وزارت علوم،تحقیقات وفناوری
دانشگاه علوم وفنون مازندران
پایان نامه
مقطع کارشناسی ارشد
رشته: مدیریت MBA
عنوان:
تدوین استراتژی در محیط رقابتی صنعت لبنیات بر مبنای مدل پنج نیروی مایکل پورتر
(مطالعه موردی در شرکت لبنی دوشه هراز آمل)
استاد راهنما:
دکتر محمد بلوریان تهرانی
استاد مشاور:
دکتر سید علی حدیقی
تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
فهرست مطالب:
فصل اول: مقدمه وکلیات تحقیق
1-1 -مقدمه 1
1-2-تعریف مساله3
1-3- فرضیات مساله.4
1-4-هدف از اجرا.5
1-5-توجیه ضرورت انجام طرح.5
1-6-روش پژوهش وتکنیک های اجرایی5
1-7-قلمرو تحقیق.6
1-8-سوالات تحقیق6
1-9-پیشینه تحقیق.6
فصل دوم:ادبیات تحقیق
2-1-بخش اول:تعاریف،اصول ومبانی نظری.11
2-1-1-تعریف استراتژی 11
2-1-2-تعریف مدیریت استراتژی.11
2-1-3-بررسی محیط سازمان11
2-1-4-تجزیه وتحلیل محیط خارجی12
2-1-5-تجزیه وتحلیل محیط داخلی.16
2-1-6-مفهوم رقابت پذیری17
2-1-7-مزیت رقابتی18
2-1-8- مزیت رقابتی پایدار19
2-1-9-تجزیه وتحلیل رقابت. 19
2-1-10-الگوی مبتنی بر پنج نیروی پورتر20
2-1-11-نیروی اول :شدت رقابت بین شرکت های رقیب.21
2-1-12-نیروی دوم:توان بالقوه برای ورود رقبای جدید22
2-1-13-نیروی سوم:توان بالقوه برای توسعه محصولات جایگزین23
2-1-14-نیروی چهارم:توان عرضه کنندگان مواد اولیه در چانه زدن.23
2-1-15-نیروی پنجم:توان مصرف کنندگان در چانه زدن24
2-1-16-منحنی تجربه.25
2-1-17-تجزیه وتحلیل رقیب.25
2-1-18-شناسایی رقبای شرکت26
2-1-19-دیدگاه صنعت.27
2-1-20-دیدگاه بازار.27
2-1-21-تعیین اهداف رقبا.28
2-1-22-شناسایی خطمشی رقبا.29
2-1-23-ارزیابی نقاط قوت وضعف رقیب30
2-1-24-براورد الگوی واکنشی رقبا32
2-1-25خط مشی های رقابتی33
2-1-26-جایگاه رقابتی34
2-2-بخش دوم: صنعت لبنیات.34
2-2-1-معرفی رقبای شناخته شده در صنعت لبنیات.34
2-2-2-شرکت صنایع شیر ایران (پگاه)35
2-2-3-شرکت فراورده های لبنی رامک.35
2-2-4-شرکت لبنیات میهن.35
2-2-5-شرکت لبنیات سحر.35
2-2-6-شرکت لبنیات کاله.36
2-2-7-صنایع لبنی تین(دامداران)36
2-2-8-تولید محصولات لبنی درایران طی سال 201336
2-2-9-وضعیت لبنیات جهان در سال 2013.37
2-2-10-فراورده های لبنی.37
2-2-11شاخص های ساختاری38
2-2-12وضعیت مواد اولیه ومحصولات.40
2-2-13الگوی مصرف شیر وفراورده های لبنی41
2-2-14تولیدکنندگان عمده شیر ومحصولات لبنی.42
2-2-15تولید43
2-2-16صادرات. 44
2-2-17واردات . 45
2-2-18وضعیت تکنولوژی. .47
2-2-19مواد اولیه 47
2-2-20ذینفعان.47
2-3-بخش سوم:استراتژی های رقابتی.50
2-3-1-استراتژیهای عمومی سه گانه. .51
2-3-2-پیشرو بودن در هزینه کم.51
2-3-3-تمایز. 52
2-3-4-تمرکز .53
2-3-5-تشریح نقش استراتژیک خریداران .53
2-3-6-نیازهای خرید در ارتباط با توانمندیهای شرکت. .54
2-3-7-پتانسیل رشد خریدار.55
2-3-8-قدرت چانه زنی خریداران57
2-3-9-هزینه ارائه خدمات به خریداران57
2-3-10-گسترش دامنه گزینش خریداران.58
2-3-11-محصولات جایگزین.59
2-3-12-معرفی انواع محصولات جایگزین.60
2-3-13-تشریح نقش استراتژیک محصولات جایگزین60
2-3-14-موانع ورود به صنعت لبنیات61
2-3-15-مزیت مقیاس61
2-3-16-تمایز محصول63
2-3-17-نیاز به سرمایه64
2-3-18-دسترسی مطلوب به مواد اولیه.65
2-3-19-سیاست های دولت.66
2-3-20-دسته بندی استراتژیک رقبای موجود در صنعت.68
2-3-21-میزان دریافت شیر خام (ارتباط با تامین کنندگان)68
