تحقیق آلدرمن و دیتریک:
در سال ۱۹۸۲ تحقیقی توسط آلدرمن و دیتریک در مورد بروز رفتارهای غیرحرفه ای حسابرسان انجام شد. نتایج تحقیقات این دو نشان می دهد که وقوع رفتارهای غیرحرفه ای یک امر غیرمعمول برای حسابرسان نیست. آنها دریافتند که برخلاف نتایج تحقیق قبلی رفتارهای غیرحرفه ای در شرکتهای بزرگ نیز وجود دارد. ضمن آنکه بروز چنین رفتارهایی در سطح حسابرسان و کمک حسابرسان بیش از سطوح دیگر است. آن دو همچنین معتقدند که نتایج مطالعات قبلی به دلیل آنکه حسابرسان با کمتر از یک سال تجربه و غیرCPA منظور نشده اند، ممکن است که واقعیت رفتارهای حرفه ای را کمتر از آنچه که هست بیان نموده باشد.(Alderman and deitrick)
۲-۱۲-۳)تحقیق کلی و مارگیم:
در سال ۱۹۸۷ ، کلی و مارگیم تحقیقی در مورد بروز رفتارهای غیرحرفه ای و ارتباط آن با نوع قرارداد حسابرسی (مقطوع و غیرمقطوع) صورت گرفت. این دو معتقدند که محیط رقابتی شدید برای ارائه خدمات حسابرسی و وجود روش مناقصه منجربه کاهش قابل ملاحظه ای در حق الزحمه میگردد. مؤسسات حسابرسی نیز دز جهت نگهداری حاشیه سود در یک سطح قابل قبول ناگزیر از کاهش هزینه های خود می باشند. این امر نخستین دلیل برای کاهش بودجه زمانی و فشار بر حسابرسان می باشد. این فشار منجربه ازبین رفتن کیفیت حسابرسی می گردد که در کوتاه مدت قابل رویت نیست. نتایج تحقیق حاکی از آن بود که بروز رفتارهای غیرحرفه ای در قراردادهای مقطوع بیش از قراردادهای غیرمقطوع میباشد.
(Kelley and margheim, 1987)
این دو همچنین در تحقیق دیگری در سال ۱۹۹۰ با بهره گرفتن از مدل بهبود یافته «استرس سازمانی ایوانسویچ و ماتسون» در سه بخش از دو مؤسسه بزرگ حسابرسی به بررسی تأثیر فشار بودجه زمانی روی رفتار غیرحرفه ای حسابرسان و این که چطور تنوع ویژگی اعضای تیم حسابرسی می تواند تأثیرات غیرحرفه ای فشار بودجه زمانی را تعدیل کند، پرداخته اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که یک رابطه U شکل معکوسی بین فشار بودجه زمانی و میانگین درصد کسر گزارشگری در وقت وجود دارد. همچنین درصد کسر گزارشگری در زمان، در حسابرسی های کوچک، بیشتر است. (Kelley and margheim, 1990)
۲-۱۲-۴)تحقیق ریچارد هاستون:
در تحقیقی که در سال ۱۹۹۹ توسط ریچارد و هاستون انجام شد، تأثیر مشترک فشار حق الزحمه و ریسک صاحبکار بر تصمیمات بودجه ای مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که در صورت وجود فشار مدیران نسبت به افزایش ریسک کمتر واکنش نشان می دهند. در صورت وجود فشار نرخ ها، ساعات بودجه شده کمتر اگرچه سودآوری کوتاه مدت را افزایش می دهد، ولی با استانداردهای حرفه ای و منافع بلندمدت مؤسسه در تضاد است و اثربخشی حسابرسی را به خطر می اندازد.علاوه براین نتایج این تحقیق نشان می دهد که در افزایش ریسک صاحبکار در موارد وجود فشار نرخ حسابرسی نسبت به موارد عدم وجود آن، مدیران حسابرسی روش های حسابرسی کمتری را برنامه ریزی خواهند کرد که توأم با کاهش قابلیت اعتماد روشها و بررسی حوزه های ریسک کمتری است. و سرانجام در صورت افزایش ریسک صاحبکار، علی رغم وجود فشار نرخ، مدیر حسابرسی انتظار دارد که زمان بیشتری نسبت به ساعات بودجه شده صرف انجام حسابرسی شود. (Houston, 1999)
