برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده و استاد راهنما در سایت درج نمی شود
(در فایل دانلودی نام نویسنده و استاد راهنما موجود است)
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی عملکرد نوجوانان مبتلا به افسردگی و PTSD در ادراک زمان، حافظه کاری و سرعت پردازش اطلاعات اجرا شد. روش: در یک بررسی علی- مقایسه ای، 15 نوجوان مبتلا به اختلال افسردگی اساسی، 15 نوجوان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه و 15 نفر از افراد بهنجار که در متغیرهای سن، هوش و وضعیت اجتماعی- اقتصادی همسان بودند، شرکت کردند. برای دستیابی به هدف پژوهش، از مصاحبه بالینی ساختاریافته برای اختلالات محور I در (SCID-I) DSM_IV، پرسشنامه خودسنجی تأثیر رویداد (IES-R)، سیاهه اضطراب حالت – رگه اسپیلبرگر، آزمون شاخص پردازش اطلاعات، خرده آزمون توالی حروف-اعداد آزمون حافظه وکسلر، خرده آزمون نماد ارقام (رمزگردانی) آزمون هوش وکسلر (سرعت پردازش) و آزمون ادراک زمان استفاده شد. سپس دادههای بدست آمده با روش آماری تحلیل واریانس یک راهه و چند متغیری، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های این پژوهش مهر تاییدی بر اختلالات در حافظه کاری و سرعت پردازش اطلاعات نوجوانان مبتلا به افسردگی و اختلال استرس پس از سانحه است. با وجود اختلال حافظه بیشتر در مبتلایان به PTSD ، تفاوت معناداری در سرعت پردازش اطلاعات میان دو گروه مبتلا وجود ندارد. خطای معنادار ادراک زمان در مقایسه با گروه بهنجار، تنها در تعداد معدودی از خرده آزمونها مشاهده شد. تنها تفاوت آشکار میان PTSD و افسردگی نیز در نمره کلی تخمین کلامی بود و این خطا در مبتلایان به PTSD بارزتر از افسردگی بوده، و نشانگر گذر سریعتر زمان بود. در سایر موارد تفاوت معناداری مشاهده نشد.
کلید واژه: ادراک زمان، حافظه کاری، سرعت پردازش، افسردگی ،PTSD
فهرست مطالب
چکیده. ت
فهرست مطالب. ث
1-1- مقدمه. 2
1-2- بیان مسئله. 3
1-3- ضرورت انجام پژوهش 10
1-4-اهداف پژوهش 12
1-4-1- هدف کلی: 12
1-4-2- اهداف اختصاصی 12
1-5- فرضیههای پژوهش 12
1-6- تعاریف نظری و عملیاتی متغیرها 13
2-1- اختلال استرس پس از سانحه. 17
2-2- شناخت و PTSD 18
2-3- زیربنای عصبی اختلال استرس پس از سانحه. 21
2-4- اختلال افسردگی اساسی 23
2-5- افسردگی و شناخت. 24
2-6- ادراک زمان. 27
2-6-1- تعریف ادراک زمان. 30
2-6-2- پردازش اطلاعات زمانی 32
2-6-3- رویکرد عصبشناختی 34
2-6-4- تأثیر دوپامین بر ادراک زمان. 36
2-6-5- عوامل مختلف مؤثر در ادراک زمان. 38
2-6-5-1- ویژگی محرک و افراد. 38
2-6-5-2- هیجانات. 39
2-6-6- فضا و زمان. 41
2-6-7- ادراک زمان در افراد دارای اختلالات جسمانی و روانی 42
2-6-7-1- بیماریهای جسمانی 42
2-6-7-2- اختلالات روانی 43
2-7- تأثیر اختلال استرس پس از سانحه بر ادراک زمان. 44
2-8- افسردگی و ادراک زمان. 47
2-9- حافظه فعال یا کاری 50
2-9-1- الگوی حافظه فعال. 50
