مطالعات انجام شده بیشتر در مورد گروه خاصی از سهامداران انجام شده که در زیر به قسمتی از آنها می پردازیم:
مطالعات الیاس الیاسیانی و جینگی جیانی [۱] به وجود رابطه ای بین ثبات مالکان حقوقی و عملکرد مالی شرکت ( بازده دارایی ها ) پی بردند که هر چه ثبات در بین این گروه از مالکان بیشتر باشد باعث افزایش عملکرد مالی ( بازده دارایی ها ) می شود ،آنها وقتی سرمایه گذاران حقوقی(نهادی ) را به دو گروه حساس و غیر حساس تقسیم کردند پی بردند که سهامداران با ثبات هر گروه تاثیر مثبتی روی عملکرد شرکت دارند در گروه اول این تاثیر نسبت به گروه اول بیشتر بود .
از طرفی این گروه به همراه کونیه ایکس [۲] در تحقیقی دیگر به وجود رابطه ای مثبت بین ثبات مالکیت سهامداران حقوقی (شرکتی) و هزینه بدهی پی برده اند، چراکه این به نظر منطقی می رسد که سرمایه گذاران حقوقی بلند مدت در موقعیت خوبی برای یاد گیری درباره شرکتهایی که مالک آنها هستند، قرار دارند.هم چنین آنها یک انگیزه قوی برای نظارت دارند که می توانند منافع بیشتری از آن کسب می کنند علاوه بر این با پشتیبانی سرمایه گذاران حقوقی(نهادی)می توانند مدیران را از رفتار خودخواهانه باز دارند و تمرکز روی عملکرد شرکت را افزایش دهد .
مک کونل و سرواس [۳] ۱۹۹۰ ، یک رابطه مثبت مهمی بین کیوی توبین و سهم مالکیت پیدا کردند ووید که، ۲۰۰۲ پیدا کرد که کیوی توبین بطور مثبت (منفی) با سهم مالکیت وجوه بازنشستگی خصوصی (عمومی) مرتبط است.
کورنت و دیگران [۴] در سال ۲۰۰۷ سرمایه گذاران حقوقی را به دو گروه حساس و غیر حساس تقسیم کردند که آنها نشان دادند که برای یک نمونه ۱۰۰ تایی از شرکت ها یک رابطه مهمی بین بازده جریان نقدی شرکت از یک طرف و نسبت سهامداری و تعداد سرمایه گذاران حقوقی فعال از طرف دیگر وجود دارد.
بوشی [۵] ۱۹۹۸-۲۰۰۱ مستند کرد که مالکیت شرکت توسط سرمایه گذاران حقوقی با چرخه پرتفوی بالا ارتباط مثبتی با هدف های کوتاه مدت مورد انتظار شرکت دارد و احتمالاً مدیریت هزینه تحقیق و توسعه (R&D) را برای دستیابی به هدف های سود کوتاه مدت کاهش دهد.
مطالعات موجود روی تاثیرات مالکیت حقوقی (نهادی) روی ارزش شرکت و ارزش اوراق داران ، بطور عمومی روی میزان درصدی از سهامی که در دست سرمایه گذاران حقوقی است تمرکز دارد. بطور مشابه بوژراج و سنگوپتا [۶] ۲۰۰۳ ،ارتباطی بین مکانیسم های حاکمیت شرکتی و و نرخ بالای اوراق و هزینه انتشار اوراق جدید پیدا کردند مکانیسم های حاکمیت شرکتی می توانند خطر کوتاهی را توسط حذف هزینه های نمایندگی و نظارت بر عملکرد مدیریت نشان دادند که شرکت های با سهم مالکیت حقوقی بازده زیاد و نرخ کم هزینه روی اوراق منتشرشده جدید دارند.
شلیفر و ویشنی [۷] ۱۹۹۷ مشاهده کردند که سهامداران با حق کنترل ، دقیقاً منافع خصوصی را از شرکت جستجو می کنند یا بطور عمومی تر شرکت های با مالکان غیرجداگانه همانند خانواده ها ممکن است به دنبال حداکثرسازی منفعت باشند بدلیل اینکه آنها قادر به جداسازی ترجیحات مالی خودشان با مالکان خارجی نیستند.
دمستنز و لن [۸] متوجه شدند که ترکیب مالکیت و کنترل می تواند مفید باشد بطوریکه سهامداران بزرگ می توانند در جهت کاهش اختیارات مدیریت عمل کنند.
[۱]. Elyas elyasyani & Jingi jiani
[۲]. Connie X
[۳]. Mac connel & Servas,1990
[۴]. Cornet & et al,2007
[۵]. Bushee,1998-2001
[۶]. Bhojruj & Sengupta,2003
[۷]. Schleifer & Vishny,1997
[۸]. Demsetz & lehn