زمستان 1390
فهرست مطالب
چکیده فصل اول : کلیات تحقیق بیان مسئله اهمیت و ضرورت تحقیق نظری عملی هدف های تحقیق اهداف کلی اهداف جزئی سوالات تحقیق سوالات جزئی تعریف عملیاتی مفاهیم فارابی تربیت تربیت اخلاقی دیدگاه فارابی درباره عقل فصل دوم : مبانی نظری و پیشینه تحقیق زندگی نامه فارابی ویژگی های شخصیتی شخصیت علمی اندیشه های فلسفی فارابی هستی شناسی معرفت شناسی ارزش شناسی منطق فارابی علوم نظری؛علوم عملی مدینه فاضله مدینه غیر فاضله مبادی موجودات مراتب موجودات و حلقه های اتصال انها عقل فعال نوآوری فارابی در باب نفس و عقل بقای نفس از منظر فارابی اراده و اختیار از منظر ارابی اندیشه تربیتی فارابی مبانی آرای تربیتی فارابی تعلیم و تربیت اهداف و اصول تعلیم و تربیت برنامه آموزش عوامل تفاوت شیوه تعلیم و تربیت از منظر فارابی پیشینه تحقیق الف)تحقیقات داخلی ب)تحقیقات خارجی جمع بندی و ارائه چارچوب تحقیق فصل سوم :روش تحقیق روش جامعه آماری نمونه و روش نمونه گیری ابزار تحقیق شیوه تحلیل داده ها فصل چهارم :یافته های تحقیق سوال اصلی 1- جایگاه عقل در فلسفه فارابی کجاست؟ 2- مشخص کردن سلسله مراتب عقل در فلسفه فارابی چگونه است؟ 3- جایگاه اخلاق در فلسفه فارابی کجاست؟ 4.تربیت اخلاقی در فلسفه فارابی چگونه مشخص می شود؟ فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری 1- جایگاه عقل در نزد فارابی 2- مشخص کردن سلسله مراتب عقل در فلسفه فارابی 3- جایگاه اخلاق در فلسفه فارابی 4- تربیت اخلاقی در فلسفه فارابی نتیجه گیری نهایی محدودیت ها و قلمرو موضوعی پژوهش پیشنهاد های پژوهش 1- پیشنهادهای اجرایی 2- پیشنهادهای پژوهشی منابع |
V
1 9 101 104 152 |
بیان مسئله:
تربیت از مفاهیم و پدیده هایی است که در خصوص معنا و مفهوم آن توافقی فلسفی و وحدت دیدگاه کمتر وجود دارد و به این لحاظ هر مکتب متکی بر مبنای فلسفی خود تعریفی ویژه برای تربیت ارائه می کند. (آویبوری ،ترجمه پاییز،1317،ص 107)
برخی معنای تربیت حقیقی را کشاندن آدمی به سوی ارزشها می دانند ( نقیب زاده 1383) و برخی تربیت را انتظام بخشیدن به تجهیزات و توانایی های فیزیکی، فکری، اخلاقی آدمی برای بهره مندی های فردی و اجتماعی و نیز تمرکز بخشیدن به این فعالیت ها و خلاقیت های آن برای رسیدن به غایت مورد نظر می دانند[1].
در تربیت اخلاقی تضعیف و انهدام صفات و استعدادهای منفی و تقویت وپرورش هماهنگ صفات و استعدادهای مثبت اخلاقی(چون تضعیف و انهدام صفات و استعدادهای منفی که ریشه در بعد حیوانی انسان دارد و در حقیقت انسانی نیستند) لازمه رشد و پرورش استعدادهای عالیه روحی و اخلاقی است، لذا در تعریف فوق به این جنبه اشاره شده است. ( سادات، 1372،ص56)
از فیلسوفان مسلمان که افکارش حاوی مطالب سرشار تربیتی است ، می توان از فارابی نام برد. همان طور که در یکی از کتب خود می گوید: تمامی سعادت در مکارم اخلاقی است، و در جایی دیگر اظهار داشته است که هر که عملش وسیله تهذیب اخلاق او نشده است، خوشبخت نیست. در فلسفه فارابی سلسله مراتبی را شاهد هستیم که عقول هفتگانه او محسوب می شود و فارابی سعادت را اتصال انسان به عقل فعال که عالی ترین آنها است می داند.( احصاء العلوم،ترجمه خدیو جم ،1381) با استناد به یک مورد از مطالعات انجام شده در مورد فارابی ، مقایسه تطبیقی اندیشه های افلاطون و فارابی است که توسط محقق محترم ، میرزا محمدی صورت گرفته است. در این رساله محقق اقدام به استخراج وجوه مشترک و افتراق اندیشه های این دو فیلسوف کرده است، که یکی از زمینه های مهم ترویج افکار آنان نیز بستر سازی مناسب به منظور بهره برداری از آرای آنان در زمان حاضر، مخصوصأ در تعلیم و تربیت کشورمان است(میرزا محمدی،1382)
مورد دیگر پژوهش نوروزی و هاشمی است با عنوان تحلیلی بر تربیت اخلاقی از دیدگاه فارابی اذعان می دارند که هدف پژوهش بررسی دیدگاههای فارابی درباره نحوه تحصیل سعادت فرد و جامعه است. این پژوهش، با رویکرد تحلیلی- توصیفی و با بهره گرفتن از منابع اصلی، به بررسی اندیشههای تربیت اخلاقی فارابی پرداخته است. با توجه به اینکه فارابی هم به فلسفه یونان احاطه داشته و هم از مکتب وحیانی اسلام و احادیث ائمه اطهار(ع) بهرهمند بود، اندیشه وی در شرایط کنونی جامعه می تواند راهنمای عمل بسیار خوبی باشد. با این که فارابی بیشتر در باب مسائل اجتماعی و سیاسی سخن گفته است، اما فرد و اخلاق را در رأس امور میداند. وی انسان را موجودی مختار و امکان تغییر اخلاق را برای هر فرد ممکن میداند. فارابی انسان را موجودی اجتماعی در نظر میگیرد که دستیابی او به سعادت، بدون تعاون و همکاری با دیگر افراد جامعه ممکن نیست. وی معتقد است که سلامت فرد و جامعه متأثر از هم بوده و با تربیت افراد سالم میتوان به مدینه فاضله دست یافت و در مدینه فاضله است که سلامت اخلاقی و ایمان مردم مصونیت پیدا می کند. از اینرو، اصول و روشهایی را برای تغییر افعال قبیح و ایجاد رفتارهای پسندیده پیشنهاد میکند. (نوروزی، 1389)