افشای بیشتر اطلاعات صرف نظر از هزینههای افشای اطلاعات اضافی از یک سو هزینه معاملات سهام را کاهش میدهد که این امر به کاهش نرخ بازده موردانتظار سرمایهگذاران و کاهش هزینه حقوق صاحبان سهام منجر میشود و از سوی دیگر با افزایش میزان افشا در گزارشهای سالانه، بازار سهام شرکت شفافتر شده و این امکان را برای سرمایهگذاران ایجاد می کند که با اطمینان بیشتری پارامترهای موثر بر قیمت سهام را برآورد نمایند. با کاهش ریســک عدم اطمینان نرخ بازده مورد انتظار سهامداران و در نهایت هزینه سرمایه نیز کاهش مییابد (بوتوسان، ۱۹۹۷).
باری و براون در سال ۱۹۸۵ استدلال کردند در زمانی که افشا تکمیل نمی شود، سرمایه گذاران ریسک هایی را در پیش بینی بازده آتی سرمایه گذاری های خود تحمل می کنند. اگر تنوع بخشی این ریسک ممکن نباشد، سرمایه گذاران به منظور تحمل ریسک اطلاعات، بازده اضافی تقاضا می کنند. مدیران به این منظور به افشای اختیاری اطلاعات ترغیب می شوند تا ریسک اطلاعات را کاهش دهند و بنابراین هزینه سرمایه شان را نیز کاهش دهند.
بعد دوم که نقطه نظر مقابل نظریه قبلی است بیان می کند که افشای بیشتر و در فواصل زمانی کمتر موجب افزایش هزینه سرمایه می شود. این دیدگاه که بیشتر جنبه تجربی دارد تا تئوری، متکی به این منطق و استدلال است که هر چه میزان افشاء و دفعات آن افزایش می یابد، تغییرات قیمت سهام واحد اقتصادی در اثر افشاء بیشتر شده و افزایش تغییرات قیمت سهام باعث افزایش پراکندگی بازده سهم در کوتاه مدت ودر نتیجه افزایش ریسک سرمایه گذاری و این افزایش ریسک موجب افزایش نرخ بازده مورد انتظار سهامداران و سایر سرمایه گذاران می شود و در نهایت موجب افزایش هزینه سرمایه شرکت می گردد. البته تحقیقاتی که انجام شده حاکی از این است که باید در مورد جزئیات افشاء، نوع افشاء از لحاظ اجباری یا اختیاری بودن و زمان افشاء و همچنین نحوه برخورد با اطلاعات داخلی (محرمانه) در بازار سرمایه توجه ویژه ای شود. چرا که این موضوعات می تواند نتایج متفاوتی را در زمینه تمام تحقیقاتی به دست دهد که به گونه ای متکی به افشا هستند (نصیر پور، ۱۳۷۹).
۲-۳-۲-۳-۲-۴- اندازه شرکت
اندازه شرکت بیانگر حجم و گستردگی فعالیت شرکت است. منطقاً شرکتهای بزرگتر ضمن سهولت دسترسی به منابع مالی مختلف، با توجه به اعتباری که دارند از ریسک کمتری برای سرمایهگذاری برخوردار هستند و ریسک کمتر اصولاً موجب کاهش هزینه سرمایه خواهد شد. زیرا شرکتهای بزرگتر معمولاً ثبات بیشتری در مقایسه با شرکتهای کوچکتر دارند و میزان نوسان قیمت سهام و در نتیجه ریسک آنها کمتر است. همه این عوامل موجب میشود نرخ بازده مورد انتظار سرمایهگذاران کاهش یابد و از هزینه سرمایه شرکتهای بزرگتر کاسته شود. تحقیقات لنگ و لاندهلم (۱۹۹۶) نشان میدهد که رابطه مستقیمی بین سطح و کیفیت افشا با اندازه شرکت وجود دارد و در شرکتهای بزرگتر بهدلیل افشای بیشتر و شفافتر، ریسک کاهش مییابد و موجب میشود نرخ بازده مورد انتظار سرمایهگذاران و به تبع آن هزینه سرمایه در آنها کاهش پیدا کند.
۲-۳-۲-۳-۲-۵- نوع صنعت
نوع صنعت با هزینه سرمایه ارتباط معنی داری دارد و هزینه سرمایه در صنایع مختلف دارای تفاوت معنی داری است و این موضوع می تواند ناشی از ریسک متفاوت، رشد متفاوت، تأثیرپذیری متفاوت از تغییر شرایط اقتصادی و سیاسی و نیز سودآوری متفاوت صنایع باشد (عثمانی، ۱۳۸۱).
