برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده و استاد راهنما در سایت درج نمی شود
(در فایل دانلودی نام نویسنده و استاد راهنما موجود است)
چکیده
هدف از این پژوهش مقایسه باورهای غیرمنطقی اساسی، طرحواره های ناسازگار اولیه و بهزیستی روانی دانشجویان دارای علائم افسردگی و دانشجویان با علائم اضطرابی بود. روش پژوهش مورد استفاده در این تحقیق علی- مقایسه ای است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان حاضر در خوابگاه های دانشگاه تهران در سال تحصیلی 93 -94 بودند. نمونه این پژوهش شامل 100 نفر از دانشجویان دارای اختلالات افسردگی و اضطرابی بود، که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه باورهای غیرمنطقی جونز، طرحواره یانگ (فرم کوتاه) و پرسشنامه بهزیستی روانی ریف استفاده شد. برای تحلیل یافته ها از روش تحلیل واریانس چند متغیری (مانوا) استفاده شد. براساس یافته ها، بین دو گروه دانشجویان دارای علائم افسردگی و دانشجویان با علائم اضطرابی از نظر باورهای غیرمنطقی، طرحواره های ناسازگار اولیه و بهزیستی روانی تفاوت معناداری وجود دارد (001/0P<). دانشجویان دارای علائم افسردگی و دانشجویان با علائم اضطرابی به علت مشکلات روانشناختی و نگرش منفی نسبت به وضعیت بدنی خود، طرحواره های ناسازگار اولیه بیشتری داشته و به دلیل نوع نگرشی که به وضعیت خود دارند از سطح پائینی از بهزیستی روانی برخوردارند و باورهای منطقی فرد به توانایی خود در پیشگیری از این مشکلات یا کنترل آن کمک می کند.
کلمات کلیدی: باورهای غیرمنطقی، طرحواره های ناسازگار اولیه، بهزیستی روانی دانشجویان، افسردگی و اضطراب.
فهرست مطالب
فصل اول: مقدمه و گستره ی مسئله مورد پژوهش 1
1-1- مقدمه. 2
1-2- بیان مسئله. 4
1-3- ضرورت و اهمیت تحقیق 9
1-4- اهداف پژوهش 10
1-4-1- هدف کلی 10
1-4-2- اهداف اختصاصی 10
1-5- سوالات یا فرضیه پژوهش 10
1-6- تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرها 11
1-6-1- افسردگی 11
1-6-2- اضطراب 11
1-6-3- بهزیستی روانی 11
1-6-4- باورهای غیرمنطقی 12
1-6-5- طرحواره های ناسازگار اولیه. 12
فصل دوم: گستره ی نظری و پیشینه پژوهش. 13
2-1- باور منطقی 14
2-2- باور غیرمنطقی 14
2-2-1- ویژگی باورهای غیرمنطقی 15
2-2-2- انواع باورهای غیرمنطقی الیس 15
2-3- باید ها 21
2-4- طرحواره های ناسازگار اولیه. 21
2-4-1- مفهوم طرحواره. 21
2-4-2- طرحواره های شناختی و ناخودآگاه در روان تحلیل گری: 23
2-4-3- طرحواره ها در سیستم شناختی 24
2-4-4- طرحواره های ناسازگار اولیه و حوزه های مرتبط با آن ها 26
2-4-5- ارتباط طرحواره ها و افسردگی و اضطراب 32
2-5- بهزیستی روان شناختی 33
2-5-1- نظریههای بهزیستی روانی 35
2-5-1-1- مدل تعادل پویا 35
2-5-1-2- الگوی ویسینگ و وان ایدن 35
2-5-1-3- نظریه ی ناهمخوانی 36
2-5-1-4- نظریه ی هدف غایی 37
2-6- افسردگی 37
2-6-1- نظریه های افسردگی 37
2-6-1-1- مدل پرخاشگری درونی شده. 37
2-6-1-2- فقدان عزت نفس و افسردگی: 38
2-6-1-3- افسردگی و تقویت. 38
2-6-1-4- مدل شناختی 39
2-7- اضطراب 39
2-8- پیشینه پژوهش های انجام شده در ایران: 41
2-9- پیشینه پژوهش های انجام شده در کشورهای دیگر. 44
فصل سوم: روش شناسی پژوهش. 47
3-1- روش پژوهش 48
3-2- جامعه پژوهش 48
3-3- نمونه پژوهش و روش نمونه گیری 48
3-4- ابزارهای پژوهش 48
3-4-1- پرسشنامه فرم کوتاه یانگ. 48
3-4-1-1- اعتبار و پایایی پرسشنامه یانگ. 49
3-4-2- پرسشنامه باورهای غیرمنطقی (IBT) 50
3-4-3- مقیاس بهزیستی روانی ریف ((SPWB 50
3-4-4- افسردگی بک (BDI) 51
3-4-4-1- روایی و پایایی آزمون افسردگی بک. 51
3-4-5- پرسشنامه اضطراب بک (BAI) 52
3-4-5-1- روایی و پایایی آزمون اضطراب بک. 52
3-5- روش اجرا و جمع آوری داده ها 53
3-6- روش تجزیه و تحلیل آماری داده ها 53
فصل چهارم: یافته های پژوهش. 54
4-1- مقدمه. 55
4-2- نتایج توصیفی تحقیق (جداول یک بُعدی) 55
4-2-1- توزیع فراوانی پاسخ گویان برحسب سن 55
