- هزینه یابی هدف که ضمن آن فرض بر این است که قیمت فروش محصولات ما توسط بازار تعیین می شود. سود مورد انتظار سرمایه گذار نیز قطعی و از پیش _تعیین شده است.بنابراین سازمان باید بکوشد قیمت تمام شده محصول از تفاضل قیمت فروش و سود مورد انتظار تجاوز نکند. در این بررسی کوشش می شود با مهندسی ارزش، هزینه ها را به گونه ای کاهش داد که کیفیت نیز پابرجا بماند.
- هزینه یابی بهبود مستمر (kaizen) که ضمن آن هر ساله کاهش بهای تمام شده تولید هدف گذاری می شود و از مجموعه نیروهای سازمان خواسته می شود ابتکارات و پیشنهادات خود را برای تحقق این هدف عرضه کنند و در جهت آن بکوشند البته از منافع حاصله برخوردار شوند.
- تحلیل هزینه و منافع که به آن پرداخته شد و نهایتاً تراز سنجی (Beachmarking) که به مفهوم مقایسه دایمی بنگاه با رقبا و تلاش در جهت پیشرو بودن و تبدیل شدن به بهترین الگو در صنعت است.
نکته حایز اهمیت و قابل تاکید آن که پیشبرد مفهوم و نگرش «مدیریت هزینه» مستلزم برخورداری
سازمان از سیستم مناسب هزینه یابی و حسابداری صنعتی مناسب است که متاسفانه اکثر قابل ملاحظه شرکت ها و بنگاه های اقتصادی و همچنین دستگاه های دولتی ما از چنین سیستمی محروم هستند.با معرفی اجمالی مفهوم و نقش مدیریت هزینه به شرح فوق، طرح سیاست های کاهش هزینه در دستگاه های دولتی و شرکت های وابسته دولت و تاکیدورزی بر صرفه جویی با نگرش سنتی می تواند آثار منفی در برداشته باشد که در نهایت به افزایش _قابل ملاحظه هزینه ها و هدر رفتن منابع بینجامد.
آنچه امروزه در رابطه با مؤسسات تجاری، انتفاعی و حتی غیرانتفاعی، بیش از هر چیز دیگری نمود پیدا کرده، توجه به هزینههای متعدد سازمان و یا به تعبیری دقیقتر، مدیریت هزینه است. زیرا در شرایط رقابتی امروز جهانی، سازمانهای مختلف جهت حفظ بقا و توان رقابتی خود باید نسبت به مقایسه هزینه هایشان با رقبای بالفعل و حتی بالقوه آگاهی داشته و فعالانه در میدان رقابت در بعد هزینه وارد عمل شوند.
علیرغم اینکه هر سازمانی بر اساس نگرشهای سنتی و دیرینه خود، به مدیریت هزینه با هدف حفظ هزینه در پایینترین سطح ممکن و بررسی نحوه کاهش آن میپردازد، اما به اعتقاد بسیاری از اندیشمندان مدیریت از جمله پورتر، آنچه ضامن نیل به این مقصود در کوتاهمدت (یعنی کاهش سطح هزینهها) و بلندمدت (یعنی نیل به هزینه رقابتی) میشود، چیزی نیست مگر تحلیل راهبردی هزینه.
تحلیل راهبردی در مدیریت هزینه، گامی است فراتر از بررسی صِرف وضعیت موجود؛ بلکه فرایندی است مستمر و مؤثر برای مقایسه هزینههای درونی سازمان با سایر رقبا. به بیانی دیگر، تحلیل راهبردی هزینه، بر ارزیابی مستمر وضعیت سازمان در ارتباط با سایر رقبا تأکید دارد. عموماً فعالیتهای هر مؤسسهای شامل انجام مجموعهای از امور است مانند طراحی، تولید، بازاریابی، تحویل و خدمات پس از فروش که هر یک دارای هزینههای متعددی هستند. ترکیب مجموع این هزینههای متنوع، نشان دهنده ساختار هزینه داخلی سازمان است. با این تعریف، هزینه هر فعالیت در وضعیت مجموع هزینههای شرکت و در ارتباط با هزینههای سایر رقبا تأثیری شگرف دارد. با توجه به این مطلب، تأکید اصلی تحلیل راهبردی هزینه ، مقایسه هزینه فعالیتهای مختلف سازمان با هزینههای مشابه رقبای اصلی و نیز توجه به ضرورت تفکیک بین هزینههای رقابتی و غیر رقابتی و عنایت به این نکته است که چه منابعی، منبع هزینه رقابتی و چه مواردی عامل هزینههای غیر رقابتی هستند.
