4-4-5 )آزمونفرضیهجانبیپنجم. 100
4-4-6) آزمونرگرسیونفرضیاتتحقیق. 101
4-4-7) رتبهبندیابعادهوشهیجانی. 103
فصل پنجم: نتیجه گیری و پیشنهادات
5-1)مقدمه. 106
5-2)نتایجحاصلازآزمونفرضیاتتحقیق. 106
5-2-1) نتایجحاصلازآزمونفرضیهاصلی: 106
5-2-2) نتایجحاصلازآزمونفرضیهفرعیاول: 107
5-2-3) نتایجحاصلازآزمونفرضیهفرعیدوم: 108
5-2-4) نتایجحاصلازآزمونفرضیهفرعیسوم: 109
5-2-5) نتایجحاصلازآزمونفرضیهفرعیچهارم: 110
5-2-6) نتایجحاصلازآزمونفرضیهفرعیپنجم: 111
5-3) نتیجهگیرینهایی: 112
5-4) پیشنهادهایتحقیق. 113
5-4-1) پیشنهادهایکاربردی 113
5-5) محدودیتهایتحقیق: 114
منابعوماخذ. 115
منابعفارسی. 115
منابعلاتین. 119
فهرست جداول
عنوان صفحه
جدول ۱- 1آزمونهوشهیجانیبرادبریودیگران. 44
( 1388،ترجمهگنجی،ص 120) 44
جدول3-1: مقدارضریبآلفایکرونباخپرسشنامههوشهیجانی. 81
جدول3-2: مقدارضریبآلفایکرونباخپرسشنامهتفکراستراتژیک 81
جدول3-3: بررسیتوزیعنرمالمتغیرهایهوشهیجانیوتفکراستراتژیک ( آزمونکلوموگروفاسمیرنوف) 83
جدول 4-1: توزیعفراوانیجنسیتپاسخگویان. 86
جدول 4-2: توزیعفراوانیسطحتحصیلاتپاسخگویان. 87
جدول 4-3: نتایجحاصلازآزمونهمبستگیپیرسونبرایفرضیهیاصلی. 89
جدول 4-4: نتایجحاصلازآزمونهمبستگیپیرسونبرایفرضیهیاول. 90
جدول 4-5: نتایجحاصلازآزمونهمبستگیپیرسونبرایفرضیهیدوم. 91
جدول 4-6: نتایجحاصلازآزمونهمبستگیپیرسونبرایفرضیهیسوم. 93
جدول 4-7: نتایجحاصلازآزمونهمبستگیپیرسونبرایفرضیهیچهارم. 94
جدول 4-8: نتایجحاصلازآزمونهمبستگیپیرسونبرایفرضیهیپنجم. 95
جدول 4-9: نتایجحاصلازآزمونt برایفرضیهیجانبیاول. 96
جدول 4-10: نتایجحاصلازآزمونt برایفرضیهیجانبیدوم. 97
جدول 4-11: نتایجحاصلازآزمونtبرایفرضیهیجانبیسوم. 98
جدول 4-12: نتایجحاصلازآزمونt برایفرضیهیجانبیچهارم. 100
جدول 4-13: نتایجحاصلازآزمونt برایفرضیهیجانبیپنجم. 101
جدول 4-14: نتایجحاصلازآزمونهمبستگیبینمولفههایهوشهیجانیوتفکراستراتژیک 101
جدول 4-15: جدولآنالیزواریانسرگرسیونیمربوطبهمولفههایهوشهیجانیوتفکراستراتژیک 102
جدول 2-16: مدلرگرسیونبرایمولفههایهوشهیجانیوتفکراستراتژیک 103
جدول4-17: نتایجحاصلازآزمونفریدمنبرایرتبهبندیمتغیرهایفرضیات 104
