تعیین اهداف به صورت مشارکتی:
تعیین اهداف مشارکتی به عنوان مشارکت در تنظیم بودجه تعریف شده است(pierce and Sweeney,2004)
نتایج بررسی ها و مطالعات انجام شده نشان میدهد که علیرغم گزارشات مبنی بر مشارکت در تنظیم بودجه، عملاً هیچ گونه مشارکت واقعی در فرایند تنظیم بودجه مشاهده نشده است. ارگریس این گونه مشارکت را تحت عنوان مشارکت مصنوعی نام برده و معتقد است که هیچ گونه نفوذ واقعی از سوی مرئوسین در فرایند تنظیم بودجه وجود ندارد. (Argyris, 1952)
مزایای ناشی از مشارکت را میتوان به شرح زیر برشمرد: (۱۹۹۸ (Sheilds and Shields
- به اشتراک گذاشتن اطلاعات به صورت عمودی از سطوح بالای سازمان به سطوح پایین
- همبستگی درون سازمانی در طی سلسله مراتب و از سطوح بالا به پایین
- بهبود انگیزه و گرایش به سازمان
چنین مزایایی از عدم تقارن اطلاعاتی در محیط کار، عدم اطمینان محیطی و همبستگی کاری ناشی میشوند
لازم به ذکر است که مشارکت در تنظیم و اجرای بودجه باید با توجه به محیط سازمان عملی شود، که مستلزم وجود برخی شرایط اولیه در سازمان است. اگر مشارکت در تنظیم واجرای بودجه در محیط سازمانی و موقعیت نامناسب عملی شود، ( بطور مثال در سازمانی که مقدمات اولیه وجود ندارد ) منجر به شناور سازی بیش از حد بودجه (otley, 1978) ویا سختی بیش از حد بودجه (mcnair, 1991) خواهد شد.
۲-۹-۲-۳) نوع ارزیابی عملکرد:
مؤسسات حسابرسی با کار فشرده روبرو هستند و سنجش کیفیت حسابرسی کاری بس دشوار است، نتایج حاصل از بکارگیری بودجه زمانی برای کنترل هزینه حسابرسی نشانگر وجود فشار برعملکرد حسابرسان است.(mcnair, 1991) توانایی برای دستیابی به بودجه زمانی معیار اولیه برای ارزیابی عملکرد مطلوب در مؤسسات حسابرسی است. (Kelley and seiler, 1982) و بخش اعظمی از حسابرسان بدون توسل به رفتارهای غیر کارکردی قادر به دستیابی به بودجه نمی باشند. (otley and pierce, 1996)
۲-۱۰)تئوری تغییرات تدریجی بودجه:
این تئوری که اولین بار در سال ۱۹۸۰ توسط ویتزمن ارائه شد (Weitzman, 1980)، بیان می کند که عدم تقارن اطلاعاتی در باره قابلیتهای پرسنل تحت مدیریت، سبب می شود تا مدیران در تنظیم بودجه های آتی، عملکرد جاری را مبنا قرار دهند. بنابراین تغییرات در بودجه به علت عملکرد گذشته نامتقارن خواهد بود. بدین صورت که انحراف مساعد منجر به بهبود استانداردهای عملکرد می شود حال آنکه استانداردهای پایین به دنبال انحرافات نامساعد غیرقابل اجتناب خواهد بود.
در تنظیم بودجه ای که در آن پرسنل بر اساس قراردادهای مبتنی بر بودجه پاداش دریافت می نمایند، همواره با دو نوع مشکل انگیزشی روبرو هستیم:
- مشکل انگیزشی ایستا، که اشاره به انگیزش کارکنان در یک دوره معین برای بدجلوه دادن امکانات موجود به منظور تنظیم بودجه با استانداردهای پایین دارد که امکان دریافت پاداش بیشتر را از طریق عملکرد به ظاهر بالا در آن دوره افزایش می دهد.
- مشکل انگیزشی پویا (دینامیک)، که در این تحقیق مدنظر ماست، ناشی از واکنش بالقوه سرپرستان برای تغییرات تدریجی در بودجه های آتی است. تغییرات تدریجی تمایل طبیعی سرپرستان را که به طور کامل از قابلیت های عملکردی پرسنل تحت مدیریتشان آگاهی ندارند، در بکارگیری عملکرد جاری پرسنل به عنوان مبنایی برای تنظیم بودجه دوره آتی، می رساند.
بر اساس تئوری تغییرات تدریجی، بودجه دوره آتی برابر بودجه دوره جاری به اضافه تعدیلات مبتنی بر عملکرد واقعی است، که این تعدیلات به علت وجود انحرافات عملکرد از بودجه می باشد.
۲-۱۰-۱) تغییرات تدریجی متقارن: چنانچه تأثیر انحرافات مساعد و نامساعد دوره گذشته در تنظیم بودجه دوره جاری به یک میزان باشد بیانگر وجود تغییرات تدریجی متقارن در بودجه می باشد. (در تنظیم بودجه زمانی حسابرسی، تغییر به سوی استانداردهای عملکرد بالا به علت انحرافات مساعد و تغییر به سوی استانداردهای پایین تر به علت انحرافات نامساعد، به یک نسبت خواهد بود.)
۲-۱۰-۲)تغییرات تدریجی نامتقارن: چنانچه تأثیر انحرافات مساعد دوره گذشته در تنظیم بودجه دوره جاری نسبت به انحرافات نامساعد بیشتر باشد، با تغییرات تدریجی نامتقارن بودجه روبرو هستیم. (در تنظیم بودجه زمانی حسابرسی، تغییر به سوی استانداردهای عملکرد بالا به علت انحرافات مساعد نسبت به تغییر به سوی استانداردهای پایین تر به علت انحرافات نامساعد، بیشتر خواهد بود.)
Ratcheting theory- [1]
سوالات یا اهداف پایان نامه :
- آیا تفاوت معناداری بین ساعات بودجه شده[۱] و ساعات گزارش شده[۲] پروژه های حسابرسی صورتهای مالی در سازمان حسابرسی وجود دارد؟
- آیا تغییرات در بودجه زمانی سال جاری نسبت به سال گذشته با انحرافات بودجه زمانی سال گذشته ارتباط معناداری دارد؟ در صورت مثبت بودن پاسخ، آیا میزان این ارتباط در انحرافات مساعد و نامساعد متفاوت است؟
- آیا تغییرات در ساعات گزارش شده سال جاری نسبت به سال گذشته با انحرافات بودجه زمانی سال گذشته ارتباط معناداری دارد؟ در صورت مثبت بودن پاسخ، آیا میزان این ارتباط در انحرافات مساعد و نامساعد متفاوت است؟
- آیا رابطه معناداری بین بودجه زمانی سال جاری و عوامل صاحبکار متشکل از میزان داراییها، میزان فروش،تعداد واحدهای فرعی و ریسک شرکت وجود دارد؟
[۱] - Budgeted hours
Reported hours- [2]