4-2-2- توزیع فراوانی پاسخ گویان برحسب مقطع تحصیلاتی 55
4-2-3- توزیع فراوانی پاسخ گویان برحسب وضعیت تاهل 56
4-3- یافته های توصیفی 57
4-4- تحلیل های آمار استنباطی 61
4-5- بررسی فرضیه های پژوهش 62
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری. 67
5-1- مقدمه. 68
5-2- خلاصه تحقیق 68
5-3- نتیجه حاصل از یافته های توصیفی 69
5-4- نتیجه گیری حاصل از آزمون فرضیات 70
5-4-1- فرضیه های تحقیق 70
5-4-2- بحث و نتیجه. 75
5-5- محدودیت های تحقیق 76
5-5-1- محدودیت های در اختیار پژوهشگر. 76
5-5-2- محدودیت های خارج از اختیار پژوهشگر. 76
5-6- پیشنهادات 77
مراجع 78
پیوست ها 87
پیوست 1. 86
پیوست 2. 90
پیوست 3. 97
پیوست 4. 104
1-1- مقدمه
افسردگی[1] یکی از شایع ترین اختلال های خلقی محسوب شده که زندگی افراد را به شیوه های گوناگون تحت تاثیر قرار می دهد، به گونه ای که منجر به اختلال در عملکرد، کار و روابط فرد با دیگران می شود و زندگی وی را به مخاطره می اندازد. افسردگی با احساس ناراحتی و بیچارگی و با علائمی همچون اختلال در خواب، اختلال در اشتها، کاهش میل جنسی، عدم تمایل به انجام فعالیت های روزمره، کندی جریان فکر، احساس گناه، خجالت، محکوم کردن خود و بیزاری از خویش و کاهش روابط اجتماعی همراه است. علاوه بر این، افسردگی می تواند مزمن و عود کننده باشد، چنان که با وجود اثربخشی رویکرد های درمانی، بین نصف تا سه چهارم افسرده ها در فاصله زمانی دو سال پس از بهبود، دوباره به دوره دیگری از افسردگی مبتلا می شوند (چاد[2]، به نقل از بانهوفر[3]، 2009).
اضطراب[4] به منزله بخشی از زندگی انسان هاست که حد متعادلی از آن در همه افراد وجود دارد و پاسخی سازش یافته برای محرک های درونی و بیرونی تلقی می شود؛ به طوری که اگر نباشد، زندگی عادی انسان را مختل می سازد. اضطراب در پاره ای از مواقع سازندگی و خلاقیت در فرد پدید می آورد، امکان تجسم موقعیت ها و سلطه بر آن ها را فراهم می سازد و او را برای مواجه شدن با مسئولیت های مهمی مانند آماده شدن برای امتحان یا پذیرفتن وظیفه اجتماعی بر می انگیزد. مثلاً اضطراب انسان را وادار می کند تا به موقع از خواب بیدار شود و سر کارش حاضر باشد، هنگام رانندگی خوابش نبرد، از پول و اشیای قیمتی خود مراقبت کند و برای کارهای مهم زندگی اش برنامه ریزی نماید (بیابانگرد، 1383).
بنابراین اضطراب به منزله بخشی از زندگی هر انسان، یکی از مؤلفه های ساختار شخصیت وی را تشکیل می دهد و از این زاویه است که پاره ای از اضطراب های کودکی و نوجوانی را می توان بهنجار دانست و تأثیر مثبت آن ها را بر فرایند زندگی پذیرفت، چرا که این فرصت را برای افراد فراهم می آورد تا مکانیزم های سازشی خود را در راه مواجهه با منابع تنیدگی زا و اضطراب انگیز گسترش دهد. پس اضطراب لزوماً پدیده ای نابهنجار و مرضی نیست؛ چنانکه در تعریف آن گفته شده: «اضطراب، واکنش فطری و بهنجار به یکی از این دو امر است: تهدیدی که متوجه شخص، نگرش ها یا حرمت خود او می شود؛ به فقدان افراد یا چیزهایی که مایه اطمینان و امنیت او می باشند منجر شود». اما اگر اضطراب از حد متعادل فراتر رود، یعنی جنبه مزمن و مداوم بیابد، نه تنها پاسخ سازش یافته نیست؛ بلکه منبع شکست، سازش نایافتگی و استیصال گسترده ای می شود که فرد را از بخش عمده امکاناتش محروم می کند و انواع اختلال های اضطرابی را که از اختلال های شناختی و بدنی، تا ترس های ناموجه و وحشت زدگی ها گسترده اند، به وجود می آورد. از طرفی پیچیدگی های جاری تمدن، سرعت تغییرات و بی توجهی به مذهب و ارزش های خانوادگی، برای افراد و اجتماع، تعارض ها و اضطراب های تازه ای به وجود آورده و در این میان، زنان که توان کمتری دارند، آسیب بیشتری می بینند (کاستلو[5]، به نقل از هاتون[6]، 2006).
الیس به عنوان یک روانشناس و صاحب نظریه درمان عقلانی- هیجانی، معتقد است فرد ضمن قبول نکردن واقعیت و جذب شدن در فرایند باورهای غیرمنطقی[7] در برتری جویی مفرط خود مبتلا به عوارض نسبتاً شدید می شود که اغلب آن را اختلال