برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده و استاد راهنما در سایت درج نمی شود
(در فایل دانلودی نام نویسنده و استاد راهنما موجود است)
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول :کلیات طرح
1-1 بیان مسئله 3
1-2 هدفهای تحقیق .4
1-3 اهمیت موضوع تحقیق.5
1-4 سوالات تحقیق .6
1-5 تعاریف عملیاتی متغیرها و واژه های کلیدی .7
1-6 روش تحقیق .9
1-7 جامعه و حجم نمونه .10
فصل دوم : مطالعات نظری
مقدمه
2-1 بخش اول
مفهوم رهبری12
سبک های رهبری14
شکل گیری تئوری رهبری و نظریه آن15
تعاریف رهبری16
مدیریت با رهبری چه تفاوت هایی دارد؟.18
مهارت های لازم برای رهبری18
چگونگی نظریه هاو سبک های رهبری و عوامل اثر گذار.19
اکثریت در سبک های رهبری.21
مفهوم شناسی نوآوری30
فرایند نوآوری در سازمان.32
ویژگی های نوآوری.32
انواع نوآوری.33
راهبرد های نوآوری33
منابع و فرصت های نوآوری.34
مدیریت نوآوری.35
تعریف نوآوری آموزشی.36
نوآوری در سازمان های آموزشی36
انواع نوآوری های آموزشی.37
فرایند نوآوری آموزشی.37
نقش مدیریت مدرسه در نوآوری39
راهبرد های مدیریتی موثر بر نوآوری در مدرسه.40
بخش دوم
2-2 پیشینه پژوهش
پژوهش های انجام شده در رابطه با مدیریت و رهبری.43
پژوهش های انجام شده در رابطه با نوآوری50
فصل سوم : روش شناسی تحقیق (متدولوژی)
مقدمه
3-1 روش تحقیق .57
3-2 جامعه آماری.57
3-3 حجم نمونه و روش اندازه گیری58
3-4 ابزار جمع آوری اطلاعات .58
3-5. برآورد اعتبار و پایایی ابزارهای اندازه گیری60
3-6 . روش تجزیه و تحلیل داده ها 61
فصل چهارم : تجزیه وتحلیل یافته های تحقیق
4-1 تجزیه و تحلیل داده ها63
4-2 پاسخ به سوالات پژوهش.89
فصل پنجم : بحث و نتیجه گیری
5-1 تفسیر یافته ها 94
5-2 بحث و نتیجه گیری 99
5-3 پیشنهاد ها و محدودیت های پژوهش101
فهرست منابع و ماخذ111
پرسش نامه 105
چکیده 104
مقدمه
تلاش برای سازگاری سازمانها با تغییرات پیچیدهی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و لزوم برخورداری از نظریهها و سبکهای اثربخش و مفید در مدیریت و رهبری، ایجاب میکند که مدیران از مقام کارمند ساده و مسئول امور اداری و کارپردازی خارج و به مهمترین عاملِ نوسازی، اصلاح و بهبود سازمان و موفقیت کارکنان مبدل شوند. در مسیر این تحول، نظریههای مدیریت و سبکهای رهبری متنوعی پا به عرصه وجود گذاشته اند و به تبع خود سازمانها، منابع انسانی، مادی و اطلاعاتی را دستخوش تغییرات و تحولات بسیاری کردهاند. از مهمترین این نظریهها و سبکهای غالب می توان به نظریههای کلاسیک،مکتب روابط انسانی، نظریه سیستمی و نظریه اقتضایی و سبکهای رهبری آموزشی ،تحولی و اقتضایی (دستوری، متقاعدکننده، مشارکتی و تفویضی) اشاره کرد.