موضوع حائز اهمیت دیگر ، وضعیت هزینههای یک شرکت است که در توضیح آن باید گفت: رابطه وضعیت یک شرکت، تابعی از چگونگی هزینه مجموع فعالیتهای مرتبط با عملکرد کاری شرکت در مقایسه با مجموع هزینه فعالیتهای انجام شده از جانب سایر رقباست.
۲-۲-۲- ماهیت هزینهها
هزینه های اقتصادی شامل هزینه های صریح و هزینه های ضمنی است. هزینه های صریح عبارت است
از مخارج واقعی واحد تولیدی برای خرید یا استخدام عوامل تولید. هزینه های ضمنی به ارزش عوامل تولید اطلاق می شود که متعلق به واحد تجاری بوده و توسط واحد تجاری به کار گرفته شده است، ارزش این هزینهها از طریق آنچه که از بهترین استفاده آنها عاید میگردد محاسبه و برآورد می شود. واحد تجاری باید به هر عامل تولید قیمتی برابر آنچه که در بهترین استفادهاش می تواند عاید شود، بپردازد. این امر به نظریه هزینه فرصت معروف است. هزینه های اقتصادی یا فرصت را باید از هزینه های حسابداری که فقط به مخرج واقعی واحد تجاری جهت خرید یا استخدام عوامل مربوط می شود و به آنها هزینه های صریح میگویند، متمایز ساخت.هزینه های حسابداری یا تاریخی برای گزارشهای مالی در خصوص مقاصد مالیاتی اهمیت دارد.اما، جهت مقاصد تصمیم گیری مدیریت، هزینه های اقتصادی یا فرصت مفاهیم هزینه های مربوطه هستند ( سالواتوره، ترجمه پورمقیم،۱۳۸۶).
۲-۲-۳- طبقه بندی کلی هزینهها
حسابداری مالی، بیان «هزینه» به عنوان یک اندازه گیری، در عبارت پولی، از مقدار منابع مورد استفاده جهت برخی اهداف، تشریح می شود. در حسابداری مدیریتی، بیان «هزینه» در راه های بسیار متفاوتی به کار می رود. در واقع انواع متفاوتی از هزینه ها وجود دارد ، که برای اهداف مختلفی مورد استفاده می باشد.
فعالیتهای مدیریت، متمرکز بر طرحریزی و کنترل است. طرحریزی شامل تعیین اهداف و نحوه دستیابی به اهداف است و کنترل شامل عاملی برای اطمینان از تحقق این اهداف است. برای انجام این مسئولیتها، مدیران به اطلاعاتی درباره موسسه نیاز دارند. از دیدگاه حسابداری، این اطلاعات اغلب مربوط به هزینه های موسسه است. در حسابداری مدیریت، واژه هزینه به انواع گوناگونی به کار میرود و این هزینهها با توجه به نیازهای اطلاعاتی مدیریت به روش های مختلفی طبقه بندی میشوند. مدیران برای تهیه گزارشهای مالی برون سازمانی، طرحریزی بودجه و تصمیم گیری به اطلاعاتی درباره هزینهها نیاز دارند و هر استفاده متفاوت از این اطلاعات، طبقه بندی و تعریف متفاوت هزینهها را میطلبد. برای مثال، تهیه گزارشهای مالی برای افراد برونسازمانی، نیازمند استفاده از بهایتمامشده تاریخی است در حالیکه لازمه تصمیم گیری، پیش بینی هزینه های آتی است. هزینهها در همه انواع موسسات اعم از تجاری، تولیدی، خرده فروشی و خدماتی وجود دارند.اما بطور کلی ، انواع هزینههایی که انجام می شود و شیوه طبقه بندی آنها به نوع موسسه بستگی دارد البته باید توجه داشت فعالیتهای موسسات تولیدی،گستردهتر از انواع دیگر موسسات است.این فعالیتها شامل خریدمواد خام، تولید کالا، بازاریابی، توزیع و صدور صورتحساب است (گاریسون و همکاران،۲۰۰۳).
بطورکلی هزینهها در موسسات تولیدی به دو دسته هزینه های تولیدی و هزینه های غیر تولیدی دستهبندی میشوند که در ادامه هریک را تشریح میکنیم:
۲-۲-۲-۱- هزینه های تولیدی
هزینه های تولید عبارتاند از:
-مواد مستقیم : به هر نوع موادی که یک جزء قابل شناسائی محصول تکمیل شده را تشکیل می دهد، را مواد مستقیم می گویند که ممکن است به شکل مواد خام مانند، نیشکر در تولید قند یا قسمت های ساخته شده و خریداری شده مانند موتور در مونتاژ اتومبیل باشد. که برای تولید بسیاری از محصولات مواد مستقیم قسمت عمده هزینه های تولید را تشکیل می دهد.
