برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده و استاد راهنما در سایت درج نمی شود
(در فایل دانلودی نام نویسنده و استاد راهنما موجود است)
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول: کلیات پژوهش
1-1)مقدمه 2
1-2) بیان مسئله 3
1-3) اهمیت و ضرورت تحقیق 5
1-4) اهداف پژوهش 9
1-4-1) هدف کلی 9
1-4-2) اهداف جزنی 9
1-4-3) هدفهای کاربردی 9
1- 5) سئوالات مهم و فرضیه های پژوهش 10
1-6)متغیرهای پژوهش 11
1-7)تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها 12
فصل دوم: ادبیات و پیشینه پژوهش
2- 1) مقدمه 19
2- 2) نقشه دست در مغز و پلاستیسیتی مغزی 21
2- 3) علل نتایج ضعیف فانکشن حسی پساز ترمیم عصب 25
2-3-6) مشکلات محیطی 28
2-3-7) عوامل مرتبط با سیستم عصبی مرکزی 30
2- 4) بازآموزی حسی 32
2-4-1) تاریخچه 32
2-4-1-1) مطالعات کلینیکی 32
2-4-1-2) مطالعات آزمایشگاهی 35
2-4-2) تعریف 36
2-4-3) چگونه بازآموزی حسی سازماندهی مغز را متأثر میسازد 38
2-4-4) زمان شروع بازآموزی حسی (یک فاکتور بسیار مهم) 41
2-4-5) هدف فاز زودهنگام بازآموزی حسی در روش کلاسیک 42
2-4- 6) فاز تأخیری بازآموزی حسی 42
2-4- 7) استراتژیهای پیشرفته بازآموزی حسی 43
2-4-7- 1) فاز زودهنگام پس از جراحی: استفاده از میانبر بوسیله حس ساختگی 43
2-4-7- 2) فاز تأخیری پس از جراحی: رویکرد مالتیمدال 46
2-4-7- 3) آموزش دوطرفه 47
2-5) شناخت و اجزای آن 53
2-6) اجزاء شناخت 68
2-7) مرورری بر اطلاعات و آمار موجود 109
فصل سوم: روش پژوهش
3-1) مقدمه 116
3-2) طرح پژوهش 116
3-3) جامعه آماری و شیوه نمونهگیری 116
3-4) حجم نمونه 117
3-5) معیارهای پذیرش نمونه 117
3-6) ابزار جمع آوری اطلاعات 118
3-7) شیوه اجرای تحقیق 139
3-8) روش تحلیل داده ها 139
فصل چهارم: یافته های پژوهش
4-1) مقدمه 142
4-2) آمار توصیفی 142
4-3) آمار تحلیلی 153
4-3-2 )یافتههای حاصل از تحلیل مسیر 172
4-3-3) یافته های حاصل از رگرسیون دومتغیری 176
فصل پنجم: بحث و نتیجهگیری
5-1) مقدمه 180
5-2) بازآموزی حسی 192
5-3) نتیجهگیری 201
5-4) محدودیتهای پژوهش 202
5-5) پیشنهادات پژوهشی 202
منابع فارسی 203
منابع لاتین 204
مقدمه:
دست، در واقع عضو لامسه میباشد. پوست کف دست در مقایسه با قسمتهای دیگر بدن مجهز به تعداد بیشتری از گیرندهها است. ما اغلب کارکرد[1] حرکتی دست را مورد توجه قرار میدهیم، در حالیکه جدا کردن کارکرد حسی و حرکتی غیرممکن بوده و ارتباط هر دو کارکرد، دست را به صورت یک اندام[2] (وسیله) اطلاعاتی و اجرائی درآورده است.
ارزش حسی استثنایی دست، تنها به خاطر تعداد گیرندههای حسی در پوشش پوستی آن نیست، بلکه به دلیل افزایش ظرفیت اطلاعات بهدست آمده از طریق مانورهای ارادی مثل مانیپولاسیون[3] (دستکاری) اجسام و لمس آنها میباشد.
