برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده و استاد راهنما در سایت درج نمی شود
(در فایل دانلودی نام نویسنده و استاد راهنما موجود است)
فصل اول
1-1 مقدمه. 2
1-2 بیان مسئله. 3
1-3 اهمیّت و ضرورت مسئله. 5
1-4 اهداف پژوهش. 7
1-5 سؤالهای پژوهش. 7
1-6 تعاریف نظری و عملیاتی متغیرها. 7
1-6-1 پرخاشگری. 7
1-6-2 سبکهای فرزندپروری والدین. 8
1-6-3 مهارتهای اجتماعی. 9
فصل دوم
پیشینه نظری. 11
2-1 مقدمه. 11
2-2 تعریف پرخاشگری. 11
2-2-1 انواع پرخاشگری. 12
2-2-2علل پرخاشگری. 14
2-2-3 دیدگاههای نظری پرخاشگری. 15
2-2-4 نظریه روانتحلیلگری. 15
2-2-4-1 نظریه کردارشناسی. 16
2-2-4-2 نظریه یادگیری اجتماعی. 16
2-2-4-3 نظریه سائق. 17
2-2-4-4 نظریه ناکامی- پرخاشگری. 17
2-2-4-5 نظریه شناخت اجتماعی. 18
2-2-4-6 نظریه شناختی. 19
2-2-4-7 الگوی عمومی پرخاشگری (GAM). 19
2-2-4-8مدل شرمساری-پرخاشگری تانجی. 22
2-2-4-9 نظریه انتقال هیجان. 22
2-2-4-10 نظریه فردیّتزدایی–پرخاشگری زیمباردو (1969). 24
2-2-5 تفاوتهای جنسیتی در پرخاشگری. 24
2-3 سبکها یا شیوه های فرزندپروری. 24
2-3-1 تعریف فرزندپروری. 24
2-3-2 دیدگاههای نظری سبکهای فرزندپروری. 26
2-3-2-1 دیدگاه شیفر. 26
2-3-2-2 دیدگاه آلپورت. 26
2-3-2-3 دیدگاههای بالدوین، کلهورن و پریس. 27
2-3-2-4دیدگاه بامریند. 27
2-4 مهارتهای اجتماعی. 30
2-4-1 عوامل تعیین کنندۀ مهارتهای اجتماعی. 32
پیشینه تجربی. 35
نتیجهگیری. 38
فصل سوم
3-1 مقدمه. 40
3-2 جامعه آماری. 40
3-3 نمونه، روش نمونه گیری و روش اجرا. 40
3-4طرح پژوهش. 41
3-5 ابزارهای پژوهش. 41
3-6 روش تجزیه و تحلیل. 42
فصل چهارم
4-1 مقدمه. 45
4-2یافتههای توصیفی پژوهش. 45
4-3: تحلیل استنباطی دادههای پژوهش. 56
فصل پنجم
5-1 بحث. 64
5-2 نتیجهگیری. 67
5-3 محدودیتها. 68
5-4 پیشنهادهای کاربردی. 68
5-5 پیشنهادهای پژوهشی. 68
منابع و مآخذ
منابع فارسی.71
منابع انگلیسی .77
مقدمه
یکیاز متداولترین مشکلات رفتاری دوران کودکی پرخاشگری است. مراجعه افراد به مراکز بالینی، از شیوع این مشکل خبر میدهد. برآوردها نشان می دهند که مراجعات به درمانگاههای سرپایی برای مشکلات سلوک، یک سوم تا نیمی از کلّ موارد مراجعان کودک و نوجوان را شامل میشود(هربرت،1387).
آنچه باعث توجه محقّقان به رفتارهای پرخاشگرانه شده است، اثر نامطلوب آن بر رفتارهای بینفردی و همچنین اثر ناخوشایند آن بر حالت درونی و روانی افراد است (نژادی کاشانی، مهرزمانی، داورمنش و صالحی، 1389).
