دانشگاه شیراز
دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی
پایان نامه کارشناسی ارشد در رشته روانشناسی تربیتی
پیش بینی خودکارآمدی و رضایت از زندگی دانشآموزان دبیرستانی بر اساس سرمایههای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی
استاد راهنما
دکتر فریده یوسفی
(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است)
چکیده
سرمایههای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بر خودکارآمدی و رضایت از زندگی دانشآموزان تأثیر دارند اما این رابطه به ندرت مورد بررسی علمی قرار گرفته است. بر این اساس، هدف عمدهی پژوهش حاضر پیشبینی خودکارآمدی و رضایت از زندگی دانشآموزان بر اساس سرمایههای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بود. پژوهش حاضر از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشآموزان دختر و پسر مقطع متوسطه شهر شیراز بود که 398 نفر به عنوان نمونه تعیین و به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. ابزار سنجش خودکارآمدی، مقیاس خودکارآمدی موریس، ابزار سنجش رضایت از زندگی، مقیاس رضایت از زندگی هیوبنر و همکاران و برای سنجش [سرمایه فرهنگی، سرمایه اجتماعی و سرمایه اقتصادی] مقیاسها پژوهشگرساخته بود. با بهره گرفتن از روش تحلیل عاملی، روایی سازه، و با بهره گرفتن از همسانی درونی به روش آلفا کرونباخ، ضریب پایایی کلیه مقیاسها مورد محاسبه قرار گرفت. یافتههای پژوهش نشان داد کالای فرهنگی میتواند خودکارآمدی تحصیلی را به طور مثبت و معناداری پیشبینی کند. رفتارهای فرهنگی می تواند خودکارآمدی اجتماعی را به طور مثبت و معناداری پیشبینی کند و کالای فرهنگی و رفتارهای فرهنگی به طور مثبت و معنادار و اعتماد اجتماعی منفی و معنادار میتوانند خودکارآمدی عاطفی را پشبینی کنند. علاوه بر این، یافتههای پژوهش نشان داد مشارکت اجتماعی، اعتماد اجتماعی و کالای فرهنگی رابطه منفی و معناداری با رضایت از زندگی دارند. نتیجهگیری اساسی پژوهش حاضر این است که والدین و مدرسهها با افزایش میزان کالای فرهنگی به عنوان بعدی از سرمایه فرهنگی، میتوانند خودکارآمدی تحصیلی دانشآموزان را افزایش دهند. خانوادهها و مدارس با تشویق رفتارهای فرهنگی میتوانند به خودکارآمدی اجتماعی دانشآموزان کمک کنند و با افزایش دسترسی دانشآموزان به کالاهای فرهنگی و تشویق آنان به انجام رفتارهای فرهنگی، میتوانند خودکارآمدی عاطفی آنان را ارتقاء بخشند. و بالاخره این که سرمایه اقتصادی نمیتواند تضمین کننده رضایت از زندگی باشد و خانوادهها و مدارس جهت ارتقای رضایت از زندگی دانشآموزان لازم است به ابعاد و جهات غیرمادی نیز توجه نمایند.
واژه های کلیدی: سرمایه فرهنگی، سرمایه اجتماعی، سرمایه اقتصادی، خودکارآمدی، رضایت از زندگی
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول: مقدمه
1- 1-کلیات. 2
1-2- بیان مساله. 7
1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق 11
1-4- اهداف پژوهش. 12
1-5- سؤالات پژوهش. 13
1-6- تعریف مفهومی متغیرها. 13
1-6-1- خودکارآمدی 13
1-6-2- رضایت از زندگی 13
1-6-3- سرمایه فرهنگی 14
1-6-4- سرمایه اجتماعی 14
1-6-5- سرمایه اقتصادی. 14
1-7- تعاریف عملیاتی متغیرها. 14
1-7-1- خودکارآمدی. 14
1-7-2- رضایت از زندگی 15
1-7-3- سرمایه فرهنگی 15
1-7-4- سرمایه اجتماعی 15
1-7-5- سرمایه اقتصادی. 16
عنوان صفحه
فصل دوم : مبانی نظری و تحقیقات پیشین
2-1- مبانی نظری 18
2-1-1- مفهوم خودکارآمدی 18
2-1-2- رضایت از زندگی 23
2-1-3- سرمایه فرهنگی 26
2-1-4- سرمایه اجتماعی 32
2-2- تحقیقات پیشین 37
2-2-1- تحقیقات پیشین مربوط به خودکارآمدی و سرمایهها. 37
2-2-2- تحقیقات پیشین مربوط به رضایت از زندگی و سرمایهها 39
فصل سوم: روش پژوهش
3-1- طرح پژوهش. 42
3-1-1- جامعه آماری 42
3-1-2- نمونه و روش نمونه گیری. 42
3-2- ابزارهای پژوهش. 43
3-2-1- مقیاس خودکارآمدی. 43
