فصل پنجم: نتیجه گیری و پیشنهادات
۱-۵- نتیجه گیری.۹۰
۲-۵- پیشنهادات۹۳
منابع و مأخذ.۹۵
فهرست منابع فارسی۹۵
فهرست منابع انگلیسی.۹۹
چکیده انگلیسی۱۰۰
چکیده:
امروزه رسانه های دیداری به عنوان یکی از ابزارهای اصلی انتقال و گسترش ارزشهای فرهنگی و اجتماعی، در رفتار کودکان و تغییر روابط اجتماعی آنان دارای نقش مهمی هستند. رسانه ها به تأسیسات و سیستمهای فنیای اطلاق میشوند که ارسال، نقل و انتقال، ارتباط و دریافت اطلاعات را میسر میسازند و مهمترین ویژگی آنها عظمت نفوذ، گستردگی حوزه ی عمل و ماندگاری طولانی مدت اثرات آنها میباشد. رسانه ها می توانند با توجه به کارکردها و اوصاف شایان به ذکر خود در تبیین قانون و مقررات، اجتماعی کردن افراد، اطلاعرسانی به آنها و پرکردن اوقات فراغتشان نقش بسیار مهمی را ایفاء کنند. عصری که در آن قرار داریم، عصر ارتباطات و عصر سلطه پدیده رسانه بر زندگی انسانهاست. بیگمان رسانه ها موفق گشته اند افکار و عقاید انسانهای بیشماری را دستخوش تغییر سازند. تمدن منحط غرب برای ترویج سکولاریسم اقدام به تأسیس هزاران شبکه رادیویی و تلویزیونی کرده است که به صورت شبانه روزی برنامه های گوناگونی را با این هدف پخش می کنند. متأسفانه دستیابی به این شبکه ها در کشور ما به سادگی امکانپذیر است؛ زیرا امکان تهیه و دریافت وسایل ماهواره ای با سهولت و قیمت نازل فراهم آمده است. البته باید توجه داشت که وقتی سخن از ماهواره به میان می آید، ابتدا مسائل ضد فرهنگی آن جلب توجه می کند، سپس مسائل سیاسی، علمی و ورزشی ایفای نقش می کنند. در این تحقیق نقش انواع رسانه های دیداری در ایجاد زمینه های بزهکاری و بزهدیدگی در کودکان مورد بررسی قرار گرفته است.
فصل اول: کلیات تأثیررسانه های دیداری بر بزهکاری و بزهدیدگی کودکان
۱-۱- مقدمه
بسیاری از دانش پژوهان، متفکران و مصلحان اجتماعی، عصر حاضر را با نامهای متفاوتی چون عصرتکنیک، عصر ارتباطات، دهکده جهانی و رهبری از راه دور نامیده اند. البته رهبری از راه دور نه تنها در مورد ماهواره ها و فضاپیماها صادق است، بلکه هدایت از مسافت دور به وسیله رسانه های دیداری در مورد انسان نیزصدق می کند. تا قرن بیستم رهبری و ارشاد انسان رویارو و براساس ارتباط بود، درصورتی که در حال حاضر ارتباطات یکطرفه و از راه دور صورت میگیرد به طوری که بین شنونده و گوینده یا بهتر بگوییم بین مؤثر و متأثر به طور نسبی فاصله زیادی وجود دارد. برخی معتقدند رسانه های دیداری دارای چنان قدرتی هستند که می توانند نسلی تازه را در تاریخ بشر به وجود آورند، نسلی که با نسلهای پیشین متفاوت است. تحقیقات انجام شده در شهر تهران حاکی از آن است که بیشتر تماشاگران این رسانه ها کودکان زیر ۱۵سال و بعد از آن بانوان خانه دار و سپس جوانان بالای ۱۵ سال هستند. امروزه بررسی اثرات این وسایل از پیچیدهترین مباحث انحرافات اجتماعی است. به همین دلیل جامعه شناسان در صحت نتایج و پژوهشهایی از این قبیل تردید نشان می دهند. البته به خاطر تأثیر انکارناپذیر رسانه های دیداری در آموزش فرهنگسازی، القاء عقیده و غیره در زمینه اثر این وسایل در رفتار انسان تحقیقاتی به عمل آمده است، هر چند تحقیقاتی که بتواند اثرات تلویزیون، سینما، بازیهای رایانه ای و ماهواره را در انحراف و بزهکاری و بزهدیدگی کودکان در کشور ثابت کند بسیار اندک است.
