برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده و استاد راهنما در سایت درج نمی شود
(در فایل دانلودی نام نویسنده و استاد راهنما موجود است)
چکیده
اختلال در پوست که بزرگترین عضو بدن است به صورت بیماریهای مختلف پوستی تظاهر پیدا میکند. سیر بالینی طیف وسیعی از بیماریهای پوستی ناشی از تعامل پیچیده و متقابل بین عوامل زیستی، روانپزشکی، روانشناختی و اجتماعی است که میتوانند نقش مستعد کننده، تسریع کننده و یا تداوم بخش برای اختلال پوستی بازی کنند. از یک سو، عوامل روانشناختی میتوانند سبب پیشرفت بیماریهای پوستی گردد و از سوی دیگر اختلالهای روانی میتواند موجب بروز برخی بیماریهای پوستی شوند. بیماریهای پوستی همچون پسوریازیس و ویتیلیگو با پریشانی روانشناختی و ناگویی هیجانی قابل توجه و اختلالهای همبود روانپزشکی همراه است. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش نظمجویی فرآیندی هیجان در پریشانی روانشناختی و ناگویی هیجانی افراد مبتلا به بیماریهای پوستی بود. به همین منظور، 3 بیمار مبتلا به ویتیلیگو و 3 بیمار مبتلا به پسوریازیس که با توجه به معیارهای ورود به پژوهش و به شیوهی در دسترس انتخاب شدند، تحت آموزش راهبردهای نظمجویی فرآیندی هیجان مبتنی بر مدل گروس به مدت ده جلسه قرار گرفتند. بیماران شش دفعه (یک بار خط پایه، چهار بار در طول درمان و یک بار پیگیری 45 روزه پس از درمان) بوسیلهی مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (TAS-20) و مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس (DASS) مورد ارزیابی قرار گرفتند. پژوهش حاضر در چارچوب طرح تجربی تک آزمودنی A B بود. به منظور تحلیل دادهها از بازبینی نمودارها، شاخصهای تغییر روند، شیب، میزان تغییرپذیری کوهن و افزون بر این به منظور تعیین معناداری بالینی از شاخص درصد بهبودی و اندازه اثر استفاده شد. نتایج نشان داد که هر چهار فرضیه پژوهش مورد تایید قرار گرفتند و آموزش نظمجویی فرآیندی هیجانی توانست پریشانی روانشناختی و ناگویی هیجانی را هم در بیماران مبتلا به ویتیلیگو و هم در بیماران مبتلا به پسوریازیس به طور معناداری کاهش دهد. بنابراین آموزش نظمجویی فرآیندی هیجان به بیماران پوستی با توجه به نقش عوامل هیجانی در روند بیماریهای پوستی، به عنوان عوامل زمینهساز، تشدید کننده و تسریع کننده مفید بوده و متعاقبا برنامه ریزی و آموزش آن به بیمار و اطرافیان وی برای مقابله با عوارض روحی و روانی بیماری کمک کننده خواهد بود. در مجموع، میتوان از آموزش نظمجویی فرآیندی هیجانی به عنوان درمان کمکی، حمایتی و توانبخشی در کنار درمانهای دارویی استفاده کرد.