3-2-2- مقیاس رضایت از زندگی ( BMSLSS) 46
3-2-3- مقیاس سرمایه فرهنگی. 47
3-2-4- مقیاس سرمایه اجتماعی 49
3-2-5- مقیاس سرمایه اقتصادی. 50
3-3- نحوه اجرای آزمون 51
3-4- روش تجزیه و تحلیل اطلاعات 51
عنوان صفحه
فصل چهارم: یافتهها
4-1- یافته های توصیفی متغیرهای مورد پژوهش 53
4-2- یافته های مربوط به سئوالات پژوهش 54
4-2-1- رابطه سرمایه فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی با خودکارآمدیو رضایت از زندگی. 54
4-2-2- پیشبینی خودکارآمدی بر اساس سرمایه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی. 55
4-2-3- پیشبینی رضایت از زندگی بر اساس سرمایه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی 58
فصل پنجم: بحث و نتیجهگیری
5-1- بحث و بررسی یافته های پژوهش. 60
5-2-کاربردهای نظری و عملی. 68
5-3- محدودیت های تحقیق 70
5-4- پیشنهادهای تحقیق. 71
فهرست منابع و مآخذ
منابع فارسی 72
منابع انگلیسی 77
کلیات
زندگی هر انسان از باورها، هیجانها و عواطف او ساخته شده است. فرایندهای شناختی و هیجانی در جایجای زندگی، بر عملکرد انسان تأثیر میگذارند. باورهای خودکارآمدی[1] از مفاهیمی هستند که همواره توجه روانشناسان را به خود جلب کردهاند و در ابعاد گوناگون زندگی انسان متجلی میشوند. برای نخستین بار بندورا[2] (1977)، مفهوم خودکارآمدی را به ادبیات روانشناسی وارد کرد. خودکارآمدی از مفاهیم مهم در نظریه شناختی-اجتماعی بندورا است (باسول[3]، 2010). در نظریهی شناختی-اجتماعی خودکارآمدی عبارت از احساس شایستگی، کفایت و قابلیت در کنارآمدن با زندگی است (شولدز و شولدز[4]، 1998). بندورا خودکارآمدی را یکی از فرایندهای شناختی میداند که ما از طریق آن بسیاری از رفتارهای اجتماعی خود و بسیاری از ویژگیهای شخصی را گسترش میدهیم. رفتارهای اشخاص به این بستگی دارد که خود باور داشته باشند که میتوانند عمل خاصی را با موفقیت به انجام برسانند (بندورا، 1977؛ ترجمه ماهر، 1372). باورهای فرد نسبت به تواناییهای خود بر رفتار به شیوههای مختلف، از جمله بر انتخابهای آنها تأثیر مثبت میگذارد و باعث میشود که فرد جریان عمل را دنبال یا قطع کند (آبنیکی، 1385). خودکارآمدی بالا موفقیت و زندگی شخصی انسان را از طرق بسیار، غنی میکند (پرسکیوا، بوتا و پاپاگیانی[5]، 2008)، پژوهشهای انجام شده، نشان میدهند که خودکارآمدی در شکل دهی به رفتار فردی و دستیابی موفق به اهداف نقش قدرتمندی دارد (استیس[6] و همکاران، 2006).
از نظر بندورا، خودکارآمدی تنها زمانی بر کارکرد تأثیر میگذارد که شخص، مهارتهای لازم را برای انجام کاری ویژه دارا باشد و برای انجام آن کار به اندازهی کافی برانگیخته شود (فراری 1991، به نقل از پاجارس[7]، 1996). خودکارآمدی به عنوان یکی از مفاهیم محوری در مبحث شناختی- اجتماعی، کانون توجه بسیاری از متخصصان تعلیم و تربیت میباشد و سهم مهمی در روانشناسی تربیتی دارد، چرا که باور افراد از توانمندیها و شایستگیهایشان و همچنین تفکر، استدلال و تفسیر آنان هنگام مواجه شدن با مسائل و موقعیّتها، جنبههای مختلف زندگی آنان را تحت الشعاع قرار میدهد (نیکنام، 1390).
از دیدگاه پاستورلی و همکاران (2001)، خودکارآمدی سازهای چند بعدی است و باید در زمینه های مختلف مورد ارزیابی قرار گیرد. خودکارآمدی به توان فرد در رویارویی با مسائل برای رسیدن به اهداف و موفقیت او اشاره دارد.
تحقیقات نشان دادهاند که خودکارآمدی بیشتر از این که تحت تأثیر ویژگیهای هوش و توان یادگیری دانشآموزان باشد، تحت تأثیر ویژگیهای شخصیتی از جمله باور داشتن خود (اعتماد به نفس)، تلاشگر بودن و تسلیم نشدن (خودباوری)، وارسی علل عدم موفقیت به هنگام ناکامی (خودسنجی)، آرایش جدید مقدمات و روشهای اجتماعی رسیدن به هدف (خودتنظیمی) و تحت کنترل درآوردن تکانهها (خودرهبری)، قرار دارد. این عوامل در برخی از دانشآموزان حتی بیشتر از توان یادگیری موجب پیشرفت آنها میشود (بهرامی، 1386؛ به نقل از پور جعفردوست،