امروزه اغلب سازمانها بنا به دلایلی از قبیل کاهش استعدادهای در دسترس، ضعف در حفظ استعدادهای برجسته موجود، بالا رفتن نرخ ترک خدمت کارکنان و استراتژیهای منابع انسانی ضعیف با بحران استعداد مواجه هستند(فیلیپس[44] و راپر، 2009). بسیاری از کارشناسان این عصر را عصر کارکنان دانشی مینامند. اکنون شرکتها بر پایه مهارتها و استعدادهای کارکنان خود با هم رقابت میکنند و میدانند که با جذب و نگهداشت بهترین و با استعدادترین کارکنان، میتوانند به بالاترین سهم بازار رسیده و سود خود را افزایش دهند. این سرمایههای دانشی با سرمایههای عصر صنعتی مانند مانند تجهیزات و موجودی متفاوت هستند.سرمایههای دانشی در بر گیرنده دانش و تجربه هر کارمند در سازمان است.
به زعم اندیشمندان اگرچه هر سازمانی میتواند از هر منبع مزیت رقابتی خود به منفعت کوتاه مدت دست یابد، لیکن مدیریت اثربخش منابع انسانی میتواند برای سازمان منبع مزیت رقابتی پایدار ایجاد کند. دسترسی آسان به سرمایه مالی، فناوریهای پیشرفته و سایر منابع سازمانی به راحتی از سوی رقبا قابل تقلید و دسترسی است در صورتی که با جذب، استخدام، پرورش، انگیزش و . نیروی انسانی با استعداد و توانمند، سازمان میتواند به مزیت رقابتی پایدار و غیر قابل تقلید دست یابد(هینن[45] و او نیل[46]، 2004).
شهرداری کرج نیز از این قائده مستثنی نبوده چنانچه این سازمان بنا بر اظهارات شهردار کرج علم محوری را مبنای گسترش همه جانبه آموزش و تربیت نیروی انسانی خود میداند. این مسئول از دیگر برنامهها و سیاستهای مهم که شهرداری نسبت به انجام آن تاکید دارد را بهره گیری از نیروهای کارآ، متبحر، کارشناس و متخصص عنوان کرده و گفته است: “کارکرد موثر نیروهای انسانی در نهایت منجر به پژوهش، خلاقیت، نوآوری و کشف استعدادهای بزرگی میشود که باید اذعان داشت همه مدیران ارشد برای مدیریت بر عرصههای تحت تعهد خود اعم از خرد و کلان به آن نیاز مبرم دارند”(ترکاشوند، به نقل از پایگاه خبری مدیریت شهری کرج، 1392) .
این در حالی است که شواهد و آمارهای رسمی و غیر رسمی در کشور حاکی از نرخ پایینبهرهوری منابع انسانی و سهم اندک سرمایههای انسانی در تولید ناخالص ملی است. اقتصاد ناپایدار،کاهش تعداد کارکنان ماهر، جهانی شدن و به تبع آن رقابت در جذب و حفظ کارکنان دانشی و آمار بالای کهولت سن در بین منابع انسانی و. از جمله چالشهایی هستند که سازمانهای امروزی با آن دست و پنجه نرم میکنند. در واقع،در حرفهای که هنوز میزان آمادگی سازمان در برابر تهدیدهایی همچون کمبود نیروی کار مستعد و توانمند و نیز توان رقابت پذیری در جانشینی چنین منابعی به سبب از کار افتادگی، ماموریت و بازنشستگی کارکنان تعیین نشده باشد، احتمال غافلگیری و مواجهه با عرضه نیروی کار محدود در چند سال آتی و در نهایت استخدام کارکنان بی کفایت و نامناسب بسیار بالا میرود.
به زعم بسیاری از اندیشمندان، کمبود عرضه منابع انسانی توانمند در مقابل افزایش تقاضای آن،نبرد مستمری را بین سازمانها ایجاد کرده است که هرگز تمامی ندارد و تنها سلاح پیروزی در آن، تجهیز سازمان با منابع انسانی با استعداد و توانمند از طریق جذب، انگیزش و نگهداشت مستمر است(مک کینزی[47]، 2001).
بنابراین مدیریت استعداد به دو دلیل کلی اهمیت پیدا میکند: اول اینکه اجرای مدیریت استعداد موثر موجب کشف و نگهداری موفقیت آمیز استعدادها میشود و دوم اینکه کارکنان با استعداد برای پستهای کلیدی آینده انتخاب میشوند که امروزه مورد دوم با نام جانشین پروری شناخته میشود که توجه بسیاری از سازمانها را به خود جلب کرده است. سازمانهای دولتی نیز باید به این مسئله توجه کنند که مدیریت استعداد میتواند آنها را در جذب، پرورش و توسعه نسل بعدی رهبران عمومی یاری رساند.