۲-۱۲-۵)تحقیق دیوید اوتلی و برنارد پیرز:
در سال ۱۹۹۶ ، اوتلی و پیرز در تحقیقی وجود رابطه معکوس U شکل بین سختی بودجه و رفتارهای غیرحرفه ای پرداختند. با توجه به طرز تلقی حسابرسان از سرپرستان حسابرسی به عنوان ارکان تأثیرگذار بر مؤسسه، این تحقیق بر سرپرستان حسابرسی متمرکز بود. این تحقیق در ۳ مؤسسه از ۶ مؤسسه بزرگ حسابرسی ایرلند صورت گرفت و برای آزمون فرضیه ها از پرسشنامه های ارسالی از طریق پست الکترونیکی استفاده شد که در مجموع از ۳۵۶ پرسشنامه ارسالی ۲۶۰ مورد به محققین عودت داده شد که مورد استفاده قرار گرفتند. فرضیات این تحقیق به صورت زیر بیان می شوند.
۱ – با افزایش در سختی بودجه بروز رفتارهای کاهنده کیفیت حسابرسی از سرپرستان در ابتدا افزایش می یابد تا به حداکثر برسد و از این مرز به بعد افزایش در سختی بودجه با کاهش در این رفتارها همراه است.
۲ - با افزایش در سختی بودجه زمانی، کمتر گزارش نمودن ساعات حسابرسی توسط سرپرست در ابتدا افزایش می یابد تا به حداکثر برسد و از این مرز به بعد افزایش در سختی بودجه با کاهش در کمتر گزارش نمودن ساعات حسابرسی همراه است.
۳ - با افزایش تأثیر صاحبکار در بودجه زمانی، قابلیت حصول بودجه زمانی کاهش می یابد.
۴ – با افزایش تأثیر برنامه حسابرسی در بودجه زمانی، قابلیت حصول بودجه افزایش می یابد.
۵ – با افزایش میزان مشارکت سرپرستان در تعیین بودجه زمانی، قابلیت حصول بودجه زمانی افزایش می یابد.
بر اساس نتایج آزمون، مشاهده شد که با افزایش در سختی بودجه زمانی رفتارهای غیرحرفه ای حسابرسان در برخی سطوح ثابت و در برخی دیگر افزایش می یابد، که بیانگر رد فرضیه های ۱و۲ است . فرضیه های ۳و۴و۵ بر اساس نتایج آزمونهای آماری پذیرفته شد. (otley and peierce, 1996)
سوالات یا اهداف پایان نامه :
- آیا تفاوت معناداری بین ساعات بودجه شده[۱] و ساعات گزارش شده[۲] پروژه های حسابرسی صورتهای مالی در سازمان حسابرسی وجود دارد؟
- آیا تغییرات در بودجه زمانی سال جاری نسبت به سال گذشته با انحرافات بودجه زمانی سال گذشته ارتباط معناداری دارد؟ در صورت مثبت بودن پاسخ، آیا میزان این ارتباط در انحرافات مساعد و نامساعد متفاوت است؟
- آیا تغییرات در ساعات گزارش شده سال جاری نسبت به سال گذشته با انحرافات بودجه زمانی سال گذشته ارتباط معناداری دارد؟ در صورت مثبت بودن پاسخ، آیا میزان این ارتباط در انحرافات مساعد و نامساعد متفاوت است؟
- آیا رابطه معناداری بین بودجه زمانی سال جاری و عوامل صاحبکار متشکل از میزان داراییها، میزان فروش،تعداد واحدهای فرعی و ریسک شرکت وجود دارد؟
[۱] - Budgeted hours
Reported hours- [2]