جدول4-1 فراوانی سن پاسخ دهندگان 156
جدول 4-2 فراوانی تحصیلات پاسخ دهندگان. 157
جدول4-3 فراوانی جنسیت پاسخ دهندگان 159
جدول4-4 فراوانی سال شکل گیری کسب و کار. 160
جدول4-5 آمار توصیفی متغیر اولویت سازمان 162
جدول4-6 میزان حمایت کسب و کارها از سازمان ها و موسسه ها 163
جدول4-7 میزان استفاده از فروش خدمات و محصولات شرکت ها 163
جدول4-8 موقعیت بازار کسب و کارها در سه سال گذشته. 165
جدول4-9 در دوسال گذشته اولین شرکت در ارائه محصولات جدید. 165
جدول 4-10 میزان آزمایش شرکت ها در زمینه ورود به بازارهای جدید 166
جدول4-11 موانع پیش روی کسب و کارهای اجتماعی. 166
جدول4-12 میزان دریافت حق عضویت 166
جدول4-13 میزان تمایل مشتریان به پرداخت به هر قیمتی که برای محصولات و خدمات. 167
جدول4-14 نوع مدیریت سازمان 167
جدول 4-15 میزان مهارت های مدیریت کسب و کارها. 168
جدول 4-16 میزان استفاده کسب و کارهای اجتماعی از روش تامین مالی جمعی 168
جدول4-17 انواع روش های جمع آوری کمک های مالی و اعانه. 169
جدول4-18 میزان استفاده کسب و کارها اجتماعی از موقوفات. 171
جدول4-19 نوع کارکنان 172
جدول 4-20 میزان تاثیر مهارت های کارکنان در زمینه مزایای مورد نظر. 173
جدول 4-21 میزان حمایت های دولتی 175
جدول4-22 میزان استفاده از سرمایه گذاری 179
جدول4-23 ضرایب میانگین واریانس استخراج شده، پایایی ترکیبی و آلفای کرونباخ. 183
جدول4-24 اعدا معناداری بخش اندازه گیری مدل معادلات ساختاری 187
جدول4-25 اعدا معناداری بخش ساختاری مدل معادلات ساختاری 189
فصل اول
کلیات تحقیق
1-1 مقدمه:
کارآفرینی اجتماعی ترکیبی از دو عبارت کارآفرینی و اجتماعی است. کارآفرینی به عنوان فرایندی است که پیشرفت اجتماعی را تسریع می بخشد. این پدیده و رشد آن در سال های اخیر توجهات زیادی را به خود جلب کرده است و می توان گفت که توجه به کارآفرینی اجتماعی از طرف پژهشگران ناشی از تغییراتی است که در محیط رقابتی اتفاق افتاده است که سازمانهای غیر انتفاعی با آن رو به رو هستند. امروزه این سازمانها در محیط سرمایه گذاری فشرده تر با رقابت در حال رشد است(اوپرمن،1994)[1]. ابتکارات دولت ها، روابط بین دولت ها و سازمانهای غیر انتفاعی را تحت تأثیر و تغییر داده است. و رقابت را با ورود تأمین کنندگان سرمایه ای جدید برای بازارهای سنتی که قبلا توسط سازمان های غیر انتفاعی جواب داده می شد را تشدید کرده است و این کار سبب شده که سازمانهای غیر انتفاعی یک ژست رقابتی در فعالیت هایشان بگیرند و برروی برونداد هایی تمرکز کنند که هدف سیاسی دولت است و به دنبال راه های نوآورانه ای برای ارائه ارزش عالی تر به بازار هدف و کسب مزایای رقابتی برای سازمان اجتماعی باشند. امروزه در سرتا سر جهان سازمان ها و نهادهای مختلف غیرانتفاعی و مدنی به شناسایی، معرفی و تشویق کارآفرینان مبادرت کرده اند. برای مثال بنیاد پژواک سبز، در نیویورک، مرکزهای کارآفرینان اجتماعی تحت پوشش مرکز بین المللی کارآفرینی اجتماعی، صندوق توسعه کارآفرینی را برتر[2] در سانفرانسیسکو، بنیاد آشوکا[3] در زمینه های کمک سرمایه ای مخاطره آمیز به کارافرینان، برگزاری سمینارهای آموزشی، مشاوره، خدمات بازرگانی، آموزش و پرورش کودکان، فعالیت های محیط زیست، کاهش فقر و ایجاد درآمد، حقوق زنان، زمینه های ناتوانی و معلولین کارآفرینی کرده اند. می توان ادعا کرد این آغاز راه کارآفرینی اجتماعی است( اوپرمن،1994).