-دستمزد مستقیم: دستمزدی است که بابت کاری پرداخت می شود که مستقیم صرف تبدیل مواد اولیه به کالای ساخته شده انجام می شود.
-سربار تولید : شامل کلیه هزینه های تولیدی است که مربوط به موضوع هزینه است، ولی با روشی با صرفه قابل ردیابی به موضوع هزینه نیست. نمونههای آن عبارتند از هزینه های برق، ملزومات ،مواد غیر مستقیم ،…. (هورن کرن و همکاران ،۲۰۰۶،ترجمه پارسائیان و بزرگ اصل).
۲-۲-۲-۲- هزینه غیر تولید
بازاریابی یا فروش: شامل هزینه های تامین سفارش مشتریان و رساندن کالاها به دست مشتریان.
اداری: شامل تمام هزینه های اجرایی، سازمانی و دفتری مربوط به اداره امور عمومی شرکتهاست، نمونههایی از آن، هزینه پاداش مدیران، حسابداری عمومی، منشیگری و روابط عمومی است (گاریسون و همکاران،۲۰۰۳).
شکل ۲-۱- طبقبندی کلی هزینه
۲-۲-۴- رفتار هزینه
گاریسون و نورین (۲۰۰۳)، رفتار هزینه را به این صورت تعریف کرده اند : رفتار هزینه به این معنی است که هزینهها چگونه نسبت به تغییراتی که در سطح فعالیت رخ میدهد، واکنش نشان می دهند.
مدیرانی که رفتار هزینهها را بهتر میشناسند شرایط بهتری برای پیش بینی مسیر هزینهها در شرایط عملیاتی گوناگون داشته و میتوانند فعالیتهای شرکت و در نتیجه سود را بهتر طرح ریزی کنند.هزینه های تولیدی یه ثابتند و یا متغیر که هزینه های ثابت، هزینههایی هستند که با تغییر سطح فعالیت هیچگونه تغییری نمیکند و هزینه های متغیر، هزینههایی هستند که تغییرات آنها بسته به تغییر در سطح فعالیت تغییر می کنند.
۲-۲-۵- مفروضات اصلی الگوی رفتار هزینه
در نگرش سنتی حسابداری صنعتی، طبقه بندی هزینهها به اجزاء ثابت و متغیر و با توجه به سه مفهوم هزینه، افق زمانی و دامنه مربوط انجام می شود به همین دلیل در این بخش ابتدا هریک از این مفاهیم به صورت مختصر شرح داده می شود و سپس مفروضات اصلی الگوی هزینه ارائه می شود.
- موضوع هزینه: هر موضوعی که اندازه گیری مجرای هزینه آن مورد نیاز باشد، موضوع هزینه تلقی می شود. یک قلم هزینه خاص ممکن است نسبت به یک موضوع هزینه، متغیر و نسبت به موضوع دیگر ثابت باشد.
- افق زمانی: تعیین اینکه یک قلم هزینه نسبت به فعالیت خاصی ثابت یا متغیر است، به افق زمانی تصمیم بستگی دارد. با فرض ثابت ماندن سایرعوامل، هرچه افق زمانی بلندتر باشد به احتمال بیشتری آن هزینه متغیر خواهد بود.
- دامنه مربوط: نکته دیگر استفاده از الگوهای رفتار هزینه، اینست که این الگوها فقط در دامنه مربوط معتبر هستند. مقصود از دامنه مربوط دامنهای است که در آن محدوده رابطهای خاص بین هزینه و عامل هزینه برقرار است. خارج از این دامنه، الگوهای رفتار هزینه تغییر می کند و به شکل غیرخطی درمیآید(هورن کرن و همکاران ، ۲۰۰۶).
هزینه های متغیر و ثابت برمبنای مفروضات مهمی بشرح زیر تعریف میشوند :
- با توجه به یک موضوع هزینه خاص، هزینهها به ثابت یا متغیر طبقه بندی میشوند.
- محدوده زمانی مشخص است.
- منحنی کل هزینهها بصورت خط مستقیم است.
[۱] -Salvator
[۲] -Garrison & Noreen
[۳]-Cost object
[۴] -Time horizon
[۵] -Relevant range
سوالات یا اهداف پایان نامه :
سوال اصلی:
۱- بین ویژگیهای شرکت و ساختار سرمایه آنها چه رابطه ای وجود دارد؟
سوالات فرعی:
۱- بین ساختار هزینه و ساختار سرمایه چه رابطه ای وجود دارد؟
۲- بین اندازه شرکت و ساختار سرمایه چه رابطه ای وجود دارد؟
۳- بین سود آوری شرکت و ساختار سرمایه چه رابطه ای وجود دارد؟
برای پاسخگویی به سوالات بالا فرضیه های زیر تدوین شده است.