از طرفی دیگر شکل گیری جنبش روانشناسی مثبت گرا نیاز به انجام پژوهشهای سازمانی مثبت گرا و رفتار سازمانی مثبت گرا را تشویق می کند. روانشناسی سنتی به مطالعه و بررسی بیماریهای روانی و ابعاد ناسالم زندگی انسانها میپردازد در حالی که روانشناسی مثبت گرا با تمرکز بر ابعاد سالم زندگی، حالات، صفات و رفتارهای مثبت درصدد کمک به افراد برای برخورداری از شادی و بهرهوری در زندگی و شکوفاسازی قابلیتهای انسانی است. صاحب نظران این حوزه،تعلق خاطر را یکی از مولفههای مورد توجه روانشناسی مثبت گرا ذکر کرده اند.به منظور تبیین اهمیت موضوع میتوان از دو منظر به مقوله تعلق خاطر کارکنان نگاه کرد:
الف)وضعیت تعلق خاطر کارکنان در سازمانها و هزینههای ناشی از فقدان تعلق خاطر کارکنان
ب)نحوه ارتباط و تاثیرگذاری تعلق خاطر کارکنان بر نتایح عملکردی مربوط به کسب و کار و کارکنان
در ارتباط با مورد الف، آمار و شواهد حاصل از انجام پژوهشهای پیمایشی و نظرسنجیهای انجام شده نشان میدهد که سطح تعلق خاطر در میان کارکنان بسیار پایین بوده و این خود هزینههای زیادی را در قالب زیانهای مستقیم و همچنین زیانهای مربوط به بهرهوری از دست رفته به سازمان تحمیل کرده است. نتایج مطالعات انجام شده درباره تعلق خاطر کارکنان که توسط شرکتها و موسسات معتبری چون سازمان گالوپ، تاورزپرین، مرسر و . انجام شده است گواهی بر این مدعاست.
در ارتباط با مورد ب، نتایج مطالعات انجام شده از رابطه مستقیم و همبستگی بالای سطح تعلق خاطر کارکنان و نتایج عملکردی سازمان و کارکنان حکایت دارد. به عنوان مثال هارتر و همکارانش در سال 2006 با بهره گرفتن از یک فرا تحلیل نشان دادند که واحدهای کسب و کاری که در آنها افراد تعلق خاطر بیشتری دارند 83 درصد شانس عملکرد بالا و یا بالاتر از میانگین را دارند و در مقایسه با آنها کسب و کارهایی که در آنها افراد تعلق خاطر کمتری دارند تنها 15 درصد شانس عملکرد بالا را دارند. نتایج پژوهش در موسسه مالی قرن جدید آمریکا نشان داد که در بخش فروش کارکنان فاقد تعلق خاطر نسبت به کارکنان دارای تعلق خاطر 28 درصد فروش کمتری داشتند. افراد دارای تعلق خاطر کم نیز 23درصد فروش کمتر نسبت به افراد دارای تعلق خاطر داشتند(سیجتز[48]، جرارد[49] وکرایم دن[50]، 2006).
1-4-اهداف پژوهش
هدف اصلی
تعیین تاثیر استراتژی مدیریت استعدادها بر تعلق خاطر کارکنان شهرداری شهر کرج
اهداف فرعی
1.تعیین تاثیر ارتباطات بر تعلق خاطر کارکنان
2.تعیین تاثیر پرورش کارکنان بر تعلق خاطر کارکنان
3.تعیین تاثیر پاداش و قدردانی بر تعلق خاطر کارکنان
4.تعیین تاثیر مدیریت عملکرد بر تعلق خاطر کارکنان
5.تعیین تاثیر جو و فرهنگ باز بر تعلق خاطر کارکنان
1-5-فرضیات پژوهش
فرضیه اصلی: استراتژی مدیریت استعداد بر تعلق خاطر کارکنان شهرداری کرج تاثیر دارد.
فرضیات فرعی:
1.مولفه ارتباطات برتعلق خاطر کارکنان تاثیر معنی داری دارد.
مولفه پرورش کارکنان بر تعلق خاطر کارکنان تاثیر معنی داری دارد.
مولفه پاداش و قدردانی بر تعلق خاطر کارکنان تاثیر معنی داری دارد.
مولفه مدیریت عملکرد بر تعلق خاطر کارکنان تاثیر معنی داری دارد.
مولفه جو و فرهنگ باز بر تعلق خاطر کارکنان تاثیر معنی داری دارد.