کلیدواژهها: نظمجویی فرآیندی هیجانی، پریشانی روانشناختی، ناگویی هیجانی، بیماریهای پوستی
فهرست مطالب
فصل اول 1
مقدمه. 2
بیان مسئله. 5
سوالهای پژوهش. 12
فرضیههای پژوهش. 12
تعریف نظری و عملیاتی متغیرهای پژوهش. 13
آموزش راهبردهای نظمجویی فرآیندی هیجان. 13
ناگویی هیجانی. 13
پریشانی روانشناختی. 13
فصل دوم. 15
بیماریهای پوستی. 16
بیماری پسوریازیس. 19
تاریخچه. 19
شیوع 20
عوامل ژنتیکی. 21
سبب شناسی. 23
سبب شناسی خودایمنی. 23
عوامل خطر. 25
عوامل خطر بیرونی. 26
عوامل خطر سیستمی. 26
ویژگیهای بالینی. 27
طبقه بندی بالینی. 28
انواع غیر چرکدانهای. 28
انواع چرک دانهای. 29
آسیب شناسی. 30
ضایعات کورکی. 30
انواع دیگر پسوریازیس. 32
درمان 32
درمانهای موضعی. 33
درمانهای موضعی دیگر. 35
نور (شیمی) درمانی. 36
بیماری ویتیلیگو. 38
شیوع 39
تشخیص لوکودرمها 40
سبب شناسی. 40
ژنتیک در ویتیلیگو. 42
فرضیههای سبب شناسی برای ویتیلیگو. 42
ویژگیهای بالینی. 44
اشکال بالینی. 45
طبقهبندی بالینی ویتیلیگو. 46
دورهی بیماری. 47
ویتیلیگو و بیماریهای چشمی. 48
اختلالات مرتبط. 49
ویتیلیگو در کودکی. 49
تشخیص افتراقی. 50
درمان 50
کورتیکواستروئیدها 50
مهارکنندههای کلسینورین موضعی. 51
نوردرمانی. 52
لیزر و دیگر ابزارهای نوری مرتبط. 54
درمانهای جراحی. 55
درمانهای ترکیبی. 56
رنگدانه سازی کوچک. 56
حمایت روانشناختی. 57
بیماریهای پوستی و عوامل روانشناختی. 58
پریشانی روانشناختی. 61
ناگویی هیجانی. 66
مبانی نظری ناگویی هیجانی. 67
سببشناسی ناگویی هیجانی. 69
پیشینه پژوهشی ناگویی هیجانی. 74
مبانی هیجان 76
تعریف نظمجویی هیجان 78
مدلهای نظمجویی هیجان 81
در نظمجویی هیجان چه چیزی نظمجویی میشود؟. 82
تفاوتهای فردی در نظمجویی هیجان 83
رویکردهای مداخله در مشکلات هیجانی از طریق آموزش نظمجویی هیجان 84
اصلاح راهبردهای نظمجویی هیجان از طریق مدل گروس. 86
جمعبندی. 96
فصل سوم. 99
طرح پژوهش. 100
جامعه، نمونه و روش نمونه گیری. 101
ابزارهای پژوهش. 102
مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو. 102
مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس. 103
مصاحبهی بالینی ساخت یافته برای اختلالهای محور Iدر DSM–IV. 103
مقیاس افسردگی بک-نسخه دوم. 104
مقیاس اضطراب بک. 105
معرفی شرکت کنندگان پژوهش. 105
بیماران مبتلا به ویتیلیگو. 105
بیماران مبتلا به پسوریازیس. 106
روش اجرای پژوهش. 107
ساختار کلی درمان آموزش راهبردهای نظمجویی فرآیندی هیجان مبتنی بر مدل گروس. 108
روش تجزیه و تحلیل دادهها 109
فصل چهارم. 111
دادههای توصیفی. 112
فرضیه اول 113
فرضیه دوم. 116
فرضیه سوم. 120
فرضیه چهارم. 127
فصل پنجم 137
فرضیههای پژوهش. 138
جمعبندی نهایی. 147
محدویتهای پژوهش. 148
پیشنهادهای پژوهشی. 148
پیشنهادهای کاربردی. 148
منابع 137
پیوستها 165
مقدمه
پوست بزرگترین عضو بدن است که همواره در معرض دید میباشد و ظاهر آن منعکسکننده سلامتی فرد است. پوست از سدهای موثر در برابر تهاجم میکروارگانیسمها و عوامل شیمیایی و زیستی میباشد (روک، ویلکینسون، چمپیون و بورتن، 1998). اختلال در این سد که به صورت بیماریهای مختلف پوستی تظاهر پیدا میکند میتواند باعث درگیری فرد با میکرو ارگانیسمهای مختلف و در نتیجه ابتلا به بیماریهای گوناگون گردد (لیبویت و وینتریوب، 1996).