کودکان ما امروزه در خانه ای پا به دنیا میگذارند که رسانه های دیداری در آن به طور میانگین هفت تا هشت ساعت در روز روشن است و کودکان دیگر بیش از آنکه از مادربزرگها داستان و از پدربزرگها خاطره بشنوند این رسانه ها هستند که داستانهای مربوط به انسانها، زندگی و ارزشهای آن را برای ایشان بیان میکنند.
رسانه های دیداری، امروزه به عنوان عمومیترین و پرمخاطبترین رسانه جمعی، سهم عمدهای در آموزش و تأثیرگذاری مستقیم و غیر مستقیم بر فرهنگ و روح و روان جمعی دارند. تأثیر پذیری اکثریت خاموش جامعه از تلویزیون، ماهواره و دیگر رسانه های دیداری بسیاری از اوقات فراغت کشورهای جهان سوم را با بحران فرهنگی روبرو کرده است به طوری که رسانه های دیداری هر روز تسلط بیشتری مییابند و باید نگران آثار مخرب این برنامهها بر کودکان و خانوادههای خود باشیم. این حق ماست و می بایستی عکس العمل نشان دهیم، اگر چه این رسانه ها فی نفسه مطرود نیستند؛ اما برنامههای آنها در مجموع زیانبار بوده اند. در غرب به نوعی و در شرق به شکلی دیگر خطر اینگونه برنامه های مخرب و منحط احساس میشود.
متأسفانه ما فرزندانمان را با این رسانه ها تربیت میکنیم، وقتی میخواهیم آنان را ساکت کنیم برای آنان تلویزیون روشن میکنیم و یا آنان را به تماشای برنامه هایی که خودمان هم نمیدانیم چه هستند دعوت میکنیم. خودمان هم عادت کرده ایم به آنچه پخش میشود فقط خیره شویم و نگاه کنیم. بشر با تولید، نیازمند به شناخت دنیای اطراف خود است و انتقال فرهنگ و روحیه مدنی می تواند به صورتی سالم و سازنده انجام گیرد، اما به نظر میرسد رسانه های دیداری یک مانع اصلی بر سر راه رسیدن به دنیای بهتر است. بنابراین ما بایستی از آثار سوء این جعبه های جادویی آگاه شویم و در ارتباط با آنها مسؤلیت خود را بپذیریم.
رسانههای دیداری میتوانند دارای اثرات کاملاً مخرب باشند یا به صورت ابزار مفیدی در خدمت تعلیم و تربیت در آیند، ولی برای رسیدن به این هدف مفید باید هزینه و نظارت بسیار جدی انجام گیرد. البته ساخت برنامههای با ارزش وقت بیشتر و تخصص بالاتری لازم دارد. البته نمیتوان کودکان را برای زمانی که در مقابل این رسانه ها صرف می کنند سرزنش کرد و اینکه آنها تقصیری ندارند که اطلاعات را به صورت دگرگون شده دریافت کنند.
جان کندری میگوید: قرار نیست که تلویزیون از بین برود. از سویی خیلی کم احتمال دارد که تلویزیون فضای مناسبی را برای اجتماعی کردن کودکان ایجاد کند.
در گذشته کودکان ناظر فعالیت بزرگترها بودند و آنچه را خانواده طی یک نسل به آنان آموخته بود الگویی برای نسل آینده میشد. اما اکنون باید دریابیم که کودکان از محیط اطراف خود چه چیزهایی را فرا میگیرند؟ عواملی که محیط اطراف آنان را میسازد چه نام دارد؟ و رسانه دیداری به عنوان یکی از این عوامل چه نقشی ایفاء میکند و چه باید بکند؟
انگیزه کودکان از نشستن در پای رسانه های دیداری با خواست بزرگترها فرق دارد. بزرگترها به اقرار خودشان برای سرگرمی به تماشای این رسانه ها میپردازند، ولی کودکان ضمن اینکه طالب سرگرمی هستند غالباً برای فهمیدن دنیای اطراف به رسانه های دیداری مینگرند. بزرگترها معمولاً اهمیت کمتری برای رسانه ها قایل هستند و به آن با یک ساده باوری آگاهانه نگاه میکنند. تبلیغات این رسانه ها روی شخصیت کودکان، باورهای کودکان و اعمال کودکان به شدت مؤثر میافتد. معمولاً کودکان از دو سالگی تماشای فیلمهای کارتونی را شروع و تقریباً در ۶ سالگی به تماشای تلویزیون و برنامه های کارتونی ماهواره که سرشار از انحرافات است عادت میکنند. یعنی قبل از اینکه به مدرسه بروند با این نوع رسانه ها دوست میشوند.
