.
سیاست تقسیم سود
از دیدگاه مدیران دو نوع تصمیم متضاد در مورد تقسیم سود میتوان گرفت
الف ) توزیع سود به سهامداران
ب) اندوخته کردن و سرمایه گذاری مجدد آن
نکته آن است که بین تقسیم سود و یا عدم تقسیم سود و اختصاص آن به تامین مالی پروژهها میبایست تصمیم مناسبی گرفته شود به طوری که حفظ منافع سرمایه گذاران شرط لازمه آن باشد و رشد و نهایتاً امکان سودآوری بیشتر شرکت میسر شود.
انتخاب هریک از تصمیمات فوق اثرات متفاوتی به شرکت و قیمت سهام آن دارد در حالی که عدم تقسیم سود و نگه داری عایدات، راحت ترین منبع مالی برای شرکت محسوب میگردد. اما سوالی که مطرح است این است که آیا سود تقسیم نشده در شرکتها به نحو مطلوبی به سرمایه گذاریهای سودآور اختصاص مییابد ؟
به عبارت بهتر سهامداران انتظار دارند سود تقسیم نشده از طرف شرکت با نرخ بازدهی حداقل برابر با سرمایه گذاری که وی میتوانست در جای دیگر انجام دهد، سرمایه گذاری شود. مدیران شرکتها با توجه به فشارها ی ناشی از تقاضای سود سهام نقدی از طرف سرمایه گذاران و ترجیح آنان به دنبال یک راه حل بهینه اند.
نسبت نهایی تقسیم سود به طور عمده باید بر مبنای ترجیحات سرمایه گذاران نسبت به سود سهام در برابر منافع سرمایه ای تعیین شود. باید دید که سرمایه گذار نهایی ترجیح میدهد شرکتی داشته باشد که درآمدش را به صورت سود سهام تقسیم کندیا اینکه درآمد شرکت برای ایجاد منافع سرمایه ای دوباره جذب فعالیتها ی شرکت گردد.
این ترجیح میتواند بر حسب مدل ارزشیابی سهام با نرخ رشد ثابت در نظر گرفته شود:
رابطه فوق نشان میدهد که اگر شرکت نسبت تقسیم سودش را افزایش دهد و بنابراین را بالا میبرد، صورت کسر افزایش خواهد یافت و بنابراین روش اتخاذ شده به تنهایی سبب میشود که قیمت سهام بالا برود. با وجود این اگر بالا برود، در نتیجه مبالغ کنونی برای سرمایه گذاری مجدد در دسترس نخواهد بود، پس نرخ رشد مورد انتظار (g) پایین خواهد آمد و قیمت سهام به طرف پایین میل خواهد کرد.
در این صورت، هر تغییری در سیاست تقسیم سود دو اثر متضاد دارد و شرکت باید به دنبال رسیدن به یک تصمیم مناسب در ارتباط با سود سهام جاری و نرخ رشد آتی باشد تا اینکه قیمت سهام را حداکثر کند. در این قسمت چند تئوری مربوط به سیاست تقسیم سود یا ترجیح سرمایه گذار به اختصار بیان میشود.