هر گونه شناسی حاکمیت شرکتی ، مبتنی بر هشت گونه زیر است :
-
-
- نوع شرکت
- ساختار هیئت مدیره
- میزان قدرت ذینفعان برای تاثیر بر تصمیمات مدیریت
- اهمیت بازار سرمایه در اقتصاد ملی هر کشور
-
- وجود یا فقدان بازاری جهت اعمال کنترلهای لازم برای شرکتها
- ترکیب سهامداران
- میزان وابستگی پاداش مدیران به بازده عملیاتی شرکتها
- وجود افق زمانی برای تبیین روابط اقتصادی بین شرکتها
مبناهای فوق سبب ایجاد سیستم های متفاوت حاکمیت شرکتی شده اند ، که جهت اهداف مقایسه ای می توان سیستم های حاکمیت شرکتی در کشورهای صنعتی را به سیستم های مبتنی بر بازار ، سیستم های مبتنی بر شبکه ، کشورهای لاتین و ژاپن تقسیم کرد .
۷-۲ سرمایه گذاران نهادی (حقوقی)
چندین تئوری در باب ساختارهای نظارتی موثر بر دستکاری سود توسط اعمال نفوذ سهامداران وجود دارد . سهامداران عمده ، اعتبار صورت های مالی را افزایش می دهند مشروط به اینکه با بررسی موشکافانه خود ، فعالیت های مدیریت را در خصوص مدیریت سوء را زیر نظر بگیرند . بعبارتی نظارت موثر توسط سهامداران عمده ، نیاز به الزام وجود پاداش های مدیرتی را برای بهره وری و بهبود عملکرد کاهش می دهد .
اگر میزان پاداش مدیران منوط به میزان سود نگردد ، انگیزه مدیران برای دستکاری سود جهت اهداف شخصی خود کاهش میابد . وجود سهامداران عمده هزینه های نمایندگی را کاهش می دهد (خدا بخشی ، ۱۳۸۵ ،ص ۹۹-۹۷ )۱.
چرا که با وجود این، تمایل مدیران در جهت گام برداشتن در راستای منافع سهامداران افزایش می یابد و به تبع آن تقلب در گزارشگری مالی به واسطه دستکاری سود حسابداری به نحو چشمگیری کاهش خواهد یافت .
سهامداران نهادی به حاکمیت شرکتی به صورت کاملاً متفاوت از سهامداران حقیقی می نگرند ، زیرا موسسات اساساً ملاک های ارزشمندتری نسبت به اشخاص حقیقی دارند و انگیزه های لازم برای توسعه ، گسترش و نظارت بر سرمایه گذاری ها با منظری کارشناسانه دارند . لذا بایستی نقش فعالتری را در حاکمیت شرکتی نسبت به سهامداران جزء ایفا کنند . دسترسی بیشترشان به اطلاعات شرکت همراه با قدرت مشارکت شان در تصمیم گیری های حساس شرکت ، باید آنها را قادر نماید تا به صورت فعالانه تر بر عملکرد شرکت نظارت نمایند و وقتی احساس نمایند عملکرد شرکت رو به افول می باشد ،تغییراتی را در ترکیب هیئت مدیره به وجود آورند . در عمل در اوایل دهه ۱۹۹۰ سهامداران نهادی به طرز فزاینده ای بر بازارهای آمریکا تسلط یافتند . آنها نقش فعالتری را در حاکمیت شرکتی نسبت به دوره های پیشین بر عهده گرفتند . اما در سایر بازارها همچنان که بعضی از تحقیقات نشان می دهد ، حتی فعالترین سهامداران نهادی در مورد اجرای مکانیزم های حاکمیت شرکتی کمترین تلاش را ننموده اند .
بر اساس اظهارات اقتصاددانان مالی در خصوص سهامداران نهادی و حاکمیت شرکتی ، با افزایش سهامداران نهادی در یک واحد تجاری ، نظارت آنها بر عملکرد شرمت افزایش خواهد یافت ،چرا که آنها به دنبال ایجاد شهرت اقتصادی برای خود هستند . مالکیت ، فی نفسه منجر به ایجاد انگیزه های بیشتری برای سهامداران نهادی می گردد تا با رویه های مختلف تصمیم گیری ، بیش از پیش مدیریت را تحت تاثیر خود قرار دهد (چن و چانگ، ۲۰۰۷، ص ۵۲)[۱] .
[۱]. Chen & Chang,2007,52