برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده درج نمی شود
تکه هایی از متن به عنوان نمونه :
مقدمه :
نیاز جامعه انسانی به شناخت عزت نفس و رشد و ارتقا عزت نفس خود در این زمان از هر زمان بیشتر شده است. تغییر تحولات اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی این دوره به شکلی است که برای برآورده شدن نیازها و کنار آمدن با دنیای پیچیده رو به تحول کنونی احتیاج به اتکای درونی محکم و عزت نفس قوی داریم. عزت نفس یک شاخص بسیار مهم در شخصیت افراد است که با مقدار ارزشی که ما به خود نسبت می دهیم و فکر می کنیم دیگران برای ما قائل هستند گفته می شود .عزت نفس از جمله مفاهیمی است که در چند دهه اخیر مورد توجه بسیاری از روانشناسان و پژوهشگران قرار گرفته است، اما قدمت تاریخی این موضوع در مباحثی که علماء و فلاسفه تعلیم و تربیت در گذشته داشتهاند نیز به چشم می خورد( پور شافعی ، 1380، ص 178) .
عزت نفس واقعاً بر همه سطوح زندگی اثر می گذارد. در حقیقت ، بررسی های گوناگون حاکی از آن است که چنانچه نیاز به عزت نفس ارضاء نشود ، نیازهای گسترده تری نظیرادامه خواندن نیاز به آفریدن ، پیشرفت ، و یا درک و شناسایی استعدادهای بالقوه محدود می ماند. به خاطر بیاورید هنگامی که کاری را به بهترین نحو به پایان رساندهاید چه احساس خوشی به شما دست داده است. افرادی که احساس خوبی نسبت به خود دارند ، معمولاً احساس خوبی نیز نسبت به زندگی خواهند داشت . آنها می توانند با اطمینان به خود و اطرافیان ، با مشکلات و مسئولیت های زندگی مواجه شوند و از عهده آنها برآیند
اضطراب به منزله بخشی از زندگی انسان در همه جوامع به عنوان یک پاسخ مناسب و سازگار تلقی می گردد فقدان اضطراب بیمار گونه ممکن است ما را با مشکلات و خطرات زیادی مواجه سازد اضطراب در حد متعادل و سازنده ما را وادار میکند که برای انجام امور خود به موقع و مناسب تلاش کرده و بدین ترتیب زندگی خود را بادوام تر سازیم بندرت اتفاق می افتد که در خلال فرایند نوجوانی بحرانهای اضطراب مشاهده گردد ، گاهی این اضطراب به طور ناگهانی و زمانی به صورت تدریجی ظاهر می شود ، گاهی فراگیر است و زکانی بالعکس در خلال چند ساعت پایان می پذیرد بنابراین اضطراب به منزله بخشی از زندگی کودکان و نوجوانان ، یکی از مولفههای ساختار شخصیت آنها را تشکیل می دد و از این زاویه است که پاره ای از اضطراب های دوران نوجوانی را می توان بهنجار تلقی کرد و تاثیر مثبت آنها را بر فرایند تحول پذیرفت چون این فرصت را در جهت مواجه با منابع استرس زا و اضطراب آور گسترش دهند بالعکس اضطراب حرفی نیز وجود دارد که منزله منابع شکست و سازش نایافتگی به شمار می رود و طیف وسیعی از اختلال های شناختی و بدنی ، ترسهای غیر موجه و وحشت زدگی را شامل می شود و فرد را از بخش عمده ای از امکانات محروم می کند . ( جعفری ، 1383 ، ص 21)
یکی از اصول بهداشت روانی ، عزت نفس است به اعتقاد روانشناسان ، افراد بهنجار ، خود و زندگی خود را در دست دارند و هرگز کاری نمی کنند که مورد بی احترامی دیگران واقع شوند یا حب ذات و شخصیت خود را به خطر اندازد در صورتی که افراد نابهنجار نه تنها از خود بیزارند بلکه نفرت خویش را به دیگران نیز نشان می دهند برای حصول عزت نفس پدران و مادران به ویژه معلمان و بزرگترها وظیف دارند که از تحقیر شاگردان و فرزندان خود به طور جدی بپرهیزند و نیز مدیران و کارفرمایان ، امیران و فرماندهان ارتش ، باید نسبت به زیر دستان با ادب رفتار کنند و تا می توانند در برخورد های خود احترام ۀنان را رعایت کنند باید به خاطر داشت که مفهوم خود از روابط دوران کودکی با افراد خانواده سرچشمه می گیرد در تکوین آن بیش از هر چیز تابع انگیزه ذاتی اجتماعی است آدمی دوست دارد که دیگران او را انسان با ارزش ریال لایق کمک و محبت ، شایسته مقامی امن و احترام آمیز در جامعه بدانند وقتی عزت نفس به خطر می افتد ، اعتماد به نفس انسان نیز سست شده یا از بین می رود و ایمان آدمی به ارزش انسان خود نیز متزلزل می شود . ( همان منبع ، ص 60)
بیان مسئله :
بسیار دیده شده دانشآموزانی که از لحاظ توانایی و استعداد در سطح یکسانی می باشند عملکرد تحصیلی متفاوتی را به هنگام امتحان و یادگیری مطالب قبل از امتحان نشان می دهند هر ساله دانش آموزان و دانشجویان زیادی در سراسر کشور با وجود توانایی و استعداد خوب جهت ادامه تحصیل دچار افت تحصیل شده و در پاره ای از موارد مجبور به ترک تحصیل شده اند عوامل چندی در این مسئله دخیل است که اضطراب یکی از مهمترین آنهاست اضطراب تاثیر مهمی بر عملکرد تحصیلی داشته و ممکن است موجب کاهش آن شود و در نهایت خود اثر بخش عزت نفس دانش آموزان و دانشجو را تضعیف نموده و منجر به افزایش نگرانی اجتماعی و خانوادگی و تشویش گردد در بعضی از موارد پژوهش های انجام شده بین اضطراب امتحان و عوامل شخصیتی ، اجتماعی خانوادگی و آموزشگاهی رابطه نشان داده است ( غفاری ، 1385، ص 44 ) .