2-4-بخش چهارم : معرفی شرکت لبنی دوشه هراز امل69
2-4-1-محصولات شرکت70
فصل سوم:روش تحقیق
3-1-ابزارجمع آوری داده ها.72
3-2-ویژگی های فنی وابزاری اندازه گیری.72
3-2-1-روایی .72
3-2-2-پایایی.73
3-3-روش تجزیه وتحلیل داده ها74
فصل چهارم:محاسبات و یافته های تحقیق
4-1-بررسی جمعیت شناختی پاسخ دهندگان76
4-1-1-بررسی پاسخ دهندگان از نظر جنسیت76
4-1-2-بررسی وضعیت پاسخ دهندگان از نظر سطح تحصیلی77
4-1-3-برسی وضعیت پاسخ دهندگان از نظر سن.78
4-2-بررسی توصیفی نمرات به تفکیک خرده مقیاس های پرسشنامه پورتر80
4-3- آزمون نرمالیته نظرات.83
4-4- آزمون سوال اول تحقیق84
4-5- آزمون سوال دوم تحقیق85
4-6- آزمون سوال سوم تحقیق85
4-7- آزمون سوال چهارم تحقیق86
4-8- آزمون سوال پنجم تحقیق87
فصل پنجم:نتیجه گیری وپیشنهادات
5-1- مقدمه89
5-2- آزمون سوال اول تحقیق89
5-3- آزمون سوال دوم تحقیق 89
5-4- آزمون سوال سوم تحقیق90
5-5- آزمون سوال چهارم تحقیق.90
5-6- آزمون سوال پنجم تحقیق.90
5-7- نتیجه گیری وتوصیه های استراتژیک .91
5-8-پیشنهاد برای تحقیقات آتی. 94
5-9-محدودیت های تحقیق .95
منابع . 96
ضمایم وپیوست.98
چکیده:
این پروژه با هدف بررسی محیط رقابتی صنعت لبنیات بر مبنای مدل پنج نیروی پورتر در شرکت لبنی دوشه هراز آمل انجام گردیده است.وضع رقابت در یک صنعت به پنج نیروی اساسی بستگی دارد. قدرت مشترک این نیروها،سود نهایی با لقوه هر صنعت را تعیین میکند. قدرت مشترک نیروها ممکن است برای همه روشن باشد لیکن برای مقابله با آن ها استراتژیست ها ی صنعت لبنیات باید به عمق رفته ومنابع رقابت را تجزیه و تحلیل نمایند. جامعه آماری این تحقیق که به صورت نمونه گیری ساده تصادفی انتخاب شده است،20نفر می باشند. داده ها بعد از جمع آوری از طریق پرسشنامه، با بهره گرفتن از نرم افزارspss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و ﺑﺮ اﺳـﺎس نتایج، بین هر یک از نیروهای پورتر با میزان فروش وسهم بازار شرکت رابطه معناداری پیدا شد همچنین تاثیر قدرت چانه زنی خریداران نسبت به دیگر نیروها بیشتر میباشد لذا استراتژیست های شرکت باید بر قدرت چانه زنی خریداران تمرکز بیشتری داشته باشند.
فصل اول: مقدمه و کلیات تحقیق
1-1- مقدمه
در محیط متغیر امروز، برای حضور ورشد در بازار رقابتی باید نسبت به رقیب مزیت رقابتی داشت. محصولات برجسته، فناوری پیشرفته ومانندآن، اگر در خلق مزیت رقابتی موثر نباشند،هیچ اثری در موفقیت شرکت نخواهند داشت وراهبرد، رویکردی است که به دنبال خلق مزیت رقابتی است. رقابت پذیری یکی از مفاهیم مهم و کلیدی می باشد که در دو دهه اخیر توجه بسیاری از محققان و پژوهشگران مدیریت، اقتصاد و تجارت بین الملل را به خود جلب نموده است و برای آن تعاریف بسیاری از دیدگاه های گوناگون ارائه شده است.یکی از الگوهای مورداستفاده برای تجزیه و تحلیل محیط رقابتی در یک صنعت با هدف تدوین استراتژی لازم، مدل پنج نیروی پورتر است. اساس این استراتژی بر رقابت مبتنی است. تلاش برای کسب سهم بیشتر در بازار رقابت، تنها در حرکتهای رقبا متجلی نمی شود بلکه رقابت در یک صنعت، ریشه در اصول اقتصادی و نیروهایی رقابتی دارد که فراتر از رقبا هستند.مشتریان، عرضه کنندگان مواد اولیه، نورسیدگان بالقوه و کالاهای جانشین، همگی عوامل رقابتی هستندکه ممکن است برحسب نوع رشته صنعتی، کموبیش برجسته و فعال باشند.
