم که در مواقع بروز بحران در روابط این دو، اتحادیه اروپا همواره حل مسائل را با گفتگو و در بلندمدت امکانپذیر کرده و به آن اعتقاد داشته است. البته این مسئله خللی در مبادلات تجاری ایران با اتحادیه اروپا ایجاد نکرده است و اتحادیه همچنان بزرگترین شریک تجاری ایران است.
مبحث چهارم: چارچوب نظری
همزمان با رشد و گسترش منطقهگرایی در عرصه عملی، در عرصه نظری نیز نظریهپردازان مختلفی برای تبیین تحولات در این حوزه تلاش کردهاند. در نظریههای مختلف از دیدگاههای گوناگون، همگرایی منطقهای توصیف و تحلیل شده است و در هر کدام، برخی پیششرطها و سازوکارها در موفقیت روند منطقهگرایی بیان شده است. جمعبندی بسیاری از نظریهها نشان میدهد که همگرایی منطقهای، پدیدهای کثیرالاضلاع است که برای تبیین آن، باید از نظریههای همساز استفاده کرد و فقط با یک نظریه یا تأکید بر یک دلیل، نمیتوان به تبیین آن پرداخت. نظریههای نوکارکردگرایی[۱] و صلح دموکراتیک، از مهمترین نظریهها در این زمینه هستند .
منظور از همگرایی، فرآیندی است که در آن دولتهای ملی برای حفظ منافع جمعی به همکاری گسترده با یکدیگر در زمینههای تجاری، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی میپردازند و به سوی وحدت گام میبردارند.