روش فرزند پروری است. والدین مقتدر درخواست های معقولی برای پختگی دارند و این درخواست ها را با تعیین محدودیت ها و اصرار بر اینکه کودک باید از آنها تبعیت کند، به اجرا می گذارند. در عین حال آنها صمیمت و محبت نشان می دهند، صبورانه به نقطه نظرهای فرزندشان گوش می کنند و مشارکت در تصمیم گیری خانوادگی را ترغیب می نمایند. یافته های بامریند[5](1967) نشان داد که فرزندان والدین مقتدر، بسیار خوب پرورش می یابند. آنها شاد و سرحال هستند، در تسلط یابی بر تکالیف جدید اعتماد به نفس دارند و از موفقیت تحصیلی بالاتری نیز برخوردارند. همچنین والدین از لحاظ پاسخدهی و توقعات در سطح بالایی قرار دارند (لطف آبادی، 1385). والدینی که از سبک مستبدانه استفاده می کنند نیز متوقع هستند، ولی برای پیروی کردن آن، چنان ارزش زیادی قائل هستند که فرزندانشان دوست ندارند پیروی کنند(چوا[6]، 2000). در این سبک فرندپروری والدین خواستار اطاعت بی چون و چرا هستند و به ندرت علت خواسته های خود را توضیح می دهند. آنها بیشتر از زور استفاده می کنند (احدی و جمهری، 1386). بامریند(1967) دریافت که کودکان پیش دبستانی دارای والدین مستبد، مضطرب و گوشه گیر بودند و وقتی با همسالانشان تعامل می کردند در صورت ناکامی با خصومت واکنش نشان می دادند(بیرامی و بهادری خسروشاهی، 1389). از نظر کانجر[7] (1977)، در شیوه فرزندپروری سهل گیرانه والدین از لحاظ پاسخدهی در سطح بالایی قرار دارند لکن توقعات آنها از فرزندانشان اندک است و از فرزندان خود انتظار چندانی ندارند. بامریند دریافت که فرزندان والدین سهل گیر خیلی ناپخته هستند. آنها در کنترل کردن تکانه هایشان مشکل دارند و وقتی از آنها می خواستند کاری را انجام دهند که با تمایلاتشان مغایر یود اطاعت نمی کردند و بسیار پرتوقع و وابسته به دیگران بودند. چنین والدینی فرزندان خود را به حال خود رها می کنند و به تحصیل فرزندانشان توجهی ندارند (بیرامی و بهادری خسروشاهی، 1389). در شیوه تربیتی بی کفایت نیز والدین از لحاظ پاسخدهی و توقعات در سطح پایینی قرار دارند. والدین بی مسولیت هیچ درخواستی از فرزندان خود ندارند. آنچه آنها را از والدین سهل گیر متمایز می کند این است که کمتر به کودک می رسند و بیشتر بر نیازهای خود متمرکز می شوند. والدین بی کفایت در اختیار فرزند خود نیستند (گلدستین[8]، 2000). عدم توجه والدین به سالم سازی محیط روانی و عاطفی کودکان و نوجوانان و فقدان روابط مناسب، در بیشتر موارد آنان را باکمبودهای عاطفی، انگیزشی و مشکلات روانی روبرو می سازد (شاملو، 1386). تحقیقات نشان داده است تجارب خانوادگی تاثیرعمده ای بر تکامل فرد در طول دوره نوجوانی و بعد ازآن دارد و ارتباطات خانوادگی سایر جنبه های زندگی نوجوان را مانند موفقیت تحصیلی را تحت خود قرار می دهد (بایرن[9] و همکاران، 2002). آدلر معتقد است که والدینی که کودکان خود را طرد میکنند به کمبود محبت و امنیت میانجامد که احساس بیارزشی، خشم و فقدان عزت نفس را برای شخص باقی میگذارد. مطالعات مختلف حاکی از آن است که نگرشهای پذیرنده و دموکراتیک والدین، امکان رشد را به حداکثر میرساند و فرزندان این والدین، رشد ذهنی، ابتکار، امنیت عاطفی و نظارت فزایندهای را نشان میدهند. والدین طرد کننده و سلطهجو، فرزندانی متزلزل، سرکش، پرخاشگر و ستیزه جو داشته که این خصایص با موفقیت تحصیلی فرزندان نیز دارای رابطه می باشد(یعقوبخانیغیاثوندی، 1372). از آنجا که فرزندان هر خانواده، آینده سازان مملکت هستند، پیشرفت تحصیلی آنها امری است که پس از سلامت جسمی و روانی، از اهمیت ویژه برخورداراست. حال با توجه به اینکه فرزندان در محیط خانواده رشد می یابند و تربیت می شوند. بنابراین الگوی تربیتی و رفتارهای نظارتی و انضباطی والدین نقش مهمی در وضعیت تحصیلی فرزندانشان دارد. پیشرفت تحصیلی به معنای مقدار یادگیری آموزشگاهی فرد است به طوری که بتوان آنها را در دو مقوله کلی عوامل مربوط به تفاوت های فردی و زندگی خانوادگی و عوامل مربوط به مدرسه و نظام آموزش و پرورش مورد مطالعه قرار داد. پیشرفت تحصیلی به جلوه ای از وضعیت تحصیلی دانش آموز یا دانشجو اشاره دارد که این جلوه ممکن است نشان دهنده نمره یک دوره، میانگین نمرات برای مجموعه ای از دوره ها در یک درس یا میانگین نمرات دوره های مختلف باشد. بنابراین براساس مقدمه فوق و بررسی پیشینه پژوهش و مطالعه سایر پژوهش های صورت گرفته و با توجه به اهمیت موضوع، سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که چه رابطه ای بین رفتارهای نظارتی و انضباطی والدین با وضعیت تحصیلی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم آموزش و پرورش ناحیه یک بندرعباس وجود دارد؟ 