امروزه رقابت به یکی از مباحث مهم در حوزه فروش وبازاریابی تبدیل شده ودر دستور کار اصلی شرکت ها قرار گرفته است. در یک رقابت سالم، بهبود مستمر فرایندها وروشها، هزینه ها را کاهش داده و کیفیت محصولات و خدمات را دائما افزایش میدهد. سازمان های غیر رقابتی در چنین شرایطی ناگریز از ایجاد تحول در ساختار خود یا خارج شدن از صحنه کسب وکار هستند. بنابراین تحلیل رقابتی نه تنها در تدوین راهبرد کسب وکار بلکه در زمینه تامین مالی شرکت ها، بازاریابی، تحلیل امنیت وبسیاری حوزه های تجاری دیگر نیز موثر است. چنین تحلیلی، چارچوبی جامع از تکنیک های تحلیلی ارائه داده و به شرکت این توان را می دهد که صنعت حوزه فعالیت خود را به طور کلی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد وسیر پیشرفت ان را در آینده پیش بینی نماید، رقبا را بشناسد وموقعیت خود را بهتر درک کند.
بسیاری از محققان جهت توجیه و تفسیر رقابتپذیری و عوامل مؤثر بر آن، نظریه و مدلهایی را عرضه داشته اند و عوامل مؤثر بر رقابتپذیری را دسته بندی کرده و در قالب مدلهایی ارائه کرده اند. این نظریهها و مدلها نیز از تنوع نسبتا زیادی برخوردارند.
در کتاب رقابت برای آینده ،گری هامل و سی. کی. پراهالد [1]، (1994 ) رویکردی نوین را در قبال استراتژی مطرح مینمایند. آنها مفهوم صلاحیتهای محوری سازمانی را معرفی نموده و پیشنهاد مینمایند که سازمانها این روش را امتحان کنند تا بتوانند بهتر از دیگران عمل نمایند. آنها با ذکر تجارب گذشته، خطر از دست دادن مزیت رقابتی را خاطر نشان میسازند و بر اهمیت رها کردن تصورات سازمانی و تدوین یک نگرش پویا درباره آینده تاکید میکنند.[5]
آنها «توانمندیها (صلاحیتهای) محوری» را به عنوان یادگیری جمعی در سازمان و به ویژه هماهنگی مهارتهای تولیدی متنوع و ادغام جریانهای مختلف تکنولوژیکی تعریف میکنند.
هامل و پراهالد از سازمانها میخواهند تا به توانمندیهای محوری خود بنگرند و تحلیل کنند که از چه طریق میتوانند بهتر عمل کنند ودر محیط رقابتی بر رقبا فائق آیند. آنها با ارزیابی سازمان به عنوان سیستمی از فعالیتها و مجتمعهای ساختمانی، این پرسشها را مطرح میکنند:
– انجام فعالیت Xتا چه حد باعث پیشرفت محصول نهایی برای مشتری میشود؟
– آیا فعالیت Xامکان دستیابی به طیفی از کاربردها و بازارها را فراهم میآورد؟
– اگر ما قدرت فعالیت Xرا از دست بدهیم، چه بر سر قدرت رقابتیمان خواهد آمد؟
– چه قدر برای دیگران مشکل است تا از فعالیت Xتقلید و با ما رقابت کنند؟
به منظور درک قدرت بالقوهای که تواناییهای محوری میآفرینند، افراد سازمان باید بازارهای جدیدی را ذهن خود مجسم کنند و این توانایی را داشته باشند که با پیشبرد رقابت، به این بازارها دست یابند. یکی از کلیدهای توانمندیهای محوری و رقابت اثربخش، فرآیندی است که از طریق آن، سازمان به تصورات خود جامه عمل میپوشاند.]5[
در ابتدای دهه 1980، مباحث هامل، تحت عنوان توسعه سازمانی، دیگر مبتنی بر عوامل استراتژیک نبود بلکه مبتنی بر بالندگی بود. شرکتها به دنبال این بودند که از طریق کاهش و تعدیل نیروها، مهندسی مجدد[2] ومدیریت کیفیت جامع[3]، به شرایط بهتر دست یابند و هدف آنها نیز این بود که به بهترین روشها دست پیدا کنند تا دیگران از آنها تقلید نمایند. نتیجه همه این پیشرفتهای بالنده، کاهش هزینهها به نقطهای بود که دیگر جایی برای سود بردن باقی نمیگذاشت.