2-9-2- تفاوتهای فردی در ظرفیت حافظه فعال و عملکرد. 51
2-10- اثر اختلال استرس پس از سانحه بر حافظه فعال. 52
2-11- افسردگی و حافظه فعال. 56
2-12- پردازش اطلاعات. 58
2-13- سرعت پردازش اطلاعات در اختلال استرس پس از سانحه. 60
2-14- سرعت پردازش و افسردگی 62
2-15- جمعبندی 65
3-1- روش پژوهش 68
3-2- جامعه، نمونه و انتخاب نمونه. 68
3-3- روش و ابزار جمعآوری اطلاعات. 69
3-4- روش اجرای پژوهش 73
3-5- روش تجزیه وتحلیل دادهها 73
4-1- مقدمه. 75
4-2- یافتههای مرحله همتاسازی از نظر هوشی و سن 75
4-3- یافتههای تحلیل توصیفی و استنباطی داده ها 77
4-3-1- آزمون استنباطی فرضیههای پژوهش 78
4-3-1-1- فرضیه پژوهشی اول: خطای ادراک زمان در نوجوانان افسرده اساسی و مبتلا به PTSD بیشتر از نوجوانان بهنجار و در افسردگی بیشتر از PTSD است. 79
4-3-1-2- فرضیه پژوهشی دوم: اختلال حافظه کاری در نوجوانان افسرده اساسی و مبتلا به PTSD بیشتر از نوجوانان بهنجار و در PTSD بیشتر از افسردگی است. 90
4-3-1-3- فرضیه پژوهشی سوم: اختلال در سرعت پردازش اطلاعات در نوجوانان افسرده اساسی و مبتلا به PTSD بیشتر از نوجوانان بهنجار و در افسردگی بیشتر از PTSD است. 93
5-1- مقدمه. 96
5-2- بررسی فرضیات پژوهش 96
5-2-1- عملکرد گروه ها در تکالیف مربوط به ادراک زمان. 96
5-2-2- عملکرد گروه ها در تکالیف مربوط به حافظه کاری 99
5-2-3- عملکرد گروه ها در تکلیف مربوط به سرعت پردازش اطلاعات. 101
5-3- نتیجه گیری 102
5-4- محدودیت های پژوهش 103
5-5- پیشنهادات. 103
منابع. 105
مقدمه
رابطه بین شناخت و هیجان طی قرنهای متمادی برای فیلسوفان مهم و جالب بوده است؛ اما این موضوع اخیراً مورد توجه روانشناسان قرارگرفته و بهعنوان یکی از مهمترین موضوعات پژوهشی مورد توجه آنها درآمده است. مباحث مربوط به رابطه بین شناخت و هیجان، بر تأثیرات هیجان بر روی فرایندهای شناختی یا نقش فرایندهای شناختی در پدید آیی حالتهای هیجانی تمرکز دارد؛ و اغلب نظریات بالینی بر وجود رابطه متقابل میان شناخت و هیجان تأکید دارند (پاور[1] و دالگلیش[2]، 2008).
از سوی دیگر ورود یافتههای مربوط به روانشناسی شناختی، به حوزه بالینی سبب گردید که در ادبیات اخیر نظریههای متعددی در خصوص چگونگی و تبیین رابطه میان شناخت و اختلالات هیجانی، نظیر اختلال استرس پس از سانحه و افسردگی ارائه گردد.
طی هزاران سال ضربههای روانشناختی برای مردم منبع ترس و وحشت بودهاند. تجاربی که افراد را با خطر مرگ واقعی یا قریبالوقوع یا تباهی و نابودی مواجه میکنند، وحشتآور هستند. زمانی که واکنشهای استرس افراد به این رویدادهای آسیبزا، مزمن و ناتوانکننده باشد، دیگر آنها یک واکنش طبیعی به وضعیتهای غیرطبیعی نیستند، بلکه تبدیل به اختلال استرس پس از سانحه میشوند. نرخ اختلال استرس پس از سانحه در جمعیتهای عمومی پس از الکلیسم، افسردگی اساسی و هراس اجتماعی بیشترین میزان است که این اختلال را به چهارمین اختلال شایع روانپزشکی در ایالاتمتحدهی آمریکا میکند (بارلو[3]، 2002).