از طرف دیگر، اختلالات رفتاری تا حدّ زیادی وضعیّت تحصیلی و رشد اجتماعی کودکان را تحتالشّعاع خود قرار می دهند، تا آنجا که این کودکان نمیتوانند به درستی مسیر سالم و تکاملی رشد را طی کنند (عبدالهی بقرآبادی، شریفی درآمدی و دولتآبادی1389). همچنین، پرخاشگری تأثیرات بلندمدّت جبرانناپذیری بر کودکان برجا میگذارد. مانند خودپندارۀ ضعیف و افسردگی، تکانشگری و بیشفعّالی و طرد شدن از سوی همسالان که خود می تواند زمینهساز بسیاری از مشکلات همچون اخراج از مدرسه و بزهکاری باشد (ماتسوریا، هاشمیموتو و تویکی[1]، استرو و گودلاسکی[2]، کریک و گرات پیتر[3]؛ نقل از نصیرزاده و روشن، 1389).
بسیاری از عواملی که منجر به بروز عصبانیّت و پرخاشگری میشود، شامل مواردی از این دست هستند؛ عدم کنترل خشم، ناتوانی در تعدیل احساسات و پردازش اطّلاعات اجتماعی، برخوردهای خصمانه و مهارت ضعیف در حلّ مشکلات، همچنین برخی عوامل خطر محیطی نیز وجود دارند که شامل سختگیری بیش از حدّ والدین، نظارت کم و بیکفایتی در پرورش کودک میشود (فیندلر[4]، نقل از دروز1389). از سوی دیگر، پژوهشهای انجام شده حاکی از ارتباط پرخاشگری با مشکلات یادگیری است. به عنوان نمونه یکچهارم کودکانی که دچار کندخوانی هستند و یکسوم کودکان مبتلا به اختلال ناتوانی در خواندن پرخاشگر هستند. علاوه بر این، رابطه منفی همدلی با پرخاشگری در پژوهش میلر و آیزنک[5] مشخص شده است (هاشمی؛ میرزمانی؛ داورمنش؛ صالحی 1389).
همچنین کودکان پرخاشگر معمولاً در خواندن نشانه های هیجانی، درک دیدگاه طرف مقابل و مدیریت خشم مشکل دارند. از طرف دیگر، به نظر میرسد این کودکان بهطور مداوم در موقعیّتهای اجتماعی مبهم، نیّاتخصمانه استنباط می کنند. آنها در مقابله با همسالان غیرپرخاشگر خود، پاسخهای ناشایستهتر و پرخاشگرانهتری نسبت به مسائل اجتماعی بروز می دهند و راهحلهای بسیار پرخاشگرانه را برای دستیابی به پیامدهای مثبت در پیش میگیرند (واحدی، 1385). درکل، رویکردهای مختلف روانشناختی روانتحلیلگری، گشتالتی، یادگیری اجتماعی، شناختی و رفتاری و نیز دیدگاه زیستشناختی در ارتباط با علل پرخاشگری مطرح است.
1-2 بیان مسئله
یکی از شایعترین مشکلات رفتاری کودکان که موجب ناراحتی و پریشانی دیگران میشود و بهداشت روانی فرد، خانواده و جامعه را مختل می کند پرخاشگری است (نمازی، 1377). پرخاشگری در حقیقت یکی از نمودهای رشد اجتماعی است، که کودک به اشکال مختلف از قبیل خراب کردن، برداشتن اسباب بازی کودکان دیگر، جیغ زدن، گریه کردن، زد و خورد کردن و ناسازگاری و اختلاف ظاهر می کند (ماسن[6]، 1383).
بارون[7] معتقد است که واژه پرخاشگری زیرمجموعه اختلال سلوک[8]از ریشه لاتین (Aggredi) مشتق شده که به معنای پیش رفتن و نزدیک شدن به هدفی میباشد. امّا روانشناسان اجتماعی، پرخاشگری را مشتمل بر رفتارهایی میدانند که به واسطه آنها فرد به خود یا دیگران آزار جسمانی وارد می کند. بهعبارت دیگر، پرخاشگری را میتوان تحمیل عمده برخی از شکلهای صدمه و آسیب به خود و دیگران معنی کرد (نقل از یعقوبی،