به نظر میرسد ورود رسانه ها به عنوان معلم به اعتبار معلم و معلمی پایان بخشیده است یا دارای این چنین قدرتی است؛ زیرا امروزه دانش آموزان در حالی قدم به مدرسه میگذارند که به شدت از تکنیک و اثرات روانی آنها متأثر شده اند و در حالی که مکانیسم تصویری و بصری این نوع رسانه ها ریشه در اعماق آنان دوانده است، با سیستم کتاب و حروف چاپی وارد یک نزاع درونی و روانی میشوند که این درگیری قربانیان زیادی را میطلبد. کودکان و دانش آموزان که نمی توانند و یا نمی خواهند از طریق قرائت آموزش ببینند و یا اصولاً توانایی خواندن را ندارند، نوآموزانی که قادر به درک تسلسل منطقی حتی یک پاراگراف نیستند و نمیتوانند افکار خود را برروی چند جمله مکتوب متمرکز کنند دیگر قادر نیستند بیش از چند دقیقه به بیان شفاهی معلم و یا یک سخنرانی توجه کنند و ارتباط منطقی جملات و مطالب را به خاطر بسپارند و یا فراگیرند.
کودکان بر خلاف بزرگسالان که با دیگر رسانهها هم ارتباط دارند، بیشتر با رسانههای دیداری در ارتباط هستند. به عقیده پژوهشگران علت علاقه کودکان به رسانه های دیداری این است که به آنان امکان میدهد تا در ماجراهای پشت پرده زندگی کودکانه خود رسوخ کنند و دنیا و مردم را بهتر بشناسند. وقتی کودکان ما به دنیا می آیند باید کار دشواری را انجام دهند و آن انطباق پذیری صحیح با دنیای بیرون است و این خانواده ها هستند که باید کودکان را برای این انطباق با دنیای بیرون آماده سازند. بنابراین وقتی کسی به کودکان کمک نمی کند که دنیای اطراف خود را را بشناسند آنان دست به دامان این رسانه ها میشوند. زیرا در حال حاضر پدران و مادران وقت اینکه دنیای وسیع اطراف را به کودکان بیاموزند از دست داده اند و از سویی دیگر این رسانه ها برای کودکان دست یافتنی ترین دریچه به دنیای اطراف هستند. بنابراین رسانه های دیداری به کودک یک تصویر یا خیال دگرگون ارائه می دهند؛ زیرا در تلویزیون یا ماهواره بیننده بیشتر از آنچه میبیند تأثیر میپذیرد و این نگرانی در مورد کودکان و تأثیری که بر آنان میگذارد بیشتر وجود دارد.
حال در این تحقیق تأثیر سرسانه های دیداری چون تلویزیون، سینما، بازیهای رایانه ای و ماهواره در بزهکاری و بزهدیدگی کودکان مورد بررسی قرار میگیرد.
۲-۱- بیان مسئله
مسأله بزهکاری و بزهدیدگی کودکان و نوجوانان از جمله مسائل بغرنج اجتماعی است که دنیای امروز را شدیداً به خود مشغول داشته است. بیش از یک قرن پیش یعنی از اواخر قرن نوزدهم ارتکاب جرم و جنایت از ناحیه کودکان و نوجوانان در کشورهای بزرگ صنعتی جلب توجه نموده است. از آن هنگام تاکنون در ممالک مترقی جهان اکثریت محققین، جامعه شناسان، جرم شناسان، روانشناسان، روانپزشکان و متخصصین تعلیم و تربیت برای یافتن راه حلی برای جلوگیری از بروز تبهکاری در میان کودکان و نوجوانان بوده اند. درحال حاضر در بسیاری از محافل رسانه ای بزهکاری و بزهدیدگی کودکان و لزوم پیشگیری از آن به صورت بحث روز در آمده است. درباره علت افزایش بزهکاری و بزهدیدگی در روزگار ما عقاید مختلفی ابراز شده است. پاره ای از محققین ازدیاد جرم و جنایت را در جهان امروز از اختصاصات جوامع متمدن کنونی دانسته و معتقدند به همان نسبتی که بشر با تمام توان به سوی ترقی و تکامل صنعتی و مادی پیش تاخته و از معنویت دور می شود به همان نسبت نیز تبهکاری، قانون شکنی، بزهکاری و ارتکاب اعمال ضد اجتماعی در جوامع صنعتی گسترش یافته و از سکون و آرامش معنوی در این گونه اجتماعات کاسته میگردد (صلاحی ۱۳۸۷، ۱۷).