مولفههای استراتژی مدیریت استعداد(مدیریت عملکرد، پرورش کارکنان، پاداش و قدردانی، ارتباطات، جو و فرهنگ باز)بر مولفههای تعلق خاطر کارکنان(سر زندگی، فدایی شدن، مجذوب شدن)تاثیر معنی داری دارند.
1-6-قلمرو پژوهش
هر پژوهشی در سه قلمرو موضوعی، مکانی و زمانی صورت میگیرد. قلمرو موضوعی مکانی و زمانی پژوهش حاضر نیز عبارتند از:
قلمرو موضوعی: در حوزه مدیریت منابع انسانی و حوزه انگیزش
قلمرو مکانی پژوهش:با توجه به اینکه تحلیل در سطح فردی و در سطح کارکنان شهرداری انجام میشود، قلمرو مکانی پژوهش حاضر عبارت از ساختمان مرکزی شهرداری کرج میباشد.
قلمرو زمانی پژوهش: دادههای پژوهش در بازه زمانی نیمه دوم سال 1393(زمستان 1392) جمع آوری گردید.
1-7-روش پژوهش
پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی است و از آنجایی که در پی ارزیابی تاثیر استراتژی مدیریت استعداد بر تعلق خاطر کارکنان است، از نظر روش پژوهش، علی پس رویدادی محسوب میشود. جامعه آماری این پژوهش، کلیه کارکنان دارای مدرک تحصیلی دیپلم و دیپلم به بالای شهرداری شهر کرج میباشد. برای جمع آوری اطلاعات از دو روش میدانی(توزیع پرسشنامه) و کتابخانهای (مطالعه کتب، مجلات، پایان نامهها، مقالات فارسی و انگلیسی)استفاده شده است.
1-8-محدودیتهای پژوهش
همکاری نسبتا ضعیف کارکنان شهرداری در پاسخ دادن به پرسشها و نرخ پایین برگشت پرسشنامهها
ساختار ویژه شهرداری به دلیل پراکندگی جغرافیایی مناطق و طرح ساختاری ویژه هر منطقه نسبت به دیگر سازمانها و در نتیجه ایجاد عدم اطمینان در تعمیم نتایج به دیگر شعبات شهرداری.1-9-روش گردآوری اطلاعات
در این پژوهش جهت گردآوری اطلاعات و مبانی نظری از منابع کتابخانهای و اینترنتی و جهت گردآوری اطلاعات از جامعه آماری مورد نظر، از پرسشنامه استفاده شد.
1-10-جنبه جدید بودن و نوآوری طرح
این پژوهش اولین پژوهشی محسوب میشود که سطح حاکمیت مدیریت استعدادها در شهرداریها را سنجیده و رابطه آن را با میزان تعلق خاطر کارکنان مشخص میکند.
1-11-تعریف واژگان
استراتژی مدیریت استعدادها[51]:تلاشی برای جذب، توسعه و نگهداری بهترین و بیشترین افراد نخبه در سازمان و استفاده از استعداد و شایستگی آنها به منظور تامین نیازها و اهداف حال و آینده سازمان است(روزول، 2010: 2).
2.تعلق خاطر[52]: تعلق خاطر کارکنان نیرویی کاربردی است که است که به وسیله درگیر کردن کارکنان با استعداد در تصمیم گیری و ایجاد یک محیط کاری جذاب برای سازمان ایجاد ارزش کرده و در کارکنان احساس مالکیت و تعلق ایجاد می کند(اسمیت[53]، 2007: 55).
مدیریت عملکرد: مدیریت عملکرد یک رویکرد استراتژیک و یکپارچه است که به وسیله بهبود عملکرد و توسعه ظرفیت افراد یک تیم به افزایش اثربخشی سازمان کمک می کند(آرمسترانگ، 2009: 55).
پرورش کارکنان[54]: تلاشی برای به روز رسانی دانش، مهارت و توانایی کارکنان است(سوئیم، 2009: 70).
5.پاداش و قدردانی[55]: عاملی است که مدیران برای برانگیختن کارکنان جهت دستیابی به اهداف استراتژیک سازمان از آن استفاده می کنند. سیستم پاداش بر اساس استراتژیها و خط مشیهای سازمان تدوین و اجرا میشود. کلید اساسی در طراحی یک سیستم پاداش موفق، آگاهی از نیازها و انتظارات کارکنان میباشد(کالینگز و وود[56]، 2009: 208).
ارتباطات[57]: ارتباطات یعنی انتقال معنی و مقصود میان اعضا. ارتباطات کامل زمان محقق می شود که عقیده یا نظریهای که انتقال یافته،باعث گردد که گیرنده تصویری از آن در ذهن خود ایجاد نماید و این درست همان تصویری است که در ذهن فرستنده پیام میباشد(رابینز[58]، 1386: 194).