1-2 بیان مسأله:
تأمین مالی یکی از چالشهای ثابت برای اکثرکارآفرینان اجتماعی است، رکود اقتصادی و افزایش انتظارات برای نشان دادن ارزش و اثربخشی برنامه ها و خدمات بی شمار از چالش های بی شمار کارآفرینان اجتماعی در تلاش های خود برای ایجاد و پایدار مالی در دراز مدت است. با توجه به این که بسیاری از این سازمانها با چالش تولید درآمد و حفظ حمایت مالی و رفع نیازهای جمعیت هدف خود مواجه هستند، اینها برای بسیاری از سازمانها که در خدمت به جمعیت کم درآمد و آسیب پذیر و نیازمند هستند خیلی برجسته است(سانتوگ پادیلا و همکاران،2012)[4]. با وجود این که شباهتهایی برای بسیج منابع و پایداری منابع بین کارآفرینی تجاری و کارآفرینان اجتماعی وجود دارد، اما مقیاس سرمایه گذاری اجتماعی در سازمانهای اجتماعی دارای چالش های اضافی است، چون لزوماً سرمایه گذاری در این سازمانها برای سود نیست، به همین خاطر ممکن است توانایی سازمان را در توسعه و به دست آوردن منابع لازم برای رشد را تحت تأثیر قرار دهد. اولا به خاطر بررسی سازمان کارآفرینان مورد نظر بوسیله سرمایه گذاران، کارکنان، توزیع کنندگان، ذینفعان ، مصرف کنندگان، تأمین کنندگان که باید به آن دسترسی داشته باشند. دوم، محیط، کمتر احتمال دارد زیر ساختهای در محل تأسیس شده باشد، مانند کارگزاران، فروشندگان، و یا تأمین کنندگان مواد اولیه. سوم، بازار سرمایه مالی، که اغلب در اختیار سازمان های کارآفرینی اجتماعی نیست. در نهایت، ذینفعان و مشتریان سازمان کارآفرینی اجتماعی که اغلب افراد فقیر، تحصل نکرده و ناسالم (مریض)هستند، که قادر به پرداخت هزینه ی کامل خدماتی را که دریافت می کنند نیستند(بالوم،2010)[5]. بدون تامین مالی کافی، کسب و کارها به خصوص کسب و کارهای نوپا هرگز به موفقیت نرسد. کمبود سرمایه گذاری عاملی موثر در شکست بسیاری از این کسب و کارهاست، با این حال به دلیل غیر سودآور بودن این کسب و کارها، موسسات مالی تمایلی به قرض دادن وجوه یا سرمایه گذاری در آنها ندارند. فقدان سرمایه کافی، این موسسات را با بنیان ضعیف مالی دچار خواهد کرد، و آنها را مستعد شکست خواهد کرد. به دست آوردن سرمایه و تامین مالی برای راه اندازی و توسعه موسسات همواره مشکل جدی برای موسسسات بوده است. از این رو توانایی موسسات در مشخص ساختن منابع مالی برای تامین سرمایه گذاری، و تهیه برنامه های مالی مناسب از عوامل اصلی رشد و پیشرفت این موسسات به شمار می آیدو از آنجایی که هدف اصلی موسسات رسیدن به رفاه اجتماعی است و به دلیل اینکه فرایند به دست آوردن وجوه مورد نیاز ممکن است ماه ها به طول انجامد و کارآفرینان را از حرفه مدیریت کسب و کارها منصرف کند بنابر این شناسایی منابع می تواند باعث کاهش مشکلات آنها و دستیابی سریعتر به منابع تامین مالی و افزایش ارائه کیفیت خدمات به اعضای خود می شود.
1-3 اهمیت و ضرورت انجام تحقیق :
تجربه ثابت کرده است که دولت ها به تنهایی قادر به تأمین منافع عمومی جامعه و تحقیق اهداف توسعه ای نیستند و به همین خاطر استفاده از ظرفیت بخش تجاری در تولید کالا و ارائه خدمات باعث گسترش بنگا ه های اقتصادی در کشورهای توسعه یافته شده و زمینه های شکوفایی اقتصادی، اشتغال پایدار و رفاه نسبی شهروندان را تا حدی زیادی فراهم ساخته است. به همان نسبت که در یک کشور بخش خصوصی از لحاظ مقیاس فعالیت و بازدهی اقتصادی گسترش می یابد، رفاه و توسعه همگانی در جامعه افزیش می یابد. بخش خصوصی در توسعه، موتور محرکه و شتاب دهنده اقتصاد جامعه به حساب می آید و یکی از دلایل ناکامی کشورهای در حال توسعه در تحقق اهداف توسعه ای، ضعف ساختار اقتصادی و حضور کم رنگ بخش خصوصی و دخالت دولت در نظام اقتصادی است. به رغم حضور فعال بخش های خصوصی در قالب شرکت های تجاری، تجربه بازار نیز در تحقق نیازهای محرومیت زدایی و تأمین منافع عمومی با شکست مواجه است؛ زیرا فعالیت های بخش خصوصی در قلمرو بازار با انگیزه های انتفاعی و مبتنی بر معیار های عقلانیت اقتصادی و نفع طلبی شخصی است؛ از همین رو کارآفرینی اجتماعی در چهارچوب مشارکت های مردمی سازمان یافته و نهادهای خود جوش داوطلبانه، حلقه تکمیل کننده چرخه توسعه در پرتو دولت و راهبردی و بخش خصوصی فعال است و به راحتی می تواند شکاف میان بازار و دولت را پر کند(آیستین و همکاران،2006)[6]. اهمیت کارآفرینی اجماعی به این دلیل است که در پی یافتن راه حل هایی اثر گذار و پایدار است که در بیشتر نقاط جهان قابلیت اجرا داشته باشد. فلسفه وجودی سازمان های مردم نهاد و موسسات خیریه استفاده از ظرفیت مشارکت های مردمی است که با انگیزه های اعتقادی و مذهبی و با هدف حل مسائل اجتماعی در حوزه های مختلف فعالیت می کنند. ناکامی دولت ها در تحقق اهداف محرومیت زدایی به خاطر محدودیت های بودجه ای و عدم تمایل بخش خصوصی در تعقیب مسائل اجتماعی به دلایل ماهیت انتفاعی و انگیزه سوداگرایانه حاکم بر فضای بازار، می طلبد که از ظرفیت مشارکت های مدنی و کارآفرینی اجتماعی برای جبران ناکامی دولت و شکست بازار در پیگیری اهداف توسعه اجتماعی استفاده گردد. کارآفرینان اجتماعی به عنوان مشارکت اجتماعی و احساس مسئولیت اجتماعی به عنوان جایگزین یا مکمل خدمات ارائه سازمانهای عمومی و یا سازمانهای دیگر می باشد، و با محدویت های اجتماعی به دنبال روش های پایدار و در چهارچوب اجتماعی و اقتصادی فرایند کسب و کار را تحت تأثیر قرار می دهد(سالارزهی،1390).
[1]. Oppermann
[2]. REDF
[3] . ASHOKA
3.Sontag-Padilla
[5]. Bloom& Smith