بدون شک یکی از علل افزایش بزهکاری و بزهدیدگی کودکان در دهههای اخیر را شاید بتوان رشد فراگیر رسانه های دیداری همانند تلویزیون، ماهواره، اینترنت و سینما دانست. رسانه های دیداری از جمله رسانه های گروهی هستند که ضمن داشتن محاسن و مزایای فراوان آموزشی، هنری، تفریحی، القاء عقیده، سازمانیابی، کسب مهارت، سرگرمی، آگاهی و غیره بد آموزی های اجتماعی را نیز به همراه دارند. برخی از فیلمها و سریالهای تلویزیونی مشوق فرار از خانه هستند. روحیه استقلال طلبی غیرمنطقی در سنین کودکی، تنوعطلبی، عدم رعایت احترام نسبت به والدین، پرخاشگری نسبت به بزرگترها، ترویج فرزند سالاری، مادی گرایی و حتی نمایش فرار جمعی از جوانان بدون نمایش صحیح پشیمانی و ندامت آنها می تواند در شیوع این پدیده مؤثر باشد (صلاحی ۱۳۸۷، ۱۷).
رسانه های دیداری جزو وسایل ارتباطی محسوب میشوند که در آنها در اکثر اوقات ارتباط یک طرفه آن هم از سوی کارگردان به سوی مصرف کننده شکل میگیرد و این کارگردان است که قادر است آنچه را که خود خواهان آن است در اختیار مصرف کننده قرار دهد. در ارتباطات دیداری به جای دیالوگ (گفتگوی دوطرفه) یک حالت منولوگ (گفتگوی یک طرفه) وجود دارد. این رسانه ها معمولاً ارزشهای کلان جامعه و جنبه های هنری خرده فرهنگها را به مردم عرضه میدارند. مثلاً در فیلم ها تأکید روی ارزشهای کلان چون میهن دوستی، وظایف افراد به عنوان پدر، مادر، فرزند، شوهر یا مسائل دینی است. الگوهای خرده فرهنگ مانند تبلیغات تجاری، مقررات و آیینهای گروهی قشر خاص از طریق رسانه های دیداری به اعضای جامعه کلان منتقل میشود. پیر و جوان، زن و مرد به طور پیوسته تحت تأثیر تصاویر و گفتار برنامه های سینمایی و تلویزیونی قرار میگیرند. روزانه صدها فیلم مملو از اعمال خشن پر از قساوت و شقاوت در مقابل چشمان مصرف کنندگان قرار میگیرد و تأثیرات خود را بر روی رفتار، کردار، پندار و عواطف مصرف کنندگان میگذارد. این وسایل ارتباط جمعی جدید ابزاری بس نیرومندند که می توان از آنها در راه خیر و شر با تأثیری شگرف سود برد و چنانچه کنترل مطلوب وجود نداشته باشد امکان استفاده از این وسایل در راه شر بیشتر از خیر است (ستوده ۱۳۷۳، ۲۰۳).
در حال حاضر تقریباً در تمام کشورها به ویژه کشورهای در حال رشد تعداد نسل جوان بیشتر و دلبستگی آنان بر رسانه های دیداری فزونتر میشود. همانگونه که قبلاً نیز اشاره گردید تحقیقات انجام شده در شهر تهران حاکی از آن است که بیشتر تماشا کنندگان تلویزیون کودکان زیر ۱۵سال و بعد از آنان بانوان خانه دار و سپس جوانان بیشتر از ۱۵سال هستند که نشان دهنده علاقه زیاد کودکان به رسانه های دیداری میباشد (شیخاوندی ۱۳۷۳، ۳۴۳).
***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد
یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه