ب و کامل است) تغییرات سازمانها با تغییرات رفتاری افراد وابسته است، از طرف دیگر اگر افراد تغییر را دوست نداشته باشند، باید دقت داشت که پویایی جزء ماهیت کار است. با این وجود، تغییراتی که سازمانها در استراتژی و ساختار بدان نیازمند هستند، کلیدهای تحریک افراد هستند. در این زمینه تحقیقات روانشناسی وجود سه کلید احســاسی را تایید میکنند که عبارتند از سایقهای تحریک، دانش و انگیزه. همچنین این تحقیقات نشان داده است که حدود 80 درصد از انسانها، رفتارشان به این سه عامل بستگی دارد.از وظایف مهم مدیران در سازمانها، شناسایی استعدادهای بالقوه کارکنان و فراهم نمودن زمینههایی برای رشد و شکوفایی آنان است که زمینه ارتقای بهرهوری را فراهم کند. امروزه بدون توجه به میزان بهرهوری در تولید و عدم آگاهی از عوامل مؤثر بر افزایش آن، نمیتوان به سوی توسعه پایدار گام برداشت. از آنجا که نقش انسان در توسعه را نمیتوان نادیده گرفت و در واقع تحقق توسعه به دست او صورت میپذیرد، برطرف کردن نیازهای روحی و روانی افراد از اهمیت ویژهای برخوردار است. بنابراین یکی از وظایف مهم مدیر، انگیزش افراد با نیازهای متعدد برای رسیدن به هدفهای سازمانی است، یعنی مدیر باید اطمینان پیدا کند که افراد کار میکنند، به طور منظم سرکار حاضر میشوند و سهم مثبتی از وظیفه سازمان را بر عهده دارند. عملکرد شغلی به توانایی، محیط و همچنین انگیزش مرتبط است. (محمدزاده و مهروژان، 1385،120).اما انگیزش در تمرین و تئوری، کاری مشکل و فهمیدن آن سخت است. برای اینکه بدانیم چگونه میتوان انگیزش را در افراد افزایش داد، ابتدا باید طبیعت و خوی انسانی را بشناسیم و مشکلات وی را بفهمیم، زیرا اگر کسی بخواهد مدیریت و رهبری سازمانی را بر عهده داشته باشد، باید عوامل انگیزش را بشناسد.از طرف دیگر در دو دهه گذشته نگرش سازمانها به انسان نسب به قبل بسیار تغییر یافته است. در سازمانهای امروزی به انسان معادل با کارگر نگریسته نمیشود و صرفأ انرژی مکانیکی آنان مورد نظر نیست. سازمانها برای حفظ و توسعه موفقیتهای خود باید به یک باور بزرگ دست یابند و آن باور به انسان است. شاید بتوان تایید کرد که انسان، مجدداً در سازمانها کشف شده است. به طوری که کارکنان سازمانهای حرفهای به گردانندگان اصلی جریان کار و حتی شرکای سازمان مبدل شدهاند. بنابراین نه تنها مدیران باید از مهارتهای رهبری برخوردار باشند، بلکه کارکنان نیز باید روشهایی را بیاموزند که به سمت خود راهبردی پیش روند ((Roy & Sheena,2005,41. برای دستیابی به این ویژگیها سازمانها باید مهمترین منبع و ابزار رقابتی خود یعنی «انسانی» را توانمند سازند (داودی و رضایی، 1381، 49 ).بکارگیری شیوههای سنتی مدیریت منجر به سلب حس ابداع و نوآوری کارکنان، افزایش حجم کاری و همچنین محدودیت برای آنان میشود، از طرفی هم آزادی کامل کارکنان نیز منجر به بینظمی و لجام گسیختگی در امور میشود. بنابراین حاصل هر دو حالت این است که از منابع مادی و معنوی سازمان استفاده مطلوب صورت نپذیرفته و در نهایت سازمان به اثر بخشی مدنظر دست نمییابد.(Peterson & Zimmerman, 2004, 129)توانمندسازی راهی برای برقراری تعادل لازم را بین دو بعد یاد شده است. در واقع توانمندسازی ابزاری است که هدفهای فرد و سازمانی را با یکدیگر همسو میسازد و در کارکنان این باور را ایجاد میکند که رشد و پیشرفت سازمان منابع آنها را نیز در بر دارد (رحمان پور،1383، 36 ).از آنجا که پژوهش حاضر به بررسی تأثیر انگیزش بر توانمندسازی کارکنان میپردازد، در طرح تحقیق به اصول و روشها و کلیات این طرح پرداخته میشود. در این فصل پس از بیان مساله پژوهش به مرور اجمالی مدلها و فرضیات پرداخته میشود و روشهای نمونهگیری و تعیین حجم نمونه معرفی میگردند. سپس ابزار پژوهش توصیف شده و در پایان به طور مختصر و مفید متغیرهای اصلی و فرعی و ابعاد آنها مورد معرفی و توصیف قرار میگیرند.یکی از بزرگترین مسایل و مشکلات گریبانگیر سازمانهای امروزی، کمبود توانایی کارکنان سازمانها برای حرکت در مسیر اهداف سازمانی است. سازمانهای امروز نیازمند این هستند که کارکنان دانشی و توانمند در اختیار داشته باشند تا با تکیه بر توانایی و مهارت آنان در جهت دستیابی به اهداف متعالی از پیش تعیین شده سازمانی حرکت نمایند.در این میان سازمان خصوصیسازی نیز که به موجب ماده (15) قانون برنامه سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران (مصوب 1379) که با تغییر اساسنامه سازمان مالی گسترش مالکیت واحدهای تولیدی سابق تشکیل گردیده و از خرداد ماه سال 1380 عملاً فعالیت خود را با اهداف و وظایف جدید آغاز نموده، به عنوان یک سازمان بزرگ و تأثیرگذار در کشور که سهم مهم و تعیین کنندهای در اصلاح و بهبود ساختار پیچیده اقتصادی و بنگاههای کشور بر عهده دارد، با این مساله مهم مبتلا است. به همین دلیل با جستجو در علل و عوامل ناتوانی پرسنل سازمان مذکور، در ایفای کامل نقشهای محوله و ماموریتهای اصلی آن که از جمله آنها میتوان به موارد ذیل اشاره کرد، در رسیدن به اهداف خود موفق شود:– تنظیم راهکارهای مناسب برای دستیابی سریع و آسان به توسعه مشارکت عمومی در جهت تحقق ارتقاء کارآیی و افزایش بهرهوری منابع مادی و انسانی و توسعه توانمندیهای بخشهای خصوصی و تعاونی– تدوین برنامههای افزایش توانمندیهای بخش خصوصی و تشویق تشکیل گروهها و تشکلهای تخصصی و تربیت کارآفرینان.– قیمتگذاری، بازاریابی و عرضه مناسب و بهنگام سهام شرکتهای قابل واگذاری، طبق برنامه زمانبندی مصوب و همچنین اعتبارسنجی خریداران و انجام دقیق عملیات اجرایی و واگذاری سهام و مدیریت شرکتهای دولتی و خصوصیسازی در چارچوب قوانین و مقررات.– توانمندسازی بخشهای
دانلود پایان نامه ارشد:تعیین تأثیر انگیزش بر توانمندسازی کارکنان