فهرست اشکال
عنوان صفحه
شکل1-1: مدلمفهومیتحقیق(گلمن،بوتاتزیسومککی، 2002) 7
شکل ۱-۲مدلچهارگانههوشهیجانیازدیدکوپر. 19
(سبحانینژاد،یوزباشی، 1387،ص 28) 19
شکل 2- ۲ تواناییچهارشاخهایهوشهیجانیمایروسالووی 22
(2002؛بهنقلازسبحانینژادویوزباشی، 1387،ص 50) 22
شکل ۳- ۲مؤلفههایهوشهیجانیبهزعمبار-آن. 24
(2005؛سبحانینژادویوزباشی، 1387،ص 50) 24
شکل ۴- ۲چارچوبمفهومیهوشهیجانیگلمن (2004) 31
(بهنقلازادیب، 2003؛بهنقلازکریمزادهوسلسبیلی، 1387،ص 50) 31
شکل ۵- ۲ مقایسهسهرویکردنسبتبههوشهیجانی. 32
(برگرفتهازسالوی،مایروکارسو، 2003،وگلمن 2003)؛ (کریمزادهوسلسبیلی، 1387،ص 59-58) 32
شکل ۶- ۲چهارچوبچهاروجهیاستنتاجیهوشهیجانی (مدلتلفیقی) 33
شکل ۷-۲ تعریفتفکراستراتژیک 54
شکل 4-1: نمودارتوزیعفراوانیپاسخگویانبرحسبجنسیت 86
شکل 4-3: نمودارتوزیعفراوانیپاسخگویانبرحسبمیزانتحصیلات 87
چکیده:
هدف پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین هوش هیجانی بر قدرت تفکر استراتژیک مدیران شعب مرکزی بانک صادرات استان اصفهان می پردازد. جامعه آماری پژوهش را کلیه مدیرانشاغل در شعب مرکزی بانک صادرات استان اصفهان به تعداد 1125 نفرتشکیل دادهاند. حجم نمونه مطابق با جدول مورگان (1978)، 278 نفر برآورد گردید و به شیوه نمونه گیری تصادفی انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها برای متغیر هوش هیجانی از پرسشنامه گلمن و از پرسشنامه تفکر استراتژیک محقق ساختهنیز جهت سنجش تفکر استراتژیک استفاده شده که قبلاً روایی و پایایی هر دو پرسشنامه مورد تایید قرار گرفته است. جهت تجزیه و تحلیل دادههای گردآوری شده از شاخص ضریب همبستگی برای بررسی روابط بین فرضیات تحقیق و آزمون اختلاف میانگین جهت بررسی نقش مولفههای هوش به کمک نرم افزار SPSS نسخه 18 استفاده شده است. نتایج نشان میدهد که بین هوش هیجانی و تفکر استراتژیک رابطه مثبت ومعناداری وجود دارد و از سوی دیگر بین هریک از ابعاد هوش هیجانی نیز با تفکر استراتژیک نیز رابطه مثبت و معنادار وجود داشته که نقش مولفه مهارت اجتماعی به نسبت سایر مولفه ها بیشترین و نقش مولفه خود کنترلی دارای کمترین رتبه می باشد.
