دانشگاه شیراز
واحد بین الملل
پایان نامهی کارشناسی ارشد در رشته ی روانشناسی بالینی
“بررسی مسیر مگنوسلولار مغز در افراد دارای ویژگیهای شخصیتی اسکیزوتایپال و مقایسه آن با افراد بهنجار”
استاد راهنما
دکتر محمد علی گودرزی
(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است)
چکیده
امروزه اختلال شخصیت اسکیزوتایپال یکی از مهمترین اختلالات شخصیت است. نتایج این پژوهش نقص عصبی مگنوسولار که یکی از نقص های اساسی فیزیولوژیایی (نقص بینایی) است را در افراد دارای ویژگی های شخصیتی اسکیزوتیپی نشان داد.چون این اختلال یکی از اختلالات شخصیتی زمینه ساز اسکیزوفرنیا است برای درمان و تشخیص این بیماری موثر است. همچنین این پژوهش نقص اولیه را در بیماران اسکیزوفرنی تایید می کند. چون افراد دارای ویژگی های شخصیت اسکیزوتیپی دچار رفتارهای نابهنجاری می شوند که این رفتارها را می تواند ناشی از آسیب مکانیسم های مغز دانست. یکی از مکانیسم های مهم مغز دستگاه مگنوسلولار این افراد است. مسیر مگنوسلولار همان سیستم بینایی زیر قشری است که در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی معیوب می باشد. هدف اصلی این پژوهش بررسی نقص عصبی گذرگاه مگنوسلولار در افراد دارای ویژگی های شخصیتی اسکیزوتیپی با بهره گرفتن از دستگاه پریمتری هامفری است که تاکنون در این دسته از افراد به کار گرفته نشده است. این آزمون متناسب با ویژگی های عصبی خاص مگنوسلولار است و می تواند فرضیه نقص مسیر مگنوسلولار را در این افراد مورد بررسی قرار دهد.
بدین منظور 60 نفر به تفکیک 30 نفر، افراد دارای ویژگی های شخصیتی اسکیزوتیپی (20 زن و 10 مرد) از بستگان افراد مبتلا به بیماری اسکیزوفرنی و 30 نفر فرد بهنجار (21 مرد و 9 زن) به وسیله دستگاه پریمتری هامفری مورد آزمون قرار گرفتند. میانگین سنی آزمودنی ها به طور کلی برابر 03/25 سال بود و آزمودنی ها در دامنه سنی 30-16 قرار داشتند. نتایج نشان داد که افراد دارای ویژگی های شخصیتی اسکیزوتیپی در هر دو چشم راست و چپ عملکرد بسیار ضعیف تری از گروه افراد بهنجار داشتند و برای هر دو چشم تفاوت بین دو گروه معنی دار بود. اما این نتایج به طور کلی نشان دهنده نقص گذرگاه عصبی مگنوسلولار در افراد دارای ویژگی های شخصیتی اسکیزوتیپی می باشد و فرضیه تحقیق را تائید می کند. از آن جا که این گذرگاه جزئی از سیستم عصبی مغز می باشد این یافته ها به طور کلی نشان دهنده نقایص عصبی در افراد دارای ویژگی های شخصیتی اسکیزوتیپی هستند. نقص مگنوسلولار را می توان عامل ایجاد کننده نقایص شناختی و توجهی در این افراد دانست.
کلید واژه:
اختلال شخصیت اسکیزوتایپال، مسیر مگنوسلولار، پریمتری هامفری، نقص میدان بینایی
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول : مقدمه
1-1-بیان مساله 9
1-2-ضرورت و اهمیت تحقیق. 10
1-3-اهداف تحقیق . 11
1-4-تعاریف متغیرها . 11
فصل دوم: مبانی نظری و پیشینه تحقیقاتی
2-1- مقدمه 13
2-2- مبانی نظری و پیشینه تحقیقاتی 15
2-2-1- مسیر بینایی 21
2-2-2-گذرگاه بینایی مگنوسلولار و پارووسلولار 22
2-2-3- حساسیت تباین. 25
2-2-2-4-تصویربرداری مغز 26
2-2-5- پتانسیل فراخوانده دیداری 27
2-2-6- نقص های عصبی فیزیولوژیایی. 28
2-2- 7- بررسی نقص مگنوسلولار در اختلال اسکیزوفرنیا. 31
2-2-8- بررسی نقص مگنوسلولار در اختلال شخصیت اسکیزوتیپی. 33
2-2- 9-یافته های مخالف. 33
2-2-10- تکنولوژی بسامد دو برابر (FDT) 34
2-2-11- پریمتری 35
2-2-12- بررسی نقص مگنوسلولار در بیماری های مختلف
با استفاده تکنولوژی بسامد دو برابر (FDT). 36
عنوان صفحه
2-2-13- ماتریس هامفری 37
2-3- جمع بندی 41