نظریهی کلاسیک به نظریهی مدیریت علمی، اداری و بوروکراتیک (دیوانسالاری) معروف است و با این فرض که انسان موجودی عقلایی – اقتصادی است وارد عرصه اقتصاد، صنعت و خدمات شده است. نظریه مکتب روابط انسانی در زمینههایی چون نیازهای پنجگانهی انسان (نظریه مازلو)، نیازهای فیزیولوژی ، اجتماعی، اعتباری ، خودیابی و خویش شناسی و با این فرضیه که انسان موجودی اجتماعی است همراه شده است. نظریهسیستمی به تمام ابعاد سازمان و منابع انسانی آن توجه دارد و سازمان را به منزلهی کلی پیچیده و پویا مورد مطالعه قرار میدهد. (سنگه[1]، 1990). نظریهی اقتضایی[2] ، با توجه به شرایط و موقعیتهای سازمانی و بر مبنای شناخت مقتضیات و افراد سازمان، از جمله میزان بلوغ کارکنان و حدود آزادی آنان اعمال میشود. این دو نظریه بر این فرضیه که “انسان موجودی پیچیده است” تأکید دارند. بنابر این اعمال مدیریت به تبعیت از هر یک از نظریه ها و سبک های رهبری، فرایند ایجاد فکر جدید و تبدیل آن به عمل (نوآوری) در حوزه مدیریتی تحت پوشش را به گونه ای متفاوت تحت تأثیر قرار دهد. اعمال هر یک از سبک ها در فرایند مدیریت به تبعیت از مبانی مورد اعتقاد، محصول های متفاوتی را به بار خواهد آورد(رابرتس[3]،1998). از طرف دیگر، الزام سازمانها در مسیر تطبیق خود با تغییرات، محیطهای کاری جدید را طلب می کند که محرک نوآوریو جریان مستمر ارائه فکرهای جدید باشند(استوارت[4]،1994).
شناخت سبک های رهبری مدیران آموزشی و تعیین میزان تاثیر هر یک از آن ها به ابداع وکاربرد نوآوری های آموزشی معلمان، موضوع با اهمیتی است که در این پژوهش مورد بررسی واقع خواهد شد.
1-1. بیان مسأله:
پژوهشهای بسیاری در زمینهی اثربخشی سازمانها، انجام گرفته است که نقش مدیر و سبک رهبری او را در کارایی و اثربخشی سازمانمورد تاکید قرار میدهند(سر جیوانی[5]، 1989، مورفی و هالینگر،1982) . مدیریت و رهبری قوی و با انگیزهی سازمان، سبب گسترش بیشتر مهارتها، دانش و معلومات کارکنان و ارتقای هویت حرفهای آنان میشود. مدیران سازمانها، باید بتوانند همهی افراد و حتی جامعهی پیرامونی را به همکاری و همیاری بطلبند و سازمان خود را به صورت مشارکتی رهبری کنند، میانجیگر تنشها و برانگیزاننده و مشوق رشد حرفهای کارکنان و از همه مهمتر، عامل تغییر و نوآوری در سازمان باشند(بازرگان، 1382).
تغییر موقعیت و انتظارات سازمانهای امروزی اقتضا میکند که به نظریات مدیریت و سبکهای رهبری و نقش مدیران به عنوان مهمترین عامل تغییر و تحول و بروز خلاقیت و نوآوری، بیشتر توجه شود. سازمانی که از سبک رهبری مشارکتی ونظریهی سیستمی بهره میبرد، نسبت به سازمانی که از سبک رهبری دستوری و نظریهکلاسیک پیروی میکند تاکید بیشتری بر نوآوری و بهتر شدن کیفیت کالاها و خدمات و تناسب بیشتر آنها با نیازهای مصرف کننده و مشتری دارد(محمد زاده ، 1374).
برای نوآوری در سازمان، تنها داشتن مدیر و کارکنان خلاق و نوآور کافی نیست. لابیچ (1996) معتقد است که علاوه بر لزوم وجود مدیر و کارکنان خلاق و نوآور در سازمان، باید ساختار، استراتژی، محیط، فناوری، اندازه و چرخهی حیات سازمان و توان کنترل منابع انسانی آن، ونیز فرهنگ، صاحبان قدرت و سبک رهبریاز نوآوری حمایت کنند. در سازمانهای بسیار نوآور، ساختار