سود آوری صنایع مختلف معمولاً یکسان نیست و نسبتهای سودآوری از صنعتی به صنعت دیگر، تغییرات عمدهای می تواند داشته باشد. سودآوری و بازده بهعنوان متغیری محسوب میشود که با ریسک رابطه مستقیم دارد و حتی گاهی در ادبیات مالی بین آنها یک رابطه خطی ترسیم و بیان شده است. معمولاً سودآوری گذشته موجب انتظار سودآوری در آینده میگردد و بین سودآوری مورد انتظار و ریسک یک رابطه مستقیم وجود دارد.
رقابت و انحصار بین شرکت های فعال در هر صنعت و شدت رقابت و انحصار در بین صنایع مختلف معمولاً یکسان نیست. در برخی از صنایع، تعدد شرکت ها و نزدیک بودن سطح کیفی محصولات آنها با یکدیگر رقابت را در بین آنها تشدید کرده است و هر چه این رقابت بیشتر باشد بازده این شرکت ها و به تبع آن بازده سهام آنها از احتمال نوسان بیشتری برخوردار خواهد بود و این موضوع ریسک بالقوه شرکت را تحت تأثیر قرار داده و از این جهت موجب افزایش هزینه سرمایه آن خواهد شد. رشد مورد انتظار در صنایع مختلف یکسان نیست. برخی از صنایع نوپا فرایند رشد قابل توجهی را پیش رو دارند در حالی که برخی دیگر از صنایع رشد یافته بوده و فرایند رشد بالقوه خود را طی کرده اند. بدیهی است که سرمایه گذاران برای شرکتی که رشد بالقوه ای متصور هستند نرخ بازده مورد انتظار بیشتری در نظر می گیرند و به تبع آن هزینه تأمین مالی آنها افزایش خواهد یافت. بازار فروش محصولات می تواند در صنایع مختلف از نوسان و اطمینان مختلفی برخوردار باشد. در برخی از صنایع بازار مطمئن و با ثباتی برای تولیدات وجود دارد و حتی بازار صادراتی نیز دارند. در مقابل برخی صنایع بازار فروش لغزنده و بی ثباتی دارند که این موضوع نیز نوسان بالقوه بازدهی آنها و افزایش ریسک را در پی دارد و افزایش ریسک موجب افزایش نرخ بازده مورد انتظار و نهایتاً افزایش هزینه سرمایه خواهد شد. ساختار بهای تمام شده محصولات در صنایع مختلف و حتی در بین شرکت ها فعال در هر صنعت متفاوت است. برخی از صنایع کاربراند و برخی دیگر بیشتر سرمایه بر هستند. شرکت های سرمایه بر، هزینه ثابت و ریسک مالی بالاتری خواهند داشت لذا هزینه تأمین مالی آنها نیز بیشتر خواهد بود. در مقابل شرکت های کاربر، بیشتر هزینه متغیر داشته و ریسک مالی آنها کمتر خواهد بود و در نهایت این مسئله موجب می شود هزینه تأمین مالی آنها کمتر از هزینه تأمین مالی سایر شرکت ها باشد. تأثیر پذیری صنایع از تغییرات فناوری یکسان نیست. تغییرات فناوری در برخی از صنایع آن چنان سریع است که طی چند سال تغییرات اساسی خواهد کرد و این تغییر فناوری باعث نوآوری در کیفیت محصولات و انواع آنها خواهد شد و شرکت ها برای عقب نماندن از قافله رقابت، ناچارند خود را با این تغییرات فناوری وفق دهند. تأثیر پذیری در مقابل تغییرات فناوری ریسک سرمایه گذاری این واحدهای اقتصادی را افزایش می دهد و موجب افزایش هزینه سرمایه آنها خواهد شد.
۱- Botosan, C. 1997. Disclosure level and the cost of equity. The Accounting Review 72: 323-349.
۲- Barry
۳- Brown
۱- Lang, M. , and Lundholm. 1996. Corpotrate disclosure policy and analyst behavior, The Accounting Review 71(4): 467-492.
سوالات یا اهداف پایان نامه :
سوال اصلی:
۱- بین ویژگیهای شرکت و ساختار سرمایه آنها چه رابطه ای وجود دارد؟
سوالات فرعی:
۱- بین ساختار هزینه و ساختار سرمایه چه رابطه ای وجود دارد؟
۲- بین اندازه شرکت و ساختار سرمایه چه رابطه ای وجود دارد؟
۳- بین سود آوری شرکت و ساختار سرمایه چه رابطه ای وجود دارد؟
برای پاسخگویی به سوالات بالا فرضیه های زیر تدوین شده است.