2-4- فرضیه تحقیق 41
فصل سوم: روش شناسی پژوهش
3-1- مقدمه 43
3-2- جامعه آماری 43
3-3- نمونه آماری 43
3-4- روش نمونه گیری 44
3-5- ابزار پژوهش. 44
3-5-1 – دستگاه پریمتری ماتریس هامفری 44
3-5-2 – پرسشنامه شخصیت اسکیزوتایپال . 49
3-6- طرح تحقیق. 50
3-7 شیوه اجرا -. 50
3-8-روش تجزیه و تحلیل اطلاعات 51
فصل چهارم: یافته ها
4-1- مقدمه. 53
4-2- یافته های جمعیت شناختی. 53
4-3 – یافته های اصلی پژوهش 54
4-4- یافته های جانبی پژوهش 56
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری
5-1- مقدمه 61
5-2- فرضیه تحقیق . 61
5-3- نتیجه گیری کلی 68
5-4- دلالت ضمنی 68
5-5- محدودیت ها . 69
5-6- پیشنهادات . 69
عنوان صفحه
فهرست منابع و مأخذ
منابع فارسی. 70
منابع انگلیسی 72
پیوست . 74
مقدمه
اختلال شخصیت[1]براساس تعریف کتابچه تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM – IV – TR) عبارت است از تجارب ذهنی پایدار و رفتار خارج از معیارهای فرهنگی که به گونه ای انعطاف ناپذیر نافذ است، شروع آن در نوجوانی یا اوان جوانی است، در طول زمان ثابت است و به ناخشنودی و اختلال می انجامد. زمانی که صفات شخصیتی، انعطاف ناپذیر و ناسازگارانه باشد و اختلال کار کردی قابل ملاحظه یا ناراحتی ذهنی به وجود آورد تشخیص اختلال شخصیت گذاشته می شود. انحرافی که به صورت الگوی دیر پا و بادوام رفتار و تجارب درونی است و باید در زمینه های شناخت (روش های ادراک و تفسیر خود، دیگران و رویدادها)، عاطفه (دامنه، شدت، تغییر پذیری و تناسب پاسخ های هیجانی)، عملکرد بین فردی و کنترل تکانه باشد (کاپلان و سادوک، 2003 ، ص 495).
اختلالات شخصیت بسیار کم یاب هستند و در 5/0 درصد تا 5/2 درصد کل جمعیت آمریکا یافت می شود. یعنی در هر 100 هزار نفر 3 نفر نشانه های کافی برای تشخیص اختلال شخصیت از خود نشان می دهند (ویگ، 2007، ص22).
اختلالات شخصیت به سه دسته تقسیم می شوند:
دسته الف (A): اختلالات شخصیت پارانوئید[2]، اسکیزوئید و اسکیزو تایپال را شامل می شود. افراد مبتلا به این اختلالات اغلب غریب و نامتعارف به نظر می رسند (کاپلان و سادوک، 2003). این افراد، افرادی کناره گیر، دیر جوش، بی عاطفه و بدبین نیز می باشند (ویگ،2007، ص21).
دسته ب (B): اختلالات شخصیت ضد اجتماعی[3]، مرزی[4]، نمایشی[5] و خودشیفته[6]. افراد مبتلا به این اختلالات اغلب نمایشی، نامتعادل و هیجانی اند.
دسته ج ©: اختلال شخصیت مردم گریز[7]، وابسته[8]، وسواسی جبری و NOS. افراد مبتلا به این اختلالات اغلب مضطرب و هراسان به نظر میرسند.
اختلالات شخصیت را طبق SM–IV–TRD روی محور دوم رمز گذاری می کنند. یک دسته از این اختلالات، اختلال شخصیت اسکیزوتایپال است. افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال حتی در نظر افراد غیر متخصص هم بسیار عجیب و غریب می آیند. تفکر جادویی، عقاید منحصر به فرد، افکار انتساب به خود، خطاهای ادراکی3 و تحریف واقعیت از علائم این اختلال می باشد (کاپلان و سادوک، 2003، ص496).
این اختلال در قریب 3 درصد از جمعیت آمریکا پیدا می شود. این اختلال بیشتر در مردان شایع است تا زنان (ویگ، 2007، ص35).
در اختلال شخصیت اسکیزوتایپال تفکر و نحوه ارتباط برقرار کردن، مختل شده است. بیماران مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال گرچه اختلال فکر واضحی ندارند، اما تکلمشان متمایز یا ویژه است، ممکن است معنایش را فقط خودشان بفهمند و گفته هایشان اغلب نیازمند تفسیر باشد. بیماران مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال نیز مثل بیماران مبتلا به اسکیزفرنی ممکن است از احساسات خود با خبر نباشند. آن ها