کلمات کلیدی: هوش هیجانی،تفکراستراتژیک، خودآگاهی، خودانگیزشی، مهارت اجتماعی
1-۱)مقدمه
پیچیدگیهای عصر حاضر و سرعت و شتاب تحولات در عرصه های مختلف دنیای کار و زندگی، نقش یافته های دقیق و علمی روان شناسی را به نوبه خود حساس تر نموده و متخصصان روان شناسی را بر آن داشت که در نظریه پردازی و پژوهش های خود، با توجه به عدم کارایی نظریه ها و نگرش های قدیمی تر در این عرصه، نگاه ویژه ای را اتخاذ کنند. بر این اساس نظریه های قدیمی به چالش کشیده شد و در این میان مشخص شد که هوش شناختی[1] دیگر نمی تواند پیش بینی کننده خوبی برای موفقیت در کار و زندگی باشد. آن گونه که دانیل گلمن می گوید: هوش شناختی در بهترین شرایط تنها 20% از موقعیت ها را شامل می شود و 80% از موقعیت ها به عوامل دیگر وابسته است و سرنوشت افراد در بسیاری از موقعیت ها در گرو مهارت هایی است که هوش هیجانی[2] را تشکیل می دهند. به این ترتیب مدیرانی که هوش هیجانی بالایی دارند، در روابطشان به دیگران اعتماد می کنند، تحت فشار بهتر عمل می کنند، تصمیمات بهتری اتخاذ می نمایند و در صدد ایجاد جوی برای جلوگیری از افزایش تعارض های مخرب بر می آیند (دریکسون و کیدی[3]، 2006، ص 11).امروزه اکثر صاحبنظران بر این امر اتفاق نظر دارند که در دنیای به شدت رقابتی، دیگر خط تولید و یا تکنولوژی سازمانها مزیت رقابتی به حساب نمیآیند و این منابع انسانی و توانایی مدیر منابع انسانی در مدیریت کردن افراد یک سازمان است که برترییک سازمان بر سازمان دیگر را رقم میزند.در محیط رقابتی و پر تحول کنونی، تفکراستراتژیک یک مهارت اساسی برای مدیران است . صاحب نظران عقیده دارند سرعت تغییر در محیط به قدری بالاست که نمی توان به برنامه ریزی استراتژی اکتفا کرد و بجای آن افراد سازمان و به طور خاص مدیران سازمان باید از مهارت تفکر استراتژیک برخوردار باشند تا بتوانند هر لحظه در مقابل تغییرات محیطی، عکس العملی مناسب نشان دهند. این مهارت نه تنها برای محیط شغلی بلکه برای زندگی شخصی آنان نیز مفید است(خا ئف الهی, 1382 :62 ).
۲-۱)بیان مسئله
تفکر استراتژیک رویکردی است که مبتنی بر اصول استراتژی , تفکر واگرا و خلاقانه را برای خلق یک استراتژی ارزش آفرین توصیه میکند . تفکر استراتژیک بیش از جنبه های فرایندی و متدولوژیک به استراتژی به عنوان یک هنر نگاه میکند(غفاریان و علی احمدی , 1383 ).
تعاریف متعددی برای تفکر استراتژیک ارائه شده و هریک به جنبه هایی از این رویکرد توجه داشته اند، هرچند هیچ یک تمامی ابعاد را در برندارند. در چنین شرایطی بهتر است برای معرفی به جای تعاریف، به ماهیت و ویژگیهای تفکر استراتژیک پرداخته و بدین ترتیب تلاش شود تا نمای صحیحی از این رویکرد تصویر گردد.
ضرورت تحقیق
کاستی ها و ضعف هایی که در زمینه هوش هیجانی افراد وجود دارد علت بسیاری از مسایل عاطفی در جهان امروز است. فردی که فاقد مهارت های اجتماعی و هیجانی است، از داشتن ارتباطات مطلوب و سالم با دیگران باز می ماند. بایستی یادآور شد که مهارت های هوش هیجانی اکتسابی می باشند. از این رو سنجش این قابلیت ها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. از این طریق می توان مدیرانی که مشکلاتشان ناشی از فقدان این توانایی هاست را شناسایی نمود و مهارت های هیجانی را به آنها آموزش داد.