سیر بالینی طیف وسیعی از بیماریهای پوستی ناشی از تعامل پیچیده و گاهی اوقات متقابل بین عوامل زیستی، روانپزشکی، روانشناختی و اجتماعی است که میتوانند نقش مستعد کننده، تسریع کننده و یا تداوم بخش برای اختلال پوستی بازی کنند (گوپتا و گوپتا، 2013). از یک سو، عوامل روانشناختی (نظیر تنش و احساسات منفی) میتوانند سبب پیشرفت بیماریهای پوستی (مانند خارش و ویتیلیگو) گردد و از سوی دیگر اختلالهای روانی میتواند موجب بروز برخی بیماریهای پوستی (نظیر پسوریازیس و درماتیت آتوپیک[1]) شوند (مرکان و کیوان آلتونای، 2006؛ اربرک-اوزن، بیرول، بوراتاو و کوکاک، 2006).
برآورد شده که شیوع همبودی اختلالهای روانپزشکی در بیماران سرپایی دچار اختلالهای پوستی بین 25٪ تا 60٪ باشد (جافرانی، وندر استاپ، دومیت رسکو و هورنانگ، 2010؛ کورابل، دودک، جورک و ووجاس- پلک، 2008؛ پیکاردی، آبنی، ملچی، پودو و پاسکویینی، 2000؛ وزلی[2]و لویز[3]، 1989؛ به نقل از لورنس و اسمیت، 2009؛ گوپتا و گوپتا، 2003؛ به نقل از تیلور، بیولی و ملیدونیس، 2006). بیماریهای پوست، به خصوص آنهایی که بیشتر رایج هستند، مانند پسوریازیس، درماتیت آتوپیک و طاسی منطقهای، به طور گستردهای با مسائل روانی مانند اختلالهای خلقی و اضطرابی، به عنوان نتیجهی خود بیماری پوستی همراه هستند (پیکاردی، پاسکویینی، آبنی، فاسون، مازوتی و فاوا، 2005؛ به نقل از اوریون و وولف، 2013).
بیماریهای پوستی همچون پسوریازیس با پریشانی روانشناختی قابل توجه و اختلالهای همبود روانپزشکی (پیکاردی، آمریو، بالیوا و همکاران، 2004؛ پیکاردی، آبنی، رنزی و همکاران، 2001؛ ریچاردز، فورچون، گریفیتس و ماین، 2001؛ پیکاردی، آبنی، ملچی، پودو و پاسکویینی، 2000؛ گینزبورگ، 1995؛ روت، کنت و العبادی، 1994) همراه است. اگر چه برآوردها متغیرند، به طور کلی از هر چهار بیمار یکی از آنها پریشانی روانشناختی قابل توجهی را تجربه میکند (پیکاردی، آبنی، ملچی و همکاران، 2000؛ به نقل از پیکاردی، مازوتی، گاتانو، کاتاروزا، بالیوا، ملچی، بیوندی و پاسکویینی، 2005).
پریشانی روانشناختی معمولا به عنوان حالت درد و رنج عاطفی (هیجانی) که مشخصهی آن علائم افسردگی (مانند از دست دادن علاقه، غم، ناامیدی) و اضطراب (مثل بی قراری، احساس تنش) است تعریف میشود (دراپیو، مارکند و بیئولیو- پریوست، 2012؛ میروسکی و رز، 2002؛ 2003). پریشانی هیجانی یک وضعیت روانی منفی میباشد که در نتیجهی شکست فرایندهای انطباقی و مقابلهای برای حفظ تعادل[4] روانشناختی و فیزیولوژیک در ارگانیسم ایجاد میشود (کارستنز و موربرگ، 2000). شرایط پوستی قابل مشاهده، اغلب یک منبع نگرانی هیجانی برای بیماران هستند. بیماریهای پوستی، به ویژه آنهایی که در صورت قرار گرفتهاند مانند (آکنه[5]، پسوریازیس، ویتیلیگو، و روزاسه[6])، میتوانند از لحاظ هیجانی و