1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق خانواده نخستین واحد اجتماعی است که کودک و نوجوان فرآیند رشد شناختی، اجتماعی، عاطفی و روانی خود را تجربه میکنند و در آن روش فرزندپروری بر چگونگی رشد و تکوین شخصیت کودکان و نوجوانان تاثیر بسزایی دارد. خانواده جایگاه مهمی را در چارچوب نهادهای جامعه دارد و تنها نهادی است که وظیفه دگرگون کردن ارگانیزم زیستی و تبدیل آن به موجود انسانی را بر عهده دارد. خانواده از طریق پایهریزی الگوهای تربیتی و رفتاری خود و اجرای نقشهای اجتماعی گوناگون و در یک جمله از طریق شیوههای اجتماعی کردن به درجات مختلف، شیوه تربیتی والدین پیامدهای مهمی برای سازگاری روانی ـ اجتماعی نوجوانان به همراه دارد(یعقوبخانیغیاثوندی، 1372). بنابراین خانواده چیزی بیش از مجموعه افرادی است که در یک فضای مادی و روانی بسر می برند. خانواده یک نظام اجتماعی و طبیعی است که ویژگی های خاص خود را دارد و نهاد اولیه هر جامعه ای به شمار می رود که کانون ظهور عواطف انسانی و روابط صمیمانه میان افراد است و می توان گفت عملکرد خانواده تاثیر مستقیم و بسزایی بر عملکرد جامعه دارد. پژوهشگران بر این عقیده اند که بهترین ملاک و معیاری که بر اساس آن می توان کیفیت اخلاقی، اجتماعی و روانی افراد را مورد ارزیابی و دقت قرار داد همان شبکه ارتباطی اعضای خانواده و مجموعه قوانین حاکم بر محیط و جو خانواده است. یکی از جنبه های کارآمدی خانواده در عملکرد تحصیلی فرزندان پدیدار می شود. موفقیت یا شکست در اعمال تحصیلی می تواند ناشی از کارکردهای سالم یا ناسالم خانواده باشد هرچند که این مفهوم (موفقیت یا شکست تحصیلی) چند عاملی است و عواملی مانند عوامل فردی، درون سازمانی و برون سازمانی در آن دخیل است(شاکریان و آقاجانی هشجین، 1388). یکی از مهم ترین عوامل تأثیر گذار بر وضعیت تحصیلی دانش آموزان، محیطی خانواده است که بعد کارکردی آن در مطالعههای مختلف مورد تامل قرار گرفته است. والدین با رفتارهای خود آفریننده ی موقعیت هایی هستند که رفتارهای خاص را در فرزندان برمی انگیزند و یا سرمشق هایی را برای الگوسازی در اختیار آن ها قرار داده و یا به تشویق دستهی خاصی از رفتارها می پردازند. در تحقیقات متعدد علاوه بر اشاره به اهمیت دو بعد رفتاری والدین نسبت به فرزندان (پذیرش- رد، آزادگذاشتن- محدودکردن) به روابط خـانوادگی عمدتاً متمرکز بر تاثیر والدین بر کودکان نیز تاکید شده است. ویژگی های شخصیتی والدین و روش های تربیت فرزندان، تعیین کننده ی اولیه وضعیت تحصیلی و تربیتی آنها در نوجوانی و بزرگسالی تلقی می شوند(نجمی و حسن زاده، 1389). از طرف دیگر طبق نظر دس فورگس و آبوچار[10](2006) وضعیت تحصیلی- اجتماعی فرزندان، بحثی گسترده است که از زوایای مختلف قابل مطالعه است. یکی از این زوایا ، عوامل درون خانوادگی و میزان مهار و حمایت والدین است. پاول و وایت[11] (1990) تأکید می کنند تأثیرات کیفیت و کنش محیط خانواده بر دانش آموزان و دانشجویان هم از دیدگاه تجربی و هم از دیدگاه نظری بسیار مهم تلقی شده است و این ایده که تجربه های فرد در خانواده نقش تعیین کننده ای در چگونگی پاسخ های بزرگسالان جوان در روابط بین شخصی ایفا می کند، به طور عمومی مورد اقبال قرارگرفته است (مظاهری و همکاران، 1389). وضعیت تحصیلی از آن جهت مورد توجه متخصصان حوزه تعلیم و تربیت و روان شناسان قرار گرفته است که آن چه می تواند یک فرد، خانواده و درنهایت یک کشور را در مسیر پیشرفت قرار دهد بهره مندی از افرادی است که نه تنها دارای سلامت روانی مناسبی هستند بلکه در سیستم آموزشی، مدرسه و در سطح دانشگاه تحصیلات خود را باموفقیت پشت سر گذاشته اند. بنابراین از آنجایی که در عصر حاضر تحصیل بخش مهمی از زندگی هر فرد را تشکیل می دهد و بر این اساس نزدیک یک قرن است که گروه های تخصصی و روان شناسان به صورت گسترده همواره به جوانب مختلف تحصیل توجه داشته و بر شناسایی عوامل پیش بینی کننده پیشرفت تحصیلی تاکید کرده اند. بنابراین با توجه به نقشهای نظارتی و انضباطی والدین بر وضعیت تحصیلی دانش آموزان ضرورت و اهمیت انجام پژوهش هایی از این دست مشخص میگردد. 