فرهنگ ها موجب اشاعه انتظارات صریح و ضمنی درباره تعاملات می گردند و ممکن است بر شیوه بروز احساسات تأثیر بگذارند. بسیاری از چیزهایی که افراد به صورت احساسی دریافت می کنند بستگی به اهداف و مقاصد متأثر از فرهنگ دارد. افراد در فرهنگ های مختلف با ارزش های متفاوتی جامعه پذیری می یابند و بنابراین به رویدادها و وقایع به صورت متفاوت واکنش نشان می دهند. در سطح سازمانی معمولاً آموزش هایی را ارائه می کنند که نوع و میزان احساساتی که به عنوان مثال برای پاسخگویی به مشتریان قابل قبول است را مشخص می کنند. در سطح وسیع تر، جوامع مختلف آداب و رسوم متفاوتی درباره چگونگی احساسات دارند؛ بنابراین بسیاری از دلایل بروز احساسات مربوط به روابط بین فردی، نهادی و فرهنگی است. قوانین فرهنگی و نهادی درباره رفتار مناسب افراد، محدود کننده و هدایتگر شکل احساسات آنها هستند. سازمان ها و نهاد های فرهنگی با تشویق یا منع احساسات خاص با توجه به افراد خاص نقش مهمی در تعریف احساسات دارند. احساسات در فرهنگ های مختلف، متفاوت هستند و بنابراین تفاوت های فرهنگی در واکنش های احساسی نمود پیدا می کنند. این مسأله کاربرد های مهمی برای ارزیابی مدیریت احساسات در فرهنگ های مختلف دارد. ممکن است یک احساس خاص به دلیل متداول بودن در یک فرهنگ کاربرد زیادی داشته باشد، در حالی که یک احساس دیگر ممکن است در همان فرهنگ کمتر متداول می باشد (مسکویتا و فریج[4]، 1992؛ همان منبع).تبعیت احساسات از یک الگوی فرهنگی خاص به این معناست که احساسات مشترک به افراد این آگاهی را می دهد که احساسات خود و دیگران را در موقعیت های خاص تفسیر کنند.استراتژی با طیفـی که یک سوی آن برنامـه ریزی استراتژیک و در سوی دیگر تفکر استراتژیک قرار دارد شناخته می شود. در واقع این دو رویکرد، نماینده دو مکتب متفاوت هستند؛ برنامه ریزی استراتژیک به مکتب طرح ریزی (PLANNING SCHOOL) تعلق دارد که در آن تدوین استراتژی یک فرایند رسمی و سیستماتیک به شمار می آید و رویکرد تفکر استراتژیک بر مکتب یادگیــری (LEARNING SCHOOL) – که در آن شکل گیری استراتژی یک روند تکوین در حین اجرا دانسته می شود – استوار است.1در برنامه ریزی استراتژیک بر توسعه متدولوژی ها و ابزار موثرتر برنامه ریزی تاکید می شود و در تفکر استراتژیک توسعه بصیرت استراتژیست محور اصلی کار است.
صاحب نظران و طرفـداران هریک از این مکتب ها به نقـاط قوت و کارآیی آن در عمل اشاره دارند، در برنامه ریزی استراتژیک، کار ساختار یافته است و گام به گام برنامه ریز را در راستای دستیابی به مناسب ترین استراتژی ممکن هدایت می کند، در حالی که کار در تفکر استراتژیک فرایند ساختار یافته ای ندارد و صرفاً با مجموعه ای از توصیه ها و الگوهـای مفهومـی پشتیبـــانی می شود. از سوی دیگر، نظریه پردازان مکتب یادگیری، از عدم کارآیی رویکرد برنامه ریزی استراتژیک در تحولات سریع محیطی – جایی که عمر عوامل موثر در موفقیت محدود است – سخن می گویند و بر ضرورت آگاهی مستمر از رفتار بازار و پاسخگویی خلاقـانه به آن تاکید می کنند.
یکی از مسایل و مشکلات موجود درحوزه ی بانکها و به خصوص بانکهای دولتی، وجود قوانین و مقررات زیاد(رسمیت بالا)و از سوی دیگر ساختارهای بدون انعطاف است. طبعا چنین بستری تفکر استراتژیک را مورد چالش قرار خواهد داد.باتوجه به مطالب ذکرشده، پژوهش حاضر باتوجه به محیط رقابتی و متغیر بانک ها و موسسه های مالی و نقش تفکر استراتژیک مدیران در رویارویی و مواجهه باچنین محیط هایی در نظر دارد تا تاثیر هوش هیجانی بر قدرت تفکر استراتژیک را در میان مدیران شعب مرکزی بانک های استان اصفهان بررسی نماید. به طور قطع و یقین درصورت تاثیرگذاری هوش هیجانی برتفکر استراتژیک(باتوجه به اکتسابی بودن هوش هیجانی)می توان راهبردهایی درخصوص بهبود تفکر استراتژیک در میان این مدیران ارائه نمود.