بدون حس مناسب فرد نمیتواند از دستهای خود به طور کارآمد استفاده کند، چون نه بازخورد حسی برای مانیتورینگ (کنترل)[4] حرکت وجود دارد و نه قدرت تشخیص لامسهای. لازمه تفسیر صحیح حسی، ترکیب حس عمقی با حس لامسه میباشد. صدمه به اعصاب محیطی موجب آسیب هر دوشاخه حرکتی و حسی عصب میگردد. نقص حسی نسبت به نقص حرکتی بیمار را در معرض خطرات بیشتری قرار میدهد.
عملکرد خوب دست برای انجام فعالیتهای متداول روزانه، فعالیتهای حرفهای و همچنین اکتشاف دنیای اطراف از طریق حس لمس، ضروری میباشد. دست بهعنوان نماینده مغز در محیط خارج عمل میکند، بههمین دلیل “دکارت”[5]، فیلسوف معروف آن را، “مغز بیرونی[6]” نامید.
1-2) بیان مسئله
عملکرد حسی در انسان فاکتور مهمی در عملکرد دست میباشد. حس حفاظتی دست بهمنظور اجتناب از آسیبها، لازم است (برند[7]، و یانسی[8]،، 1993). عملکرد حسی پوست بدون مو در دست و انگشتان، بر عهده گیرندههای مسئول پاسخگوئی به فشار ثابت (مثل ارگانهای انتهائی مرکل[9]) و گیرندههای مسئول پاسخگوئی به تحریکات داینامیک[10]، لمسیـارتعاشی (ارگانهای انتهائی مایسنر[11] و جسمکهای پاچینی[12]) میباشد. حساسیت دست ممکن است، در اثر نوروپاتیهای[13] پیشرفته، ضایعات نخاعی و مغزی، آسیبهای اعصاب محیطی دچار نقص یا فقدان کامل گردد.
استرگنوزیس[14]، حس کارکردی دست، که به آن حس شناخت لمسی نیز میگویند، توانائی شناخت و تعیین هویت بافتها و اشکال مختلف را امکانپذیر میسازد (رزن[15] ، 2000). اینپوت[16] (درونداد) لمسی بهعنوان کدی است که کاراکتر[17] (صفت) آیتمهای محیطی را مشخص میسازد (کاتز[18]، 1989). حس لمس برای تعامل و ارتباط بینفردی بسیار مهم است. احساس خوشایندی که در لمس کردن و دست دادن ادراک میشود، به سیستم خاصی از ارتباطات فیبرهای کوچک عصبی مرتبط میباشد (گیبسون[19] ، 1962). قابلیت دست در اجرای حرکات ظریف و پیچیده، در ترکیب با عملکردهای حسی بسیار پیشرفته آن باعث شده مغز از آن بهعنوان یک ابزار استفاده نماید. ازاینرو، آسیب عصب محیطی فاجعهای است که باعث تخریب و از دست رفتن آنی این عملکردها میگردد.
نقشهبرداری از مغز تغییراتی را که به دنبال ضایعات اعصاب محیطی ایجاد میگردد، نشان میدهد. فقدان درونداد حسی از اعصاب محیطی موجب میشود، نواحی ارتباطی کورتکس حسی شروع به آمادگی دریافت دروندادها از نواحی مجاور کنند. پساز اینکه ترمیم عصب محیطی انجام شد، زمانیکه عصب مجدداً رشد میکند و به سمت گیرندههای حسی رنروه(مجددا عصبدار شدن)[20] میگردد، نواحی منطبق کورتکس سوماتوسنسوری[21] بهمنظور معنیکردن تحریکات ورودی از نواحی آسیب دیده مجدداً سازماندهی[22] میشوند (دلون[23] ، 1962). در بچهها این سازماندهی مجدد برای بازگشت حس نرمال[24] (طبیعی) کافی میباشد، بدون اینکه نیاز به بازآموزی حسی باشد، ولی در بزرگسالان سازماندهی مجدد عصبی از طریق