اعتماد به نفس دیدگاهی است که به فرد اجازه می دهد که از خود تصور مثبت روانی داشته باشد او را با اعتماد به نفس به توانایی هایشان اعتماد می کنند به طور کلی حس می کنند که بر زندگیشان کنترل دارند و باور دارند که در یک طیف منطقی قادر به انجام کارهایی که می خواهند و برنامه ریزی می کنند هستند داشتن اعتماد به نفس انتظارات واقع گرایانه را قبول دارند آنهایی که اعتماد به نفس کمتری دارند برای اینکه در مورد خودشان احساس خوبی داشته باشند به مقدار زیادی به تایید دیگران وابسته هستند آنها معمولاً از ریسک کردن اجتناب می کنند به خاطر اینکه از شکست میترسند معمولاً انتظار موفق شدن دارند معمولاً خودشان را دست کم می گیرند و اگر تشویق یا تحسین شوند آنرا کوچک میشمارند یا رد می کنند به خاطر اینکه به تواناییهای خودشان اعتماد دارند آنها خودشان را می پذیرند و این حس را ندارند که باید خودشان را وفق بدهند تا پذیرفته شوند اعتماد به نفس الزاماً خصوصیتی نیست که در همه ابعاد زندگی فرد تبلور داشته باشد معمولا افراد در بعضی از جنبه ها اعتماد به نفس دارند مانند درس یا ورزش اما در بعضی از جنبه ها اعتماد به نفس ندارند مثل تیپ و قیافه یا روابط اجتماعی ،(راستی نایز ،1386، ص 90) . اکنون این پژوهش سعی دارد رابطه بین میزان اضطراب و اعتماد به نفس دانش آموزان دختر راهنمایی و متوسطه را بررسی کند در این تحقیق بر آنیم که این سوال را پاسخ دهیم آیا عزت نفس می تواند بر میزان اضطراب دانش آموزان موثر باشد
اهمیت و ضرورت پژوهش:
اضطراب به عنوان یک پدیدهی متداول و مهم آموزشی ، رابطه تنگاتنگی با اعتماد به نفس و عملکرد و پیشرفت تحصیلی میلیونها دانش آموز و دانشجو در مراکز آموزشی دارد(اسلامی نسب ، 1388،ص 45).
این پدیده یکی از متغییرهای شناختی-هیجانی بسیار مهم است که از سالهای بسیار دور وجود داشته و ارزیابی عملکرد کودکان و نوجوانان را تحت تأثیر قرار داده است. اسپیلبرگر ، کانزالز و انتول (1978) در نوشتههای خود ماهیت اضطراب را به 50 سال پیش نسبت دادهاند . به طور کلی بررسی متون روانشناسی نشان میدهد که پژوهش درباره اضطراب به طور جدی از سال 1952 میلادی توسط مذلو و ساراسون شروع شده است پژوهشهای اولیه نشان میدهند که افراد دارای اضطراببالا هنگامی که از آنان انتظار موفقیت میرود عملکرد ضعیفی از خود نشان میدهند اما افراد دارای اضطراب پایین در چنین موقعیتی عملکرد خوبی از خود نشان میدهند. این یافتهها توسط «ای.سارسون» و همکارانش در بین دانشجویان نیز به دست آمده است و توسط «آنتوان » «بدل» و اسپیلبرگر (1976) مورد ارزیابی و تأیید قرار گرفته است. تفاوت و اختلاف در عملکرد افراد از نظر مذلو و ساراسون (1952) بر اساس سایقهای روانشناختی آموخته شده صورت میپذیرد.(همان منبع،46).
موقعیت امتحان دو نوع سایق را فرا میخواند:
1 – تکلیف جهت یافته یا تکلیف مدار بر انگیخته میشود که موجب بروز رفتارهایی برای انجام تکلیف میگردد.
2 – سایقهایی دوم سایقهای اضطراب اموخته میباشند که این نوع سایق ها دو نوع رفتار مخالف و ناهمساز را به وجود