بازدههای مثبت به طور جزیی در سود شناسایی میشوند و شناخت کامل آن ها به دوره های آتی منتقل می شود. این نشان میدهد که در هر دوره با اخبار خوب، افزایش در ارزش دفتری کمتر از افزایش در ارزش سهام خواهد بود. به این ترتیب باعث انباشته شدن تفاوت مثبت بین ارزش بازار سهام و ارزش دفتری سهام میگردد. در مقابل بازدههای منفی به طور کامل و به موقع در سود و ارزش دفتری منعکس میشوند. در این حالت تفاوت مثبت انباشته شده بین بازدهها و سود به طور بالقوه کاهش مییابد. اما این تفاوت انباشته هرگز منفی نخواهد شد . پس عدم تقارن زمانی در سود باعث ارائه کمتر از واقع ارزش دفتری می شود .علاوه بر این، عدم تقارن زمانی بزرگ تر موجب زیادتر شدن تفاوت های انباشته بین ارزش سهام و ارزش دفتری می شود که خود بیانگر MTB بالاتر است (همان منبع، ص۵)۱.
در مثال فوق دو نکته قابل توجه است نخست اینکه ، به طور ضمنی فرض می شود ، حسابداری ارزش سهام را گزارش می کند که شامل فرصت های رشد و سودآوری آتی نیز میباشد. از این رو همان طورکه در قسمت (۲-۴-۲ ) بحث شد براساس تئوری واتز نقش حسابداری، گزارشگری ارزش خالص دارایی های قابل شناسایی۲ است نه ارزش سهام. از تفاوت بین EV و NAV فرصت های رشد و سودآوری آتی بدست میآیند. باید توجه داشت که هم MTB و هم عدم تقارن زمانی سود به طور ضمنی فرض می کنند که ملاک های محافظه کاری به ترتیب ارزش سهام و تغییرات در ارزش سهام (بازدهها) هستند. این ملاک ها به ترتیب از طریق فرصت های رشد و سودآوری آتی و تغییرات فرصت های رشد و سودآوری آتی، باعث بوجود آمدن تفاوت بین خالص دارایی های قابل شناسایی با ارزش سهام و تغییرات خالص دارایی های قابل شناسایی با تغییرات ارزش سهام میشوند. بنابراین در چارچوب نظری مورد نظر، هم MTB و هم عدم تقارن زمانی سود، محافظهکاری را با خطا اندازهگیری می کنند. ولی در همان قسمت (۲-۴-۲ ) اشاره شد که با افزایش دوره برآورد عدم تقارن زمانی سود این خطاها قابل جبران است. دوم این که، همان طور که در این مثال نشان داده می شود، تبلور محافظه کاری در ارزش دفتری، از زمان« عرضه اولیه عمومی سهام شرکت»۳ شروع می شود. بنابراین همان طور که انتظار می رود رابطه بین MTB و عدم تقارن زمانی سود باید مثبت باشد. برای بررسی این رابطه نیاز است که دوره زمانی بررسیها از زمان عرضه اولیه عمومی سهام شرکتها انتخاب شود.
در غیر این صورت اگر بدون توجه به اولین عرضه عمومی سهام شرکت ها، برای بررسی این رابطه، یک بازه زمانی بعد از عرضه اولیه عمومی سهام انتخاب شود و از سود و بازدههای شرکت ها در طی آن دورهها استفاده گردد، عدم تقارن زمانی سود تحت تاثیر«وضعیت ارزش سهام در اول دوره»[۱] قرار میگیرد. نسبت MTB نیز در ابتدای دوره بیش از یک نیست و بیانگر هم تغییرات فرصت های رشد و سودآوری آتی و هم خالص داراییها است و محافظه کاری درست پس از عرضه اولیه عمومی سهام شرکت ها بوجود میآید. اینک با درک این اثرات گوناگون، نخست، تاثیر وضعیت اولیه ارزش سهام را بر معیارهای واکنش به هنگام سود تشریح میکنیم و سپس به بیان این موضوع خواهیم پرداخت که چگونه افزایش دوره های بر آورد عدم تقارن زمانی سود موجب تعدیل (کم شدن ) اثر وضعیت اولیه ارزش سهام و برقراری یک رابطه مثبت با MTB آخر دوره خواهد شد.
- ۲. NAV
۳.Initial Public offering (IPO).
[۱] -The composition of equity value at the beginning of the period.
سوالات یا اهداف پایان نامه :
آیا بین محافظه کاری در حسابداری و هزینه سرمایه رابطه ای وجود دارد ؟
البته از آنجا که محافظه کاری با دو معیار عدم تقارن زمانی سود۴ و نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری سنجیده می شود، سئوال فوق را می توان در قالب دو سئوال زیر بیان نمود :
سئوال اول : آیا بین هزینه سرمایه و محافظه کاری بر مبنای معیار عدم تقارن زمانی سود رابطه منفی وجود دارد ؟