در میان گروههای سنی مختلف در جامعه کودکان و نوجوانان به دلیل شرایط خاص جسمی و سنی بیشتر از دیگر اقشار جامعه در معرض خطر ضربههای روانشناختی و تجربه رویدادهای آسیبزا قرار دارند (محمدخانی و همکاران، 1383). از دیگر سو شیوع افسردگی بهطور قابلتوجهی در سراسر دوران نوجوانی افزایشیافته است و این افزایش در زنان بیشتر از مردان بوده است (اوَن اوولی[4] و همکاران، 2015). بررسیهای مقایسهای کودکان و نوجوانان افسرده با غیر افسرده گویای وجود بد کارکردیها و کاستیهایی در عملکردهای اجرایی و شناختی و در کنشهای سرعت پردازش، حافظه کلامی هست (بروکس[5] و همکاران، 2010). در بررسیهای انجامگرفته در رابطه با اختلال استرس پس از سانحه، اسکومن[6] و همکاران (2009) دریافتند نوجوانان مبتلابه PTSD که با انواع تروما مواجه شده بودند، بد عملکردی در کارکردهای اجرایی را نشان میدهند. ازجمله کارکردهای اجرایی که توجه کمتری را به خود معطوف داشته است ادراک زمان میباشد. تاثیر پذیری ادراک زمان از هیجان در مطالعاتی که از لغات دارای بار هیجانی استفاده کردهاند بررسیشده است (یامادا[7] و کواب[8]،2011). با توجه به اهمیت کارکردهای اجرایی حافظه کاری، ادراک زمان و سرعت پردازش در اختلالات هیجانی و اهمیت پرداختن به اختلالاتی که از شیوع بالایی در جمعیتهای نوجوانان برخوردارند، در ادامه به بررسی مؤلفههای مذکور در نوجوانان افسرده اساسی، و مبتلابه PTSD خواهیم پرداخت.
1-2- بیان مسئله
دوره نوجوانی به خاطر نقش و اهمیتی که در زندگی دارد، موردتوجه، روانشناسان و متخصصان هست. ازاینرو توجه به اختلالات و سلامت روان این افراد حائز اهمیت است. دو بعد گسترده رفتار آسیبزا در این دوره شامل رفتارهای درونسازی و رفتارهای برونسازی هستند (ویلم شورست[9]،2005). اختلالات درونسازی ” با علائم اولیه شامل هیجانات درونی مخالف با رفتار بیرونی” است (تاکری[10]و هریز[11]، 2005). مشکلات درونسازی تداوم پاسخهای خارج از کنترل را نشان میدهند که مشکلات درونی خود از قبیل اضطراب، افسردگی، شکایات جسمانی بدون مبنای شناختهشده پزشکی، و کنارهگیری از ارتباط اجتماعی را نمایش میدهد (آخنباخ[12] و رسکولا[13]،2001). ازجمله این اختلالات میتوان به افسردگی و اختلال استرس پس از سانحه اشاره کرد.
اختلال استرس پس از سانحه از اختلالات بسیار شایع، مزمن و ناتوانکننده روانپزشکی هست که بر اساس ویراست پنجم راهنمای آماری و تشخیصی اختلالات روانی (DSM-5)، جزء مجموعه تشخیصی اختلالات تروما و وابسته به استرس هست که پس از مواجهه با یک رویداد آسیبزا ایجادشده و با چهار خوشه از نشانهها مشخص میشود: مزاحمتها، اجتناب، تغییرات منفی در شناخت و خلق و تغییرات برجسته در برانگیختگی و واکنشپذیری. این اختلال غالباً با افسردگی اساسی، سایر اختلالات اضطرابی، اختلالات سوءمصرف مواد و باکیفیت پایین زندگی همراه هست (DSM-5، 2013؛ سیمونز[14]، 2010؛ کاهی[15] و همکاران، 2006).
تحقیقات نشان میدهد کودکان و نوجوانانی که یک رویداد آسیبزا را تجربه کردهاند، در معرض خطر بالاتری برای ابتلا به اختلال استرس پس از سانحه قرار دارند (کناردی[16] و همکاران، 2006). مطالعه مرکز ملی اختلال استرس پس از سانحه در ایالاتمتحدهی آمریکا نشان میدهد که 15 تا 43 درصد از دختران و 14 تا 43 درصد از پسران در طول زندگی خود حداقل یک رویداد آسیبزا را تجربه کردهاند که از این میزان 3 تا 15 درصد دختران و 1 تا 6 درصد پسران واجد ملاکهای تشخیص اختلال استرس پس از سانحه هستند (همبلن[17]، 2007)؛ این در حالی است که میزان شیوع این اختلال در زنان 10 تا 12 درصد و در مردان 5 تا 6 درصد تخمین زده میشود (اهلرز[18]، 2000).
در طول دو دهه گذشته تحقیقات فراوانی در مورد ابعاد شناختی PTSD انجامگرفته است. ازاینرو آسیبشناسی اختلال استرس پس از سانحه با نواقصی در شناخت و حافظه که در ملاکهای DSM-5 منعکسشدهاند، برجستهتر شده است. از آن جمله میتوان به یادزدودگی رویداد، اجتناب از تصاویر و افکار مرتبط با آسیب، ارزیابیهایی از داشتن آیندهای شکننده اشاره کرد. اهلرز و کلارک (2000) بر اساس مدل شناختی برای PTSD نشان دادند