1-4- اهداف تحقیق 1-4-1- هدف اصلی تحقیق بررسی و تعیین رابطه بین رفتارهای نظارتی و انضباطی والدین با وضعیت تحصیلی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم آموزش و پرورش ناحیه یک بندرعباس 1-4-2- اهداف فرعی تحقیق – بررسی و تعیین رابطه بین ابعاد رفتارهای نظارتی والدین با وضعیت تحصیلی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم آموزش و پرورش ناحیه یک بندرعباس – بررسی و تعیین رابطه بین ابعاد رفتارهای انضباطی والدین با وضعیت تحصیلی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم آموزش و پرورش ناحیه یک بندرعباس – پیش بینی وضعیت تحصیلی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم آموزش و پرورش ناحیه یک بندرعباس از طریق رفتارهای نظارتی و انضباطی والدین. 1-5- فرضیههای تحقیق 1-5- 1- فرضیه اصلی تحقیق بین رفتارهای نظارتی و انضباطی والدین با وضعیت تحصیلی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم رابطه وجود دارد. 1-5- 2- فرضیههای فرعی تحقیق 1- بین ابعاد رفتارهای نظارتی والدین با وضعیت تحصیلی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم رابطه وجود دارد. 2- بین ابعاد رفتارهای انضباطی والدین با وضعیت تحصیلی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم رابطه وجود دارد. 3- وضعیت تحصیلی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم از طریق رفتارهای نظارتی و انضباطی والدین آنها قابل پیش بینی است. 4- وضعیت تحصیلی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم از طریق ابعاد رفتارهای نظارتی والدین آنها قابل پیش بینی است. 5- وضعیت تحصیلی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم از طریق ابعاد رفتارهای انضباطی والدین آنها قابل پیش بینی است. 1-6- تعاریف اصطلاحات و متغیرهای پژوهش رفتارهای نظارتی والدین تعریف مفهومی: نظارت عبارت از مهارتهای ارتباطی است که والدین متناسب با رشد فرزندان خود به کار میگیرند. فعالیتهای نظارتی والدین شامل دو دسته کلی از جمله ساخت دادن به محیط فرزندان و دنبال کردن و مطلع بودن از آنهاست(رحمتی، 1389). تعریف عملیاتی: نمره ای است که دانش آموزان از پاسخ دادن به پرسش نامه 14 گویه ای رحمتی (1392) به دست می آورند. رفتارهای انضباطی والدین تعریف مفهومی: منظور از رفتارهای انضباطی والدین، کنترل رفتارهای معین و خاص دانش آموزان در لحظه ای از زمان است که باید در فرد ملاک و هنجار رفتاری لازم را ایجاد کند و این ملاک و هنجار رفتاری بخش جدا ناشدنی از شخصیت دانش آموزان است و الگوی کلی رفتار او را تعییر میدهد(نوابی نژاد، 1372). تعریف عملیاتی: نمره ای است که دانش آموزان از پاسخ دادن به پرسش نامه 30 گویه ای بامریند (1972) کسب می کنند. وضعیت تحصیلی تعریف مفهومی: میزان افزایش توانایی های علمی و تحصیلی در مدت زمان معین در افراد را عملکرد تحصیلی یا پیشرفت تحصیلی می گویند (صابر، 1393). به بیانی دیگر از نظر اتکنیسون و همکارن (1380) وضعیت تحصیلی عبارت است از معدل نمره های امتحان دانش آموزان در رسیدن به هدف های از پیش تعیین شده درسی از وضع موجود به وضع مطلوب. وضعیت تحصیلی (افت یا پیشرفت تحصیلی)، تحت تأثیر ابعاد متعدد زیستی، روانی و اجتماعی قرار دارد. این عوامل در چهار گروه، شامل؛ عوامل مربوط به دانش آموز، خانواده، مدرسه و عوامل مربوط به اجتماع و محیط خارج از مدرسه دسته بندی می شوند(سالاری، 1392). ادامه مطلب
پایان نامه بررسی رابطه بین رفتارهای نظارتی و انضباطی والدین با وضعیت تحصیلی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم آموزش و پرورش ناحیه یک بندرعباس