بند یازدهم- قانون تشکیل وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی مصوب ۹/۷/۱۳۶۴ ۸۵
بند دوزادهم- قانون تشکیلات و وظایف وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی مصوب ۳/۳/۱۳۶۷ 85
بند سیزدهم- قانون تعزیرات حکومتی امور بهداشتی و درمانی مصوب ٢٣/۱۲/۱۳۶۷ ۸۵
بند چهاردهم- حق بر غذا در برنامه سوم توسعه کشور. ۸۶
بند پانزدهم – امنیت غذایی درسند چشم انداز، سیاستهای کلی نظام وقانون برنامه پنجم توسعه 91
فصل سوم : مسولیت های اجرا و نقض حق بر غذا
مبحث اول – ماهیت تعهدات ناشی از حق بر غذا از منظر حقوق بین الملل بشر ۹۵
گفتار اول – تعهد به وسیله و نتیجه. ۹۶
گفتار دوم – تعهد به احترام، حمایت و ایفا ۹۶
مبحث دوم – ماهیت تعهدات ناشی از حق بر غذا از منظر حقوق بین الملل بشردوستانه ۹۷
گفتار اول – تعهد به احترام به حق غذا. ۹۷
گفتار دوم – تعهد به حمایت از حق غذا ۹۸
گفتار سوم – تعهد به تسهیل حق غذا. ۹۸
گفتار چهارم – تعهد به فراهم کردن حق غذا ۹۸
مبحث سوم – نقض حق بر غذا. ۹۹
گفتار اول – امکان رسیدگی به جنایات ارتکایی از نقض حق غذا ۱۰۰
بند اول – دیوان کیفری بین المللی. ۱۰۰
بند دوم – رسیدگی در مراجع ملی سایر کشورها ۱۰۲
بند سوم – تشکیل دادگاه کیفری بین المللی ویژه توسط شورای امنیت ۱۰۳
بند چهارم – دیوان دادگستری بین المللی. ۱۰۳
نتیجه گیری. ۱۰۴
منابع ۱۱۱
چکیده
غذا یکی از اساسی ترین و ابتدایی ترین نیازهای بشری و از عوامل اصلی در حفظ و استمرار حیات بشر می باشد. پیدایش کشاورزی که در حدود ده هزار سال پیش به وقوع پیوست مهم ترین کشف بشر برای تأمین این نیاز بوده و هم زمان با توسعه زندگی اجتماعی بشر، نقش و جایگاه آن نیز ابعاد جدیدتری یافته است. غذا و تغذیه یکی از ابعاد اساسی زندگی، سلامت و همچنین رفاه جامعه است. از دیدگاه توسعه ملی، عدالت اجتماعی و رشد اقتصادی، تأمین غذای کافی، کمیت و کیفیت الگوی غذای مصرفی و سلامت تغذیهای افراد جامعه، محور اصلی و تعیینکننده در بستر حرکت انسان محوری است و سوءتغذیه، نیروی بازدارنده مؤثر بر فرایند توسعه ملی محسوب میشود و از سویی امنیت غذایی ارتباط کاملاً مستقیم با عدالت محوری دارد. امنیت غذایی یکی از معیارها و ابزارهای توسعه انسانی است. دسترسی به غذای کافی و سالم از محورهای اصلی توسعه، سلامت جامعه و زیرساختهای نسل آینده کشور است و دستیابی به آن از اهداف اصلی هر کشور است، در بحث توسعه انسان – محور، امنیت غذایی و تغذیه، نقش اصلی و تعیینکننده دارد و در کنار درآمد سرانه، توزیع عادلانه درآمد، نرخ اشتغال، حفظ محیط زیست و رعایت حقوق بشر در مجامع بینالمللی به عنوان شاخص توسعه شناخته میشود. غذا علاوه بر کارکرد تغذیه ای برای حیات انسان در جامعه بین المللی (سطوح ملی، منطقه ای و جهانی)، واجد عملکرد اجتماعی، اقتصادی و سیاسی شده است. نقش غذا در برنامه های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کشورها به ویژه مشکلات پیچیده ای که در زمینه تأمین و توزیع داشته است، سبب شده تا پس از تشکیل سازمان ملل متحد در کانون اقدامات و توجه آن نیز قرار گیرد. سازمان ملل متحد برای حفظ و صیانت جامعه بینالمللی اقدامات مهمی را انجام داده است که از جمله آن ها ایجاد نظام حقوقی بین المللی با تدوین و توسعه حقوق بینالملل می باشد. وجود هشتصد میلیون گرسنه – علی رغم کفایت مواد غذایی- در جهان نشانه روشنی بر این واقعیت است که غذا به عنوان اساسی ترین نیاز انسان مورد تعدی و تهدید جدی قرار گرفته است و نظام بین المللی نتوانسته است این بخش از حقوق اعضای جامعه ملل را حفظ و صیانت نماید. امنیت غذایی و دسترسی همگان به غذا در گرو سیاست های اقتصادی و حقوقی جامعه جهانی است.
مقدمه
در حفظ حیات عوامل متعدد و گوناگونی دخالت دارند، در میان این عوامل، غذا اصلی ترین و مهم ترین عامل حفظ حیات است. تعاریف مختلفی از غذا ارائه شده است:
« غذا مجموعه ای از مواد خوراکی و آشامیدنی است که برای تامین نیاز فیزیولوژیکی به مصرف انسان می رسد و برای نگهداشت و رشد بدن و تامین انرژی و عناصری برای حفظ جریان فعل و انفعال حیاتی ضروی است.»[۱]
« غذا، خوراک، خوردنی، خورش، آنچه خورده شود، ماده ای که به نمو جسم کمک کند و انرژی لازم برای بدن به وجود آورد.»[۲]
غذا و حیات آنچنان به هم پیوسته اند که تصور حیات بدون غذا ممکن نیست. آدمی برای ادامه یک زندگی کارآمد و مفید در هر روز از عمر به غذا نیاز دارد، بطوریکه این نیاز دائمی و مستمر است و نمیتوان تامین آن را به آینده و به فراهم شدن امکانات موکول کرد. فقدان آن حتی برای چند روز مشکل ایجاد می کند و تحمل بیش از آن نیز مقدور نیست.
در قسمت اعظم دو میلیون سالی که از پیدایش انسان می گذرد، بقای زندگی او بیشتر از راه شکار حیوانات و گردآوری میوه ها، دانه ها و حبوبات صورت گرفته است. در شرایطی که گرسنگی دائماً بشر را تهدید می کرد، عمر انسان بیش از هر چیزی برای جستجو غذا سپری می شد. از آنجا که این جستجو کاری دشوار بود، افزایش تعداد انسان ها را محدود می کرد. در حدود ۱۰۰۰۰ سال پیش بود که انسان آموخت حیوانات و گیاهان را اهلی کند[۳] و به تدریج بشر به جای اینکه در پی شکار برود- که در هر حال کاری است نامطمئن- تلاش نمود از تغییرات ادواری آب و هوا بهره گیری نماید و به کشاورزی بپردازد.
از زمان روی آوردن انسان نخستین به کشاورزی تاکنون، نوآوری های متعدد و رشد فن آوری، گسترشی عظیم در ظرفیت تولیدی غذای کره زمین پدید آورده است، بطوریکه به نظر می رسد غذای تولیدی جهان برای جهانیان کافی خواهد بود. اما در پایان قرن بیستم و آغاز هزاره سوم و در بحبوحه دورانی که از لحاظ پیشرفت و تمکن جهانی بی سابقه بوده است، گرسنگی هنوز مبتلا به گروه عظیمی از انسان ها می باشد[۴] در حقیقت امید به داشتن منابع غذایی کافی که با کشف کشاورزی پیدا شد، هرگز محقق نگردید.
کشاورزی این امکان را برای بشر پدید آورد که به شکلی مستمر ظرفیت تولیدی غذای کره زمین را افزایش دهد. اگرچه از زمان آغاز کشاورزی تا کنون تولید مواد غذایی چند صد برابر افزایش یافته است، اما، تعداد انسان های کره خاکی نیز همگام با آن و به صورت پیوسته رو به ازدیاد بوده است، به طوری که این تولید اضافی به مصرف رسیده و انسان همیشه در دستیابی به غذا در تنگنا بوده است.
در چنین شرایطی، هر گونه کاهش ناگهانی و شدید در عرضه مواد غذایی در یک منطقه خاص، غالباً به گرسنگی و قحطی همه گیر انجامیده است. البته تعداد قحطی هایی که انسان کشاورز در طول قرون گذشته به خود دیده است به طور دقیق مشخص نیست، ولی از مدارک و شواهدی که در دست میباشد، می توان نتیجه گرفت که بشر شاهد قحطی های سخت و متعددی بوده است؛ به گونه ای که این امر در آثار فرهنگی ملت ها نیز متبلور و نمایان گشته است.
فقدان غذا و گرسنگی شدید، خواه به علل طبیعی پدید آمده باشد، و خواه نتیجه دخالت مستقیم بشر نظیر جنگ های داخلی و بین المللی باشد، دردناک و وحشت آفرین است. هنگام بروز گرسنگی، نه تنها گروه های عظیمی از انسان ها رنج می کشند و به شکلی رقت بار می میرند، بلکه بسیاری از افراد در اثر آن، رفتارهای ناهنجار از خود بروز می دهند. مردمی که از گرسنگی رو به مرگ هستند، علاوه بر دزدی و احتکار مواد غذایی، برای به دست آوردن پول خرید غذا دست به جنایت می زنند و حتی فرزندان خود را می فروشند. در قحطی سال ۴۳۶ قبل از میلاد، هزاران رومی خود را در رودخانه تیبر[۵] میانداختند تا به عذاب طولانی و مرگ ناشی از گرسنگی دچار نشوند. همچنین، در قحطی سال ۱۲۹۱ میلادی در هندوستان خانوادههای زیادی خود را در رودخانه غرق میکردند. آدمخواری نیز در قحطی های قبل از قرن بیستم در انگلستان، اسکاتلند، ایرلند، ایتالیا، مصر، هندوستان و چین و حتی پس از آن در قحطی های قرن بیستم دیده شده است.[۶]
از این موارد بسیار دیده شده است، در چند دهه اخیر نیز، جهان چندین مورد کمبود شدید مواد غذایی ناشی از جنگ را شاهد بوده است. در واقع تا این زمان دلیل اساسی مرگ و میرهای ناشی از فقدان غذا، ناشی از بلایای طبیعی نظیر خشکسالی و سیل و . و یا عوامل ایجاد شده توسط بشر نظیر جنگ های
داخلی و بین المللی بوده است. در حالیکه امروزه، کمبود غذا و گرسنگی معمولاً به طور یکنواخت در میان فقرای دنیا دیده می شود و ویژه مناطق خاصی نیست. بین سال های ۱۹۷۲ تا ۱۹۷۴ ، به علت پیشی گرفتن روزافزون تقاضای جهانی بر عرضه مواد غذایی و نیز کاهش ذخایر غذایی، قیمت های بین المللی مواد غذایی به سرعت بالا رفت.
از سوی دیگر همزمان با پیشرفت جوامع و ظهور قدرت های جدید؛ علوم و فن آوری های نو از یک سو بشر را در تامین و گسترش نیازهایش یاری نموده و از سو ی دیگر محدودیت ها و تهدیدهایی را برای آزادی ها و نیازهایش به ارمغان آورده و امور متعددی در زندگی امروز دنیا را به کانون بحران مبدل نموده است. یکی از مهم ترین این بحران ها، مشکل غذا می باشد.گزارش سازمان های بین المللی در ارتباط با وجود ۸۰۰ میلیون گرسنه[۷] و نیز ازدیاد روزافزون مرگ و میرهای ناشی از سوءتغذیه و گرسنگی مبین تغییر ساختار علل بروز گرسنگی و عدم دسترسی به غذا می باشد. وجود ناامنی در تامین غذا، موجب بروز ناامنی های اجتماعی و اقتصادی گردیده و ممکن است منجر به بروز مخاصمات داخلی و بین المللی شود. در حقیقت تا زمانی که غذا به عنوان اساسی ترین نیاز انسان مورد تعدی و تهدید جدی و گسترده قرار نگرفته بود، هیچ مناقشه ای در زمینه به رسمیت شناختن حق دسترسی به آن و چگونگی برخورداری از آن در عرصه ملی و بین المللی بروز نمی کرد. لیکن، امروزه بحران غذا-که میراث اقدامات بشر از جنگ های ویرانگر جهانی گرفته تا تصمیم های اقتصادی و افزایش جمعیت بشر می باشد- یکی از اساسی ترین حقوق میلیون ها انسان را مورد تعدی و تهدید قرار داده است که هم در سطح داخلی و هم بین المللی باید به جدیت مورد بررسی قرار گیرد.
۱- بیان مسأله
یکی از بدیهی ترین و در عین حال ضروری ترین حقوق هر انسان حق برخورداری از غذای سالم و عاری از مواد مضر و زیان اور می باشد. غذای مناسب باید در دسترس بوده و در کمیت و کیفیتی باشد که بتواند نیازهای رژیم غذایی افراد را برآورده سازد و در فرهنگ هر جامعه ای قابل قبول باشد و مضاف بر این غذا می بایست به شیوه پایدار و دست یافتنی و بدون محدودیت باشد و حق بر غذا اولین بار در ماده ۲۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر با این مضمون که « هر کس حق دارد سطح زندگانی سلامتی و رفاه خود و خانواده اش را از حیث مسکن و مراقبت های پزشکی و خدمات اجتماعی و خصوصا غذا را در اختیار داشته باشد » بیان شد که این ماده به نحوه چشمگیری توانست بیماری ها و نارسایی جسمی و روحی که یک تهدید جدی برای بشریت است را کاهش دهد و از آنجا که حق غذا پیش شرط تحقق سایر حقوق انسان ها می باشد لذا در قوانین بین المللی در موارد زیادی بر آن تأکید شده است و قوانین مدونی در این زمینه نوشته شده که این قوانین دولت ها صراحتا مسئول تامین غذای انسان ها و از بین بردن گرسنگی و تغذیه بد دانسته است و دولت ها باید مطمئن شوند که شهروندان از قابلیت دسترسی و غذای کافی و آب برخوردارند اعلامیه جهانی حقوق بشر که توسط مجمع ملل متحد در ۱۹۸۴ پذیرفته شده بیان داشته که هر کس حق استفاده از یک استاندارد و سطح زندگانی کافی برای بهداشت و سلامتی بر خود و خانواده اش را دارد که این حق شامل غذا نیز هست حق غذا در کنوانسیون حقوق اقتصادی اجتماعی و فرهنگی در ۱۹۹۶ نیز بیانگر این است که دولتها حقوق اساسی فردی را مشخص کنند تا مردم از گرسنگی رنج نبرند اسناد مختلف UN و اعلامیه ها در مورد حق غذا شامل مواد ۱۹۷۴ کنفرانس جهانی و اعلامیه ۱۹۹۲ کنفرانس بین المللی تغذیه موجود است که در مورد برنامه های غذایی جهانی و شورای جهانی غذا این موارد را بصورت مفاد قانونی درآورده است و آنها به عنوان حقوق اساسی بشر و همچنین به عنوان هسته اصلی شرایط توسعه حقوق بشر مشخص کرده است. با توجه به توضیحات سوالی که قابلیت طرح دارد این است که در حقوق بین الملل چه سازوکارهایی در راستای تضمین حق بر غذای کافی در ایران و حقوق بین الملل اندیشیده شده است؟ که مورد بررسی و مداعقه قرار خواهد گرفت.
۲- اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
در بحث اهمیت حق بر غذای کافی در حقوق داخلی و بین المللی باید گفت که غذا، یکی از ضروریات اساسی برای بقا و ادامه حیات بشر است. براساس نظریه مازلو، نخستین نیازمندی از نیازهای پنج گانه انسان، غذاست. مفهوم کلی امنیت غذایی نیز مبتنی بر وجود غذای کافی، سالم، مغذی و قابل دسترس برای همگان و در تمامی زمان هاست. اگرچه اغلب دولت ها از خودبسندگی شان در تولید و ذخیره مواد غذایی سخن می گویند، اما در واقعیت وضعیت به هیچ عنوان مناسب و رضایت بخش نیست. بنا به گزارش های سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد نزدیک به یک میلیارد نفر در سراسر جهان از گرسنگی رنج می برند بیش از دو میلیارد نفر نیز از گرسنگی پنهان و سوء تغذیه رنج می برند بنا به آمار برنامه جهانی غذا، هر هفت ثانیه، یک کودک بر اثر گرسنگی و یا بیماری های ناشی از آن در جهان می میرد این فاجعه بشری را به درستی هلوکاست بی صدا خوانده اند بنا به گفته مرکز مبارزه با گرسنگی مردن بر اثر گرسنگی، به مثابه قتل عمد است و گرفتار شدن به سوء تغذیه شدید و جدی و گرسنگی مزمن و پایدار، مصداق نقص حق اساسی حیات است. اگرچه عرصه اصلی اجرای تعهدات حقوق بشری، عرصه حقوق داخلی است و اجرای تعهدات حقوق بشری در سطح بین الملی، حالت تکمیلی